توزیع درآمد؛ شریان پنهان عدالت اقتصادی

گروه اقتصادی
کدخبر: 581105
توزیع درآمد یکی از مباحث کلیدی در اقتصاد سیاسی و اجتماعی است که به چگونگی تقسیم ثروت و منابع اقتصادی میان افراد و خانوارها می‌پردازد. این موضوع فراتر از مسائل مالی، به ساختار قدرت، فرصت‌های رشد و ثبات سیاسی یک کشور ارتباط دارد.
توزیع درآمد؛ شریان پنهان عدالت اقتصادی

جهان‌صنعت – توزیع درآمد یکی از بنیادی‌ترین مباحث اقتصاد سیاسی و اجتماعی است؛ موضوعی که ورای محاسبات فنی به ساختار قدرت، فرصت‌های رشد و حتی ثبات سیاسی یک کشور گره خورده است. هر جامعه‌ای صرف‌نظر از سطح توسعه‌یافتگی با این پرسش روبه‌رو است که ثمره تولید اقتصادی چگونه و میان چه کسانی تقسیم می‌شود. پاسخ به این پرسش، آینده رفاه، فقر، نابرابری و انسجام اجتماعی را تعیین می‌کند. به همین دلیل توزیع درآمد تنها یک شاخص اقتصادی نیست بلکه «شریان پنهان عدالت» در هر جامعه به حساب می‌آید.

در نگاه اقتصادی توزیع درآمد به چگونگی تقسیم درآمد کل یک کشور میان خانوارها یا افراد اشاره دارد. این توزیع بسته به ساختار تولید، مالکیت منابع، قوانین بازار کار، سیاست‌های مالی و مالیاتی و حتی قواعد فرهنگی، شکل‌های متفاوتی به خود می‌گیرد. در یک سر طیف اقتصادهایی قرار دارند که بخش بزرگی از درآمد در اختیار گروهی کوچک از افراد یا شرکت‌ها متمرکز می‌شود و در سر دیگر، کشورهایی دیده می‌شوند که با نظام رفاهی پیشرفته، اختلاف درآمدی را به حداقل می‌رسانند. مهم اما این است که «چگونگی» توزیع درآمد، تعیین‌کننده کیفیت رشد اقتصادی است؛ رشدی که عادلانه باشد، پایدار می‌ماند و رشدی که همراه با نابرابری شدید باشد، زمینه‌ساز بی‌ثباتی اجتماعی می‌شود.

درآمد خانوارها به‌طور مستقیم بر قدرت خرید، تغذیه، آموزش، سلامت و فرصت‌های شغلی اعضای آن تاثیر می‌گذارد. نابرابری بالا در توزیع درآمد، تفاوت‌های گسترده‌ای در دسترسی به این فرصت‌ها ایجاد می‌کند و شکاف طبقاتی را تعمیق می‌بخشد. خانوارهای ثروتمند با دسترسی به آموزش باکیفیت، خدمات سلامت بهتر و شبکه‌های اقتصادی گسترده، توانایی بیشتری برای حفظ جایگاه اقتصادی خود دارند در حالی که خانوارهای کم‌درآمد برای ارتقای سطح زندگی با موانع جدی روبه‌رو می‌شوند. این وضعیت چرخه‌ای از «فقر بین‌نسلی» ایجاد می‌کند؛ چرخه‌ای که در آن فقر از یک نسل به نسل بعد منتقل می‌شود. در سطح کلان نیز پیامدهای توزیع نامتوازن درآمد به‌سرعت آشکار می‌شود. افزایش نابرابری، مصرف خانوار را کاهش می‌دهد زیرا بخش بزرگی از درآمد در اختیار گروه‌های پردرآمد قرار می‌گیرد که تمایل مصرفی کمتری دارند. از سوی دیگر تمایل به پس‌انداز در میان طبقات ثروتمند بسیار بیشتر از طبقات متوسط و پایین است بنابراین تمرکز درآمد در دست گروهی کوچک موجب کاهش تقاضای کل و در نهایت کندی رشد اقتصادی می‌شود. در مقابل توزیع نسبتا برابر درآمد می‌تواند نیروی محرکه‌ای برای رشد پایدار ایجاد کند چراکه طبقات متوسط و پایین بخش بیشتری از درآمد خود را خرج می‌کنند و این خرج‌کرد، موتور گردش اقتصاد است. اقتصاددانان برای اندازه‌گیری توزیع درآمد از شاخص‌های مختلفی استفاده می‌کنند که مشهورترین آنها «ضریب جینی» است. این ضریب، بین صفر تا یک قرار دارد؛ هرچه ضریب جینی به صفر نزدیک‌تر باشد، توزیع درآمد عادلانه‌تر است و هرچه به یک نزدیک‌تر شود، نابرابری شدیدتر خواهد بود. علاوه بر این شاخص، بررسی «سهم دهکی» -یعنی اینکه هر ۱۰درصد جمعیت چه سهمی از کل درآمد را دریافت می‌کنند- یکی دیگر از ابزارهای مهم برای درک وضعیت توزیع درآمد است. در بسیاری از کشورها، دهک‌های بالا بخش قابل‌توجهی از درآمد ملی را در اختیار دارند و دهک‌های پایین با سهم بسیار اندک، درگیر معیشتی حداقلی هستند. کشورها برای اصلاح توزیع درآمد از مجموعه‌ای از ابزارهای سیاستی استفاده می‌کنند. نخستین ابزار، نظام مالیاتی است. مالیات بر درآمدهای بالا، مالیات بر ثروت و مالیات بر معاملات سوداگرانه، از مهم‌ترین سیاست‌هایی هستند که می‌توانند نابرابری را کاهش دهند. در کنار آن، سیاست‌های بازتوزیعی مانند یارانه‌های هدفمند، حمایت از اقشار آسیب‌پذیر، بیمه بیکاری و نظام تامین اجتماعی نقش اساسی در تقویت طبقات کم‌درآمد دارند.

دومین ابزار، سیاست‌های بازار کار است. افزایش حداقل دستمزد، تقویت اتحادیه‌های کارگری، حمایت از اشتغال زنان و ایجاد فرصت‌های شغلی پایدار می‌تواند درآمد نیروی کار را افزایش دهد و موقعیت اقتصادی طبقات متوسط و پایین را تثبیت کند. سومین ابزار، سرمایه‌گذاری در آموزش و سلامت است. دسترسی عمومی به آموزش باکیفیت و خدمات سلامت ارزان‌قیمت نه‌تنها نابرابری را در کوتاه‌مدت کاهش می‌دهد بلکه از طریق ارتقای کیفیت نیروی انسانی، رشد اقتصادی بلندمدت را نیز تقویت می‌کند. توزیع درآمد مناسب بنیان اصلی یک جامعه سالم و پایدار است. هرچه فاصله میان طبقات کمتر باشد، اعتماد عمومی، سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی بالاتر خواهد بود. برعکس، نابرابری شدید زمینه‌ساز بی‌ثباتی، مهاجرت نخبگان، افزایش آسیب‌های اجتماعی و تضعیف اجتماعی می‌شود. به همین دلیل سیاستگذاران در سراسر جهان به این نتیجه رسیده‌اند که توزیع عادلانه ثمرات رشد، به اندازه خود رشد اقتصادی اهمیت دارد. توسعه زمانی معنا پیدا می‌کند که دستاوردهای آن در میان گروه‌های مختلف جامعه تقسیم شود و همه شهروندان فرصت برابر برای زندگی آبرومندانه داشته باشند. توزیع درآمد نه یک بحث نظری بلکه مساله‌ای حیاتی برای آینده اقتصادی و اجتماعی کشورهاست؛ مساله‌ای که کیفیت آن، کیفیت زندگی همه ما را رقم می‌زند.

وب گردی