تاسیان صنعت ایران
در بستر تحولات سیاسی و اجتماعی دهه۵۰ خورشیدی، شخصیت جمشید نجات در سریال تاسیان نماینده نسلی از صاحبان سرمایه و صنعت است که در طوفان روایتهای مرتبط با سرمایهداران در سالهای بعد از انقلاب کمتر به تصویر کشیده شده است.
جمشید نجات نماد نسلی از صنعتگرانی است که به واسطه تلاش و با تکیه بر تخصص، روابط اجتماعی و درک موقعیت سیاسی، با حسن نیت به دنبال توسعه اقتصادی ایران بودند و تلاش کردند بدون اینکه تبدیل به عامل قدرت حاکم شوند در تعامل با قدرت سیاسی سرمایه خود را حفظ کنند. در فضای سیاسی دهههای۴۰ و ۵۰ و حاکم بودن گرایشهای چپ و مبارزه با امپریالیسم، سرمایهدار در قالبی سیاه، زالوصفت و وابسته به دربار معرفی میشد و در تنشهای کارگری، صاحبان صنعت در ایران سمبل سرمایهداری قلمداد شدند که مبارزه با آنها به عنوان نماد امپریالیسم ضروری تلقی میشد.
مروری بر کارنامه سرمایهداران این دهه نشان میدهد اغلب آنها خود ساخته بوده و به دلیل پیشینه خانوادگی در تجارت و تلاش و خلاقیت خود توانستند پرآوازه شوند و در تلاش برای پیشرفت ایران، بدون گرایش سیاسی برای آبادی این خاک کوشیدند و مورد تشویق نیز قرار میگرفتند. امروزه نگرش حکومت به سرمایه و تولید تغییر کرده و مروری بر شعارهای سالهای اخیر در تشویق تولید و سرمایهگذاری گواهی بر این موضوع است و اگر دعوتی به سرمایهگذاری در تولید میشود نشانه این است که اهمیت این طبقه بیش از پیش آشکار شده است؛ طبقهای که نادیده گرفته شد و خود نیز به دلیل بیم مصادره و توقیف و حذف شدن تمایلی به دیده شدن نداشت.
این سریال هنوز پایان نیافته است اما سرنوشت جمشید نجات بیشباهت به سرنوشت صاحبان صنعت آن دهه نخواهد بود و میتواند به سرنوشت یکی از این صنعتگران دچار شود، محمدصادق فاتح باشد که توسط فدائیان خلق کشته میشود، یا نام او در میان اسامی ۵۳نفر از صاحبان سرمایه باشد که اموالشان طبق قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران مصادره شد یا علی خسروشاهی باشد که توسط کارگران خود گروگان گرفته میشود یا مانند مدیران ایرفو بالای دیگ کوره از او امضای افزایش حقوق گرفته شود یا اکبر لاجوردی باشد که از شورای انقلاب در پاسخ به دلیل ملی شدن کارخانهها بشنود در انقلاب چوب تر و خشک با هم میسوزد، یا اینکه از بیم جان در فضای انقلابی مجبور به مهاجرت یا ترک وطن و اقتصاد ایران در فقدانشان دچار تاسیان شود.
سرنوشت جمشید نجات در پایان سریال هرچه باشد، بعد از نزدیک به پنجدهه از او جز به نیکی یاد نمیشود و از اینرو ارائه تصویری واقعگرا از صاحب صنعت در این سریال را باید به فال نیک گرفت. زنده نگه داشتن یاد تلاشهای سرمایهداران دهه۵۰ که با مصادره و بیمهری مواجه شدند اندک کاری است که میتوان با به تصویر کشیدنشان انجام داد. بازنمایی این سرمایهداران در شخصیت جمشید نجات فرصتی است برای بازاندیشی آنچه بر صنعت و صنعتگر ایرانی گذشته است.
آمنه حسینی ، فعال حوزه تشکلی و کارفرمایی