تاریخ در خطر؛ تهران در خواب!

نادر نینوایی
کدخبر: 559637

نادر-نینوایی

نادر نینوایی

محله‌های قدیمی سنگلج، عودلاجان و پامنار هریک راوی بخشی از تاریخ دو سده اخیر تهران‌ هستند که البته این روزها حال و روز خوشی ندارند. موج تخریب و نوسازی هرروز دامان بنایی تاریخی را در یکی از این محله‌ها می‌گیرد و شهر تهران با یادگارهای قدیمی‌اش برای همیشه خداحافظی می‌کند. نگاه صرفا توسعه‌طلب شهری پایتخت را از هویتش تهی کرده و خانه‌ها، کوچه‌ها و محله‌های قدیمی را یکی پس از دیگری به ورطه نابودی می‌کشاند. خانه تاریخی امین لشکر که به ثبت ملی هم رسیده یکی از جدیدترین قربانیان تخریب خاموش در بافت قدیمی تهران است؛ این قصه شوم تخریب سال‌هاست که آغاز شده و گویی سر تمام شدن ندارد.

در حالی موج تخریب‌ها در بافت تاریخی تهران با شتاب پیش می‌راند که بسیاری از کشورها برنامه‌هایی مدون برای حفاظت از بافت تاریخی شهرهای خود دارند و از این طریق هم هویت، اصالت و تاریخ خویش را پاس می‌دارند و هم از ظرفیت‌های بافت قدیمی برای توسعه گردشگری بهره می‌برند. در ایتالیا و در شهر رم‌، حفاظت از بافت تاریخی و شهری به شیوه‌های مختلفی دنبال می‌شود.

خیابان‌های قدیمی و میدان‌های تاریخی مانند «پیاتسا ناوونا» و «پیاتسا دل پاپولو» به‌طور منظم مرمت می‌شوند تا بافت تاریخی آنها حفظ شود. در رم همچنین قوانین سفت و سختی برای محافظت از بافت شهری وجود دارد که ساخت‌و‌سازهای جدید در نزدیکی بناهای تاریخی را محدود و اطمینان حاصل می‌کند که طرح‌های جدید با بافت تاریخی مطابقت داشته باشند. پاریس نیز قوانینی سخت‌گیرانه برای حفاظت از بافت قدیمی‌اش دارد. این قوانین شامل محدودیت‌هایی برای تغییرات در نماها و ساخت‌‌و‌سازهای جدید در مناطق تاریخی است و تغییرات در نمای ساختمان‌ها در محله‌های تاریخی مانند «مارای» و «سن‌ژرمن‌دپر» به‌شدت کنترل می‌شود.

در چین و در شهر پکن نیز دولت با اجرای پروژه‌های مرمت برای حفظ «هوتونگ‌ها» (کوچه‌های سنتی) و ساختمان‌های قدیمی، سعی در حفظ هویت فرهنگی شهر دارد. دولت چین همچنین قوانینی برای محدود کردن ساخت‌و‌سازهای جدید در بافت تاریخی شهرها وضع کرده است. مدیران شهری در رم، پاریس و پکن هر یک به نحوی شرایط را برای حفظ بافت قدیمی شهرهای خود فراهم کرده‌اند و البته که درآمدهای قابل‌توجهی نیز به‌سبب بازدید گردشگران از کوچه‌پس‌کوچه‌های تاریخی عایدشان می‌شود. تهران به‌عنوان پایتخت ایران اما مسیر متفاوتی را انتخاب کرده است. امروز محله‌های قدیمی نظیر سنگلج، پامنار و عودلاجان به‌سبب نزدیکی به «بازار بزرگ تهران» تبدیل به انبار و پشتیبان بازار شده‌اند. خانه‌های قدیمی یکی پس از دیگری به کارگاه‌های تولیدی کیف و کفش یا انبار تغییر کاربری می‌دهند. موج تخریب خانه‌های قدیمی نیز در جریان است و پاساژهایی که در محله‌های قدیمی اطراف بازار هرروز از گوشه‌ای سر بر می‌آورد، گواهی بر این شرایط بحرانی است.  به سبب تبدیل شدن محله‌های قدیمی به انبار بازار و خالی شدن آنها از سکنه قدیمی، همین که ساعات فعالیت بازار تهران به پایان می‌رسد، این محله‌ها به یک‌باره خلوت می‌شوند و همین خاموشی یک‌باره سبب حضور گسترده معتادان متجاهر و کارتن‌خواب‌ها در بافت قدیمی شهر می‌شود. خانه‌های قدیمی که خالی مانده‌اند نیز تبدیل می‌شوند به محلی برای تزریق و اسکان این افراد و به این ترتیب خواهی نخواهی امنیت از محله‌های تاریخی رخت می‌بندد. در نتیجه این وضعیت، هر روز خانه‌های بیشتری از سکنه خالی می‌شود و با خالی ماندن خانه‌ها، کسی نیست که به مرمت آنها رسیدگی کرده و چند سال بعد هم با نفوذ باران به داخل آنها، موج تخریب فرسایشی به جریان می‌افتد. به این ترتیب ثروتی بی‌بدیل که می‌توانست زمینه‌ساز توسعه گردشگری باشد از بین می‌رود و محله‌های تاریخی تبدیل به مناطقی ناامن و در شرف تخریب می‌شوند. هویتی که خواسته یا ناخواسته زدوده می‌شود و تاریخی که با انفعال نهادهای مسوول هر روز برگی از خود را از دست می‌دهد.

باتوجه به روند کنونی، در آینده‌ای نه چندان دور از بافت تاریخی تهران چیزی جز زمین‌های تسطیح‌شده، پاساژ و ویرانه‌های خانه‌های قدیمی باقی نخواهد ماند و شهروند تهرانی می‌ماند و حسرتی بر گذشته‌های دور. این روند تهران را تبدیل‌به شهری بی‌هویت می‌کند که به‌جز اتوبان و ساختمان‌های بتنی با نمای رومی، چیزی مابه‌ازای فرهنگ و هویت خود برای ارائه نخواهد داشت؛ شهری که از خویشتن تهی شده و مردمی که نشانه‌های گذشته خود را برای همیشه به ورطه فراموشی می‌سپارند.

وب گردی