جهان‌صنعت از اسرار، ناگفته‌ها و مخاطرات محوطه باستانی چگاسفلا گزارش می‌دهد:

تاریخ فراموش‌شده

نادر نینوایی
کدخبر: 562986
چگاسفلا، محوطه باستانی مهم ایران، به دلیل مستقر بودن روستایی بر روی آن در معرض خطر تخریب قرار دارد و نیازمند کاوش‌های بیشتر و ایجاد موزه‌ای اختصاصی برای حفظ و معرفی آثار تاریخی است.
تاریخ فراموش‌شده

نادر نینوایی- ایران گذشته‌ای به درازنای تاریخ دارد و در هر گوشه‌اش محوطه‌ای تاریخی به یادگار مانده که راوی گذشته‌های دور این سرزمین است. این ریشه‌های در دل زمان فرو رفته اما تا با کاوش‌های باستان‌شناسی واکاویده نشوند، چیزی از اسرار سر به مهر خویش را هویدا نخواهند کرد.

یکی از کهن‌ترین نشانه‌های تمدنی فلات ایران به مردمان عیلام که از حدود ۵هزار سال پیش تا نزدیک به ۲هزار سال قبل در غرب و جنوب‌غربی فلات ایران سکنی داشتند، گره خورده است. همان‌ها بودند که معبد چغازنبیل را بنا نهادند؛ یادگاری باستانی در کنار شوش که دست برقضا یکی از مهم‌ترین آثار تاریخی ایران بوده و به عنوان میراثی جهانی در فهرست آثار یونسکو هم به ثبت رسیده است.

مردمان عیلامی نیز به نوبه خود ریشه در تمدن پیشاعیلام داشته‌اند که بیش از ۶هزار سال پیش در منطقه چگاسفلا واقع در نزدیکی بهبهان و در کرانه‌های نیلگون خلیج‌فارس می‌زیستند. کاوش‌های دودهه گذشته اسراری دور از این مردمان را برایمان آشکار کرده؛ اسراری که حاکی از تمدنی کهن در کرانه خلیج‌فارس است و نشانی از تعلق خلیج‌همیشگی فارس به مردمان فلات ایران.

در نیایشگاهی در دل این تل باستانی، روی کاسه‌ای سفالی، نقشه‌ای کشیده شده است؛ نقشه‌ای هندسی و مطبق که به شکل بناهای چغازنبیل شباهت دارد، با این تفاوت که آن طرح، ۲هزار سال پیشتر از ساخت بنا کشیده شده است. این شگفتی تنها آغاز ماجرا بود. سنگ‌افراشته‌هایی که در چگاسفلا یافت شدند، دو بز را نشان می‌دادند که روبه‌روی هم ایستاده‌اند؛ نمادی که در کاوش‌های باستان‌شناسی در درِب گورهای هیلی در امارات نمایان شد.

در گورهای چگاسفلا نیز جمجمه‌هایی

دگرگون شده یافته شد؛ جمجمه‌هایی به شکلی کشیده و بیضی‌گون. آنطور که باستان‌شناسان می‌گویند مردمان پیشاعیلامی از کودکی دور سر کودکان اشراف بند می‌بستند تا تغییر شکل جمجمه در بزرگسالی نشان بزرگی و برجستگی این فرزندان باشد؛ نشانه‌ای مختص نخبگان دینی یا سیاسی که صاحب جمجمه را از مردمان عادی متمایز می‌کرد.

این محوطه پیش از تاریخی با تمام اسرار سر به مهرش اما در سال‌های گذشته حال و روز خوشی نداشته است. مستقر بودن روستایی روی محوطه باستانی چگاسفلا تبدیل به خطری جدی برای این تپه تاریخی و آثار به‌جا مانده در دل خاک شده است. روزی لوله‌کشی گاز و روزی دیگر کندن چاه تهدیدی می‌شوند برای تمدنی که اگر کاوش دقیق باستان‌شناسی در آن به انجام رسیده و اسرارش هویدا شود، می‌تواند هم تبدیل به موزه‌ای رو باز شده، هم راوی اصالت و فرهنگ مردمان فلات ایران باشد و هم زمینه‌ای برای توسعه گردشگری. این آرزو اما با توجه به کندی عمل وزارت میراث فرهنگی و بنیاد مسکن که باید روستا را در جایی دیگر مستقر کنند، بی‌نتیجه مانده و به سرانجام نرسیده است.

اسرار تمدن پیشاتاریخی در دل خاک

آنطور که مسوول کاوش‌های باستان‌شناسی پیشین چگاسفلا گفته هنوز بخش‌های بسیاری از داستان مردمان تمدن کهن مردمان پیشاعیلامی در دل خاک باقی مانده، معبد اصلی هنوز در کاوش‌ها یافت نشده است و چه بسا که بدون کاوش‌های بیشتر، همه چیز در دل زمین گم و نابود شود.

چگاسفلا جایی است که در اواخر هزاره پنجم پیش از میلاد در جنوب‌غربی ایران زندگی در آن در جریان بود؛ مردمانی که گام‌به‌گام به سوی تمدنی بزرگ به نام عیلام می‌رفتند.آنطور که باستان‌شناسان می‌گویند، ریشه این تمدن را باید در مناطقی چون چگاسفلا، شوش، چغامیش و دیگر محوطه‌ها جست‌وجو کرد. این مراکز نه‌فقط زیستگاه بلکه مراکز اجتماعی و اقتصادی قدرتمندی در آن دوران بودند. چگاسفلا هم یکی از این مراکز بزرگ بود؛ جایی که طبقه‌ای نخبه می‌زیست و مناسک دینی و آیینی در آن اهمیت زیادی داشت.

چگاسفلا جایی است که برای نخستین‌بار شیوه دفن مردگان تغییر کرد؛ دیگر مردگان را در کف خانه‌ها و حیاط نمی‌خواباندند بلکه گورستانی مجزا برای جان‌های عزیزی که از دست می‌رفت، ساخته و مهیا کردند؛ گامی به پیش در جهت متمدن شدن.  این رسم در آن دوران تازه بود و می‌توان گفت نشانه رشد حیات معنوی انسان آن روزگار است.

راز جمجمه‌های بیضی شکل و کشیده مردمان خفته در گورها نیز خود ماجرایی شنیدنی است. افرادی که در گورهای فاخر چگاسفلا آرمیده‌اند، اشراف‌زادگانی بودند که از کودکی جمجمه‌هایشان را می‌بستند تا تفاوت‌شان با دیگر مردمان آشکار شود. در میان محوطه‌های دیگر تنها یک جمجمه از این نوع دیده شده اما در چگاسفلا ۱۲جمجمه در یک گور و یک جمجمه دیگر در گور دیگر در کاوش‌های باستان‌شناسی به دست آمده است. شاید بیشتر از این هم بوده‌اند اما گذر زمان و نبود حفاظت آنها را به نابودی کشانده باشد.

روی سفال‌های چگاسفلا نمادها و نقش‌هایی هست که حیرت‌ آورند؛ طرحی از بنای مطبق که یادآور چغازنبیل است اما ۲هزار سال پیشتر به نقش در آمده. باستان‌شناس مسوول کاوش‌های چگاسفلا در دهه‌۹۰ شمسی گفته که این نقشه شاید خود بنایی باشد که هنوز کاوش و یافت نشده است.

نماد دو بز که رو‌به‌روی یکدیگر به تصویر در آمده‌اند، ۳هزار سال بعد در العین امارات نمایان شد. اینها به ما می‌گوید که چگاسفلا قدیمی‌ترین نمونه چنین نمادهایی است و کمک می‌کند که ریشه‌های عیلام را بهتر بشناسیم.

آنطور که باستان‌شناسان گفته‌اند ‌هنوز نزدیک ۸۰درصد از محوطه دست نخورده است و اگر کاوش شود، پاسخ‌های بسیاری درخصوص اسرار تمدن پیشاعیلامی هویدا می‌شود. چیزی که تا امروز کاوش شده شاید فقط گوشه‌ای از گورستان و نیایشگاه باشد و شهر بزرگ زیر خاک خفته اگر پیدا شود، رازهای بسیاری را از تمدن پیشاعیلامیان بازگو خواهد کرد.

چگاسفلا نیازمند موزه اختصاصی

امروز برخی آثار یافت شده در چگاسفلا به سبب اهمیت بالا به موزه ملی منتقل شده‌اند و برخی دیگر چون اسکلت زن خفته در گور که با نام «خاتون» شناخته می‌شود، در موزه شهر شوش نگهداری می‌شود. ایجاد موزه اختصاصی برای چگاسفلا که می‌تواند موجب احیای گردشگری در منطقه شده و زمینه حفاظت موثرتر از آثار را فراهم آورد اما مغفول مانده است.

این یک واقعیت است که چگاسفلا به یک موزه اختصاصی نیاز دارد؛ جایی که آثار ارزشمند این منطقه محروم را در خودش جای دهد و بتواند رونق اقتصادی و فرهنگی به این دیار ببخشد.

طرح موزه در سال‌۹۵ ارائه و پیشنهاد شده موزه‌ای روباز برای گورها هم ساخته شود چون این گورها بی‌نظیرند و می‌توانند گردشگران جهان را جذب کنند؛ طرحی که البته تاکنون بی‌سرانجام مانده و وزارت میراث فرهنگی به آن وقعی ننهاده است.

آنطور که مسوول کاوش‌های باستان‌شناسی چگاسفلا گفته مردم منطقه نیز به ایجاد موزه علاقه‌مندند. او گفته: وقتی کاوش‌ها آغاز شد تنها روزهای جمعه اجازه بازدید می‌دادند چون جمعیت تماشاگر زیاد بود. بیش از ۴هزار نفر تنها در دو ماه به بازدید آمدند! همین روشن می‌کند که اگر زمینه فراهم شود، این موزه و گورها می‌توانند حتی رقیب موزه لوور ابوظبی شوند؛ فرصتی که البته گویا دولت و وزارت میراث فرهنگی سودای استفاده از آن در سر ندارد.

وضعیت امروز چگاسفلا گویای آن است که باید فرصت‌سوزی‌ها پایان یابد و وزارت میراث فرهنگی، بنیاد مسکن و شهرسازی و همه نهادهای مربوطه پای کار آمده و با جا‌به‌جایی روستا و ایجاد موزه، زمینه نجات این میراث تاریخی ایرانیان را فراهم آورند. نه مگر مردمان خوزستان در همین جنگ هشت ساله محکم در برابر توپ و موشک بعثی‌ها ایستادند، جان دادند و سر خم نکردند. آنها همان مردمانی هستند که ریشه در دل همین خاک دارند و نفت‌وگاز از بستر خاک‌های ایشان استخراج می‌شود؟ امروز این سرزمین که در پاسداشت ایران و ایرانی لحظه‌ای کم نگذاشته است، چشم به راه دولت و نهادهای مرتبط دارد تا فریادرسش باشند، تاریخش را از مخاطره تخریب برهانند و زمینه توسعه گردشگری را در آن فراهم کنند؛ امیدی که نباید ناامید شود.

وب گردی