تاملی در قتل یک روحانی مظلوم

سیداصغر ناظم زاده
کدخبر: 562151

سید اصغر ناظم‌زاده

سیداصغر ناظم زاده، حوزه علمیه قم

«مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا» (مائده/۳۲)

« وَإِذَا الْمَوْءُودَهُ سُئِلَتْ * بِأَی ذَنبٍ قُتِلَتْ» (تکویر/۷ و ۸)

هفتمین روزی است که از قتل اسفبار و دلخراش شهادت‌گونه حجت‌الاسلام ولی‌الله حیدری، روحانی مظلوم و بی‌پناه می‌گذرد؛ عالمی که به ضرب چاقوی فردی خشمگین و در برابر دیدگان نمازگزاران در مسجد باغ‌فیض تهران به خون غلتید. این جنایت سبعانه و خلاف عقل و انسانیت را به شدت محکوم می‌کنم و به همسر و  فرزندان و خانواده داغدارش تسلیت می‌گویم. از درگاه خداوند متعال، غفران و رحمت واسعه الهی را برای آن عزیز و صبر جمیل و اجر جزیل برای بازماندگان مسالت دارم. در این رابطه نکاتی را یادآور می‌شوم.

مظلومیت روحانیت

این حادثه تلخ و تکان‌دهنده همچون خون‌های بناحق ریخته‌شده دیگر روحانیون در سال‌های اخیر، نخست این پرسش قرآنی را زنده می‌کند: «بای ذنب قتلت» به کدامین گناه چنین مظلومانه کشته شدند؟ و سپس این سوال را برمی‌انگیزد که چرا جایگاه روحانیت اصیل که رسالت تعلیم، هدایت و خدمت به مردم را بر دوش دارد تا بدان‌جا تنزل یافته است که امروز هدف عقده‌گشایی‌ها، تهمت‌ها، هجمه‌ها، ناسزاها، عمامه‌پرانی‌ها و حتی تعرضات فیزیکی و قتل قرار می‌گیرند.

زندگی ساده و معیشت سخت روحانیون

مردم شریف ایران بدانند که اکثریت قریب به اتفاق روحانیون به‌ویژه آنان که از ساختار اجرایی کشور فاصله دارند، در تنگنای شدید معیشتی به سر می‌برند. حقوق غالب آنان کمتر از ۱۰میلیون تومان از وجوهات شرعیه‌ای است که به‌ وسیله مراجع عظام تقلید از مومنان دریافت می‌شود. آنان که از کمک خانواده یا میراث گذشتگان محرومند، برای حفظ خانواده و گذران زندگی ناگزیرند در ایام تبلیغی مانند محرم، رمضان و فاطمیه به شهرها و روستاهای دور سفر کنند و در برابر مبالغ ناچیز، وظیفه تبلیغ دین را بر دوش گیرند تا نهاد خانواده و ایمان مردم متلاشی نشود. حتی بسیاری از آنان در ایام فراغت به کارهای دیگری از جمله مسافرکشی و کارگری مشغول شده‌اند که البته ایرادی هم ندارد!

ظلم مضاعف؛ تاوان ناکارآمدی دیگران

آیا سزاوار است که این قشر شریف و بی‌پناه تاوان سوءمدیریت‌ها، گرانی‌ها، تورم و بحران‌های آب، برق، گاز و معیشت را بپردازند؟ آیا رواست مردمی که خود رنج‌کشیده‌اند، گمان برند که روحانیت اصیل ریشه مشکلات کشور است و خشم خود را متوجه آنان کنند؟

طبق نقل، قاتل این روحانی گفته است: «از رنج بیکاری تصمیم گرفتم یک روحانی‌ را به قتل برسانم» این یعنی او انتقام شخصی نداشت بلکه کینه‌ای اجتماعی ناشی از فشارهای زندگی را نادرست به سوی یک طلبه بی‌پناه نشانه گرفت.

این مایه تاسف و عبرت است که جوانان تحصیلکرده که روزی در کنار روحانیت بودند و شعار «وحدت حوزه و دانشگاه» سر می‌دادند، امروز چاقو برمی‌دارند و خون یک روحانی را می‌ریزند!

ریشه‌یابی فاصله مردم و روحانیت

بی‌تردید تبلیغات دشمنان و رسانه‌های معاند در این شکاف نقش داشته‌اند اما همه حقیقت این نیست. بخشی از این فاصله به دلیل بی‌توجهی برخی روحانیون به درد و رنج مردم یا سکوت و کم‌کاری در بیان حقایق است. اگر حوزه‌های علمیه و متولیان روحانیت ارتباطی صمیمی‌تر و صادقانه‌تر با مردم برقرار نکنند، این شکاف عمیق‌تر خواهد شد.

با این حال باید دانست که اکثر روحانیون، چه در مراکز فرهنگی و خدماتی و چه در قضا و آموزش، مردمانی شریف، متعهد و پاک‌دست هستند که با حقوقی اندک و زندگی ساده خدمت می‌کنند. آنان در طول تاریخ صادقانه در کنار مردم ایستاده‌اند و از بیت‌المال سوءاستفاده نکرده‌اند. گرچه معدود افرادی در صنف روحانیت با رفتار یا سخنان نابجا موجب رنجش مردم شده یا نام‌شان با خیانت به بیت‌المال گره خورده است اما اینان استثنا و از دایره روحانیت اصیل بیرون‌ هستند و در حوزه‌های علمیه و نزد توده مردم نیز اعتباری ندارند. سزاوار نیست رفتار این اندک ناصالحان به حساب کل روحانیت نوشته شود زیرا روحانیت آگاه و صادق همواره دلسوز مردم بوده و هستند و تاریخ بر این حقیقت گواهی خواهد داد.

دعوت به عفو و رافت

در پایان در کنار محکومیت شدید این جنایت و مطالبه رسیدگی قاطع قانونی، روی سخنم با خانواده داغدار آن مرحوم است. قرآن کریم می‌فرماید: «فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللّهِ» (شوری/۴۰) و نیز: «وَأَن تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى» (بقره/۲۳۷).

اگر صلاح بدانید به منظورگسترش عفو و مهربانی و کاستن از روحیه انتقام‌جویی از حق قصاص گذشت و آن را به دیه تبدیل کنید تا ثواب عظیمی نصیب روح آن فقید سعید شود و این گذشت کریمانه می‌تواند مانع داغدار شدن خانواده‌ای دیگر که نقشی در این جنایت نداشته‌، شود، همچنین می‌توانید حق قصاص را به دیه تبدیل کرده و آن را در مسیر خیرات، مبرات و امور عام‌المنفعه برای شادی روح آن فقید سعید و نیز در کمک به نیاز وارثان و بازماندگان هزینه کنید. بی‌گمان آن جوان خطاکار سال‌ها در زندان و با عذاب وجدان روزگار خواهد گذراند و این خود مجازاتی سنگین‌تر از قصاص است.  بی‌تردید گذشت شما نشان از رافت اسلامی و کرامت علوی خواهد داشت و الگویی برای جامعه ما خواهد بود.

کلام آخر

۱- این واقعه هشداری است برای ما، ۲- تذکری است برای مسوولان تا به دردهای مردم بیش از پیش توجه کنند،۳- تلنگری است برای روحانیت تا پیوند خود را با جامعه مستحکم‌تر کندو در همه حال در کنار مردم بماند و درآخر درسی است برای عامه مردم و جوانان تا روحانیت اصیل را از خائنان و نالایقان بازشناسند.

والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته

 

وب گردی