تهران بدون هویت، تهران نیست!

نادر نینوایی– تهران بهعنوان پایتخت پررمزوراز و تاریخی ایران این روزها با بحران جدی هویتزدایی روبهرو است؛ بحرانی که از همپاشیدگی بافت تاریخی و فراموشی نشانههای فرهنگی و شهری آن ناشی میشود. این پدیده صرفا محدود به تغییرات فیزیکی نیست بلکه نشانگر نوعی بیتوجهی به سرمایههای ارزشمند فرهنگی و اجتماعی شهر است که سالها با زحمت و تدبیر ساخته شدهاند. بلوار کشاورز، خیابان لالهزار، تئاتر شهر و خیابان ولیعصر هر یک نمادهایی بودند از هماهنگی معماری، محیطزیست شهری و زندگی فرهنگی که امروز به دلیل ناهماهنگیهای ساختاری، نبود برنامهریزی درست و ضعف در مدیریت شهری رو به زوال رفتهاند.
وضعیت فعلی این فضاها بهویژه در نقاطی که پیشتر محل تجمعات فرهنگی و هنری بودند همچون لالهزار که روزگاری میزبان سینماها و کافههای روشنفکری بود، بیانگر بحران عمیق در نگاه مدیریت شهری به میراث فرهنگی است. این تغییرات بدون در نظر گرفتن اهمیت حفظ هویت تاریخی به تخریب نشانههای فرهنگی و بهتبع آن از بین رفتن پیوند میان نسلها و خاطرات مشترک منجر شده است. به علاوه ساختوسازهای نامتوازن و ناهمگون با معماری بومی باعث برهم خوردنهارمونی شهری شده و به جای حفظ یکپارچگی فرهنگی تهران را به شهری بیهویت و غریب تبدیل کردهاند.
تئاتر شهر به عنوان یکی از نمادهای تهران مدرن و یکی از معدود فضاهای شهری که فرصت دورهم بودن مردم و دوستداران هنر را فراهم میکرد سازه مترو در حریمش سربرآورده و گرداگردش را انبوه دستفروشها احاطه کردهاند؛ تو گویی مرکز هنری پایتخت تبدیل به بازار اجناس بنجل شده است!
خیابان ولیعصر با آن چنارهای سر به فلک کشیده و با درازای ۱۸کیلومتریاش که میدان راه آهن را به میدان تجریش متصل میکند و بخشی جدا ناشدنی از هویت تهران است هم وضعیت بهتری ندارد. بیماری قارچی دامان چنارهای کهنسال را گرفته و بناهای ناموزون از هر گوشه خیابان سر بر آورده است. در این شرایط نابسمان خانههای قدیمی خیابان ولی عصر یکی پس از دیگری به مخاطره میافتند؛ هویتی که زدوده شده و شهری که از نشانههای تاریخی خویش خالی میشود.
محلههای قدیمی شهر از سنگلج گرفته تا پامنار و عودلاجان نیز با موجی از تخریب مواجهاند و پاساژهای بدقواره جای ستونهای گچبری شده قدیمی و ساباطهای محلههای تاریخی پایتخت را میگیرد. شهری که از خود و از گذشته خویشتن تهی میشود و مدیریت شهری و مردمی که گویا چشم بستهاند بر آنچه شهر را بیهویت میکند.
لزوم حفظ نشانههای هویتی تهران
محمد مهدی کلانتری، دبیر پویش ملی نجات بافتهای تاریخی ایران درخصوص اهمیت تاریخی شهر تهران و لزوم حفظ بافت قدیمی و نشانههای هویتی این شهر به «جهانصنعت» گفت: شهر تهران رشد خود را از دوره قاجار آغاز کرده است؛ در این دوره بزرگتر و کم کم پایتخت کشور شد. تهران در هر دوره، تحولات خاص خود را داشته است. در دوره پهلوی علاوه بر آثار معماری شاخص، بناهای معماری و خیابانهایی نیز شکل گرفتند که هر یک به نوعی جایگاه و هویتی ویژه برای شهر به وجود آوردند. خیابانهایی چون انقلاب و ولیعصر در این دوره شکل گرفتند و امروز که به آنها نگاه میکنیم هارمونی و هماهنگی خاصی میان آنها به چشم میخورد که بخشی از هویت تهران به شمار میآید.
وی افزود: متاسفانه با تغییرات و تحولات گستردهای که به وقوع پیوسته است بسیاری از ساختمانها تخریب شده و با ارتفاعهای متنوع و بیقاعده جایگزین شدهاند. این روند نظم وهارمونی پیشین را بر هم زده و باعث شده است که این خیابانها به سمت بیهویتی سوق پیدا کنند. بلوار کشاورز که با الهام از چهارباغ اصفهان ساخته شده است نمونهای از معماری شهری فاخر به شمار میرود.
این خیابان با طراحی ویژهای که شامل جوی آب، درختکاریهای متعدد، پیادهروهای وسیع و مسیرهای عبور ماشین است کیفیت بالای زیست شهری را نشان میدهد. متاسفانه پس از انقلاب خیابانهایی با چنین کیفیتی دیگر ساخته نشده است. خیابانهایی جدید گویی تنها برای عبور خودرو طراحی شدهاند بیآنکه حضور و راحتی انسان را نیز مدنظر داشته باشند. مسیر پیادهروی مناسب، مکانهای نشستن و لذت بردن از فضای سبز در طراحیهای چهار دهه اخیر مغفول مانده است.
این کنشگر حوزه میراث فرهنگی خاطر نشان ساخت: امروز وضعیت بلوار کشاورز از آن حالت اصیل خود خارج شده است؛ آلودگی محیطزیستی، بوی نامطبوع فاضلاب و حضور جانوران موذی، این فضا را برای توقف و استراحت مردم نامناسب ساخته است. این موضوع نیازمند رسیدگی فوری مدیریت شهری است زیرا نباید و نمیتوانیم چنین خیابانهای باکیفیتی را به آسانی از دست بدهیم. نمونه دیگر میدان هفتتیر است که اکنون تقریبا از حالت اولیه خود خارج شده و چیزی از هویت تاریخی آن باقی نمانده است.
بافت تاریخی تهران و ساختمانهای قدیمی که بسیاری از آنها در دوره پهلوی ساخته شدهاند و رنگ و بوی معماری بومی و ایرانی را در خود دارند زمانی شناسنامه این شهر بودند اما با تخریب این بناها و جایگزینی آنها با ساختمانهای بلندمرتبه با ارتفاع و سبکهای متفاوت هویت اصلی شهر تهران از بین میرود. اگر به میدان حسنآباد نگاه کنیم میبینیم که چه معماری زیبا و منحصربهفردی دارد و میتواند شناسنامه و نماد شهر باشد اما اگر بناهای اطراف این میدان به مرور تخریب و با پاساژهای با ارتفاع و نمای شیشهای متفاوت جایگزین شوند این هویت از دست خواهد رفت.
وی درخصوص وضعیت بافت تاریخی پایتخت و محلههای سنگلج، عودلاجان و پامنار نیز گفت: بافت تاریخی هر شهری هویت آن شهر است. متاسفانه در تهران بسیاری از بناها رها یا تخریب شده یا کاربریهایی نامناسب مانند انبار پیدا کرده اند. بسیاری از این ساختمانها اکنون به حالت مخروبه درآمدهاند. اگر این بافت از بین برود چگونه میتوان به تاریخ سهقرن پایتختی تهران استناد کرد؟ چگونه میتوان این میراث معماری و شهرسازی را حفظ کرد؟
این کنشگر حوزه میراث فرهنگی خاطر نشان کرد: مسوولیت حفظ این هویت و ساماندهی شهر به عهده یک نهاد یا سازمان نیست بلکه نیازمند همکاری و هماهنگی میان ارگانهای مختلف است. شهرداری و شورای شهر به عنوان مدیریت شهری، وزارت میراث فرهنگی برای بناهای تاریخی و بافت تاریخی، اداره کل راهوشهرسازی استان، فرمانداری و استانداری همه باید در کنار هم قرار گیرند، تعارض منافع را کنار بگذارند و به این نتیجه برسند که تهران باید هویت خود را حفظ کند. بخشی از این هویت متاسفانه از بین رفته است اما بخشهایی نیز هنوز باقی است که باید به جدیت و با برنامهریزی صحیح حفظ و احیا شود.
لالهزار از پاتوق روشنفکری تا تبدیل به انبار لوازم برقی
خیابان لالهزار یکی از خیابانهای تاریخی تهران است که قدمت آن به دوره قاجار میرسد و در هر گوشهاش بنای سینما یا تماشاخانهای به یادگار مانده است. مراکزی فرهنگی که برخی تغییر کاربری داده و تبدیل به انبار لوازم برقی شده و برخی دیگر متروکه مانده و با مخاطرات جدی مواجههستند.
داوود قهردار، نویسنده کتاب «سینماهای تهران» و کنشگر حوزه میراث فرهنگی در خصوص شرایط امروز خیابان لاله زار، به «جهانصنعت» گفت: وضعیت فعلی خیابان لالهزار را بررسی کنید؛ روزگاری سینماهای این خیابان روشن و پرجنبوجوش بودند، چراغها بهروشنی میدرخشیدند و این خیابان نماد هویت فرهنگی و هنری شهر بود اما امروز اگر نگاهی بیندازید خواهید دید که بسیاری از این سینماها تبدیل به انبارهای لوازم برقی شدهاند و هویت تاریخی و فرهنگی این خیابان به کلی دگرگون شده است. آن شهری که زمانی با خیابان لالهزار شناخته میشد اکنون کمتر اثری از سینماهای باشکوه و پرابهت خود دارد.
نه تابلوهای سینما باقی ماندهاند و نه ورودیهای آنها به همان شکل قدیم حفظ شدهاند. تغییرات گسترده و بیتوجه به تاریخ باعث از میان رفتن نشانههای سینماها و تئاترهای کشور شده است و بناهایی که روزگاری محل گردهمایی هنرمندان و روشنفکران بودند به ساختمانهایی بدون هویت بدل شدهاند.
وی افزود: متاسفانه این روند از چندین سال پیش آغاز شده است.
اگر بخواهیم چند نمونه از این سینماها را ذکر کنیم میتوان به سینما فاروس اشاره کرد که روزگاری فعال بود. سپس سینماهایی همچون سینما تابان، سینما ونوس و سینما تماشا که پس از انقلاب تعطیل شدند.
بالاتر که برویم تئاتر نفت و کوچه ملی قرار داشت که نزدیک به شش سینما در آنجا وجود داشت اما آنها نیز به کلی از بین رفته است.
چه سینماهای فوقالعادهای که روزگاری در این شهر وجود داشتند از جمله سینما ایران و دیگر سالنهایی که خیابان لالهزار را به پاتوق روشنفکران تبدیل کرده بودند.
قهردار در پاسخ به این پرسش که حال که این فضاهای فرهنگی و شهری از دست رفتهاند، چه آسیبی به محیط شهری و فرهنگی ما وارد شده است و مدیریت شهری چه وظایفی دارد و چه اقداماتی میتواند انجام دهد، گفت: این بخش از شهر که زمانی پاتوق روشنفکران بود به تدریج رو به زوال رفته است. مدیریت شهری باید این فضاها را احیا کند و به جای تخریب یا تغییر کاربری به انبار و مغازه با بازسازی و برنامهریزی درست این اماکن را به مراکز فرهنگی و هنری تبدیل کند.
وی افزود: هویت فرهنگی و تاریخی تهران به دلیل تصمیمات نادرست مدیریت شهری در حال از بین رفتن است. خیابان فردوسی نیز یکی از مراکز مهم نمایشهای سیاسی و فرهنگی بود که اکنون از یاد رفته است. بسیاری از شخصیتهای هنری و فرهنگی که در این سالها در خیابان لالهزار و سینماهای آن حضور داشتهاند گواه بر اهمیت این مکانها در تاریخ فرهنگی کشور هستند. بسیاری از بزرگان سینما فیلمهای خود را در این خیابان به نمایش گذاشتهاند و فیلمهایی شاخص و مهم در سینماهای آن اکران شدهاند. در دهههای۲۰و۳۰شمسی فیلمهای خارجی بزرگان سینمای جهان در این سالنها به نمایش درآمدند و در دهههای۴۰و۵۰ نیز فیلمهایی با رویکرد عامهپسند اجرا میشد. این مکانها سالها محل تبادل فرهنگ و هنر بودهاند و از بین رفتن آنها خسارت جبرانناپذیری برای جامعه هنری و فرهنگی کشور محسوب میشود.
خطر بیهویت شدن تهران!
در نهایت باید اذعان داشت که بحران امروز تهران تنها یک مساله شهری یا فرهنگی نیست بلکه نتیجه فقدان هماهنگی و سیاستگذاری میان دستگاههای مختلف و نیز ضعف در ارادهای مشترک برای محافظت از سرمایههای تاریخی و فرهنگی شهر است.
در شرایط خطیر کنونی نهادهای مسوول باید با همافزایی و برنامهریزی جامع یکپارچگی و هویت تهران را احیا کنند. آنها باید فراتر از منافع کوتاهمدت و توسعه اقتصادی نگاه کنند و به جای حذف نشانههای هویتی برنامههای احیا و حفاظت را در اولویت قرار دهند.
نگاهی به وضعیت محلههای قدیمی مثل سنگلج، پامنار و عودلاجان نیز این واقعیت را عیان میکند که تهران در حال از دست دادن بنیانهای فرهنگی و تاریخیاش است.
تهران به عنوان قلب تپنده کشور نیازمند توجه ویژه و حمایت عملی و جدی همه ارکان مدیریتی است تا بتواند جایگاه تاریخی و فرهنگی خود را بازپس گیرد. حفظ نشانههای هویتی نهتنها یک وظیفه فرهنگی بلکه ضرورتی استراتژیک برای بقای این کلانشهر تاریخی است و کلام آخر اینکه: «تهران بدون هویت، تهران نیست.»