تابآورى زیر سایه جنگ

یاسمین اسکندری– بالاخره پس از ۱۲روز جنگ، میان ایران و رژیم صهیونیستی آتشبس اعلام شد. در این مدت بىآنکه بخواهیم در میانه بحرانها زیست کردیم؛ بحرانهایی که گاه از جنس سیاست هستند، گاه برآمده از طبیعت و گاه ناگهانى و بىخبر رخ مىنمایند. جامعه ایران در بسیارى از مقاطع دهههاى اخیر، پیوسته با وضعیتهاى اضطرار و فشارهاى امنیتى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى روبهرو بوده است. تجربه چنین فضاهایى، لزوم تجهیز شهروندان به مهارتهاى تابآورى را در مرکز بحثهاى جامعهشناسان و روانشناسان قرار داده است اما تابآورى چیست و راههاى نهادینهسازى آن در شرایط خاص فعلى، به ویژه هنگامى که اضطراب عمومى، اخبار جعلى و تجربه عدم ثبات بر زندگى روزمره سایه افکنده، کدام است؟ براى واکاوى سطوح مختلف این مفهوم و بررسى مسوولیت آحاد جامعه، خانوادهها، رسانهها و نهادهاى تربیتى، با آقاى شریفییزدى، کارشناس اجتماعى به گفتوگو نشستیم. وى با تاکید بر اهمیت زیست باکیفیت و استمرار مسیر زندگى در دوران تلاطم، تابآورى را آن قابلیت زیستى و روانى مىداند که فرد یا جامعه را قادر مىکند در بادهاى سهمگین بحران، همچنان سکان زیستن را از کف ندهد و با بهره از مهارتهاى آموختهشده و نوعى ترمیم و بازسازى درونى، نور امید را از دل تاریکىهاى ناگزیر روزگار بیرون بکشد. در گذر روزگار پرآشوب، آنگاه که تلاطم بحران بر زندگی فردی و جمعی سایه میافکند، امید به فردا و هنر زیستن در دل تاریکیها، معنایی دیگر مییابد. در چنین روزهایی، مهارت آموختن صبر و شکیبایی و نیز بازآفرینی مسیر زندگی از لابهلای آوار نگرانیها، به ضرورتی انکارناپذیر بدل میشود؛ ضرورتی که نهتنها بر دوش فرد، بلکه در جای جای بافت اجتماعی- خانواده، نهادهای تربیتی، رسانه و دانشگاه- سنگینی میکند و همه را به مسوولیتی مشترک فرا میخواند.
تاریخ این سرزمین گواه استقامت و مواجهه با مشکلات بیشمار است اما در تکرار رخدادها و تجربههای دیروز، ابزاری برای امروز و فردا شکل میگیرد: پیوند عقل و تجربه و روحیه جمعی. در همین پیوند یاد میگیریم که چطور باید با حقیقتهای گریزناپذیر مواجه شد، نه با انکار و اغراق، بلکه با پذیرشی آگاهانه و صیانت از آرامش روان و ساختن روزمرگیهایی که کمتر لرزان باشند.
در دل این بحرانهای پیاپی، حفظ سلامت روان، راه بقا و شرط عبور از مسیر سخت است و این پایداری، جز با مدیریت هوشمندانه هیجانات، گزینش آگاهانه منابع خبری و پرهیز از مواجهه بیقاعده با جریان شایعات و اخبار جعلی ممکن نمیشود. نقش نهادهای فرهنگی و رسانه- به ویژه در لحظههایی که اضطراب عمومی میتواند سرنوشت یک نسل را دستخوش دگرگونی کند- بیش از هر زمان دیگر پرسشبرانگیز و راهبردی است چراکه هر کلمه، هر تصویر و هشداری که منتشر میشود، میتواند امید را بازآفریند یا بحران را تشدید کند.
مسوولیت سنگین نهادها، بزرگسالان و جامعه در این ایام به معنی آن است که باید بیش از همیشه به فکر آموزش درست، آرامسازی فضا و پاسداری از روان جمعی کوشید و این راهی است که از دیروز آغاز شده و در افق آینده ادامه خواهد یافت.
بازتعریف مهارتهاى زیستى
در همین راستا، دکتر علیرضا شریفىیزدى، روانشناس اجتماعى در توصیف «تابآورى» با تاکید بر جایگاه تعیینکننده این مفهوم در حیات فردى و اجتماعى به «جهانصنعت» گفت: تابآورى قابلیت زیستى انسان است که در سایه آن با تکیه بر مهارتهاى آموختهشده، صبر، شکیبایى، برنامهریزى و قدرت بازسازى روانى و ساماندهى آسیبهاى ناشى از بحران، مسیر را هموار کرده و تیرگیها را به نور امید بدل کنیم. در مواجهه با بحرانهاى اخیر که خبر آتشبس نیز به گوش رسیده، باید تجربهای در کار آید. این تجربه مسوولیتی بر دوش خانوادهها، دستگاه آموزش و پرورش، رسانهها و نظام آموزش عالی مىگذارد که به نسل نو بیاموزند چگونه در کوران بحران، زیستن آموخته و مسیر را بیآنکه در نیمه راه بماند، طی کنند؛ چنانکه نه زمین بخورند و نه سیر روزانه زندگیشان مختل شود.
۸ اصل کلیدى در تابآورى اجتماعى و فردى
در شرایطی که جامعه با بحرانها و فشارهای مختلف مواجه است، ضرورت توجه به اصول موثر در تابآوری اجتماعی و فردی بیش از پیش احساس میشود. شناسایی و بهکارگیری این اصول میتواند نقش مهمی در حفظ ثبات روانی، ساماندهی زندگی روزمره و کاهش آسیبهای ناشی از بحرانها ایفا کند.
بر این اساس، دکتر شریفییزدی هشت محور اساسی را به عنوان الزامات تابآوری مطرح کرده است که رعایت آنها توسط خانوادهها، افراد و نهادهای مسوول میتواند زمینه عبور کمهزینهتر از شرایط خاص کنونی را فراهم کند. این اصول در ادامه به صورت مجزا تشریح شدهاند.
1. پذیرش بحران
این روانشناس اجتماعى به طور آشکارا عنوان میکند که نخست باید اصل بحران را انکار نکنیم. وى ادامه داد: گروهى هنوز بر انکار پاى مىفشارند و مىپندارند اتفاقى نیفتاده است، حال آنکه واقعیت بحرانى است که باید دیده و پذیرفته شود. گام نخست، پذیرش همین وضعیت خاص موجود است.
2. تعریف واقعبینانه شرایط
به گفته شریفىیزدى، باید ابعاد شرایط ویژه را بىاغراق تعریف کنیم، نه به مبالغه بزرگش کنیم و نه به انکار کوچک.
3. ثباتبخشى به زندگى روزمره
وى ضمن تاکید بر وظیفه بزرگترها- به خصوص در کانون خانواده- اشاره کرد: یکى از مسوولیتهاى اصلى خانوادهها در شرایط فعلى فراهم کردن ثبات است تا نظم روزانه و مسیرهاى عادى زندگى تا آنجا که ممکن است، از هم نپاشد و برقرار بماند.
4. مدیریت استرس و اضطراب
این روانشناس مدیریت استرس و اضطراب را یک ضرورت دانست و بیان کرد: بزرگترهاى هر خانواده باید مراقب باشند تا اضطراب خود را به فرزندان سرایت ندهند.
5. آگاهى و مصرف مسوولانه اخبار
به باور شریفییزدى، آگاهى در دوران بحران ضرورى و اجتنابناپذیر بوده اما افراط در پیگیرى اخبار و قرار گرفتن زیر بار هجوم پیوسته اطلاعات زیانبار است. وى افزود: محدود کردن مواجهه با اخبار به میزان نیاز، مفیدتر و موثرتر خواهد بود.
6. پرهیز از اخبار جعلى و فضاى مجازى غیرموثق
شریفییزدى بر اهمیت دورى از شایعه و اخبار بىپایه تصریح داشت: اجتناب از اخبار جعلی و اطلاعات بیپایه- به خصوص آنچه در فضای مجازی و منابع غیرموثق میچرخد- گامی است بلند در پاسداری از سلامت روان جامعه و پرهیز از شایعه و بازنشر آن، ضرورتى جدى است. وى در ادامه تاکید کرد: اجرای بازیدرمانی، تماشای فیلمهای خانوادگی و طنز مىتواند به غلبه بر اضطراب کودکان کمک کند یا از شدت ترس و نگرانی آنان بکاهد، هرچند باید دانست که اضطراب در چنین وضعیت طبیعی است.
7. مدیریت هیجانات و جلوگیرى از پرخاشگرى
به عقیده این کارشناس حوزه روانشناسى اجتماعى، نکته بسیار مهم آن است که اضطراب و فشار عصبی را به خشم و پرخاش بدل نکنیم و قادر باشیم چنین هیجاناتى را در وجود خویش مدیریت کنیم.
8. خلق معنا و یارى به دیگران
در نهایت شریفىیزدى با تاکیدى اخلاقى- اجتماعى بیان کرد که باید به زندگی معنا ببخشیم. وى ادامه داد: یکی از زیباترین راههای معنابخشى، یاری رساندن به دیگران است، از کهنسال و کودک و نیازمند تا دوستان و خویشاوندان، همه مىتوانند سهمى باشند براى آنکه روان خود و اجتماع را تسکین بخشیم و این ایام سخت را پشت سر بگذاریم.
نقش رسانه در عصر آشوب اطلاعاتى
در ادامه شریفییزدى توجه را به «پدیده اخبار جعلی» و مسوولیت رسانهها جلب کرد. وى درباره نقش رسانهها و شبکههاى اجتماعى در افزایش یا کاهش اضطراب عمومى گفت: رسانه بهمثابه رکن چهارم دموکراسی، در همه ادوار تاریخ و همه جای جهان اثرگذار بوده است. زمانی رسانه جارچیانی بودند که خبر را در کوچه و خیابان فریاد میزدند، زمانی انسانى بود که بر بلندای بم اذان مىگفت و مردم را آگاه مىکرد و امروز این نقش به شبکههای اجتماعی و فضای مجازی واگذار شده است.
وى با برشمردن نقش چندوجهى رسانهها ادامه داد: نباید سلامت روان جامعه را قربانی شتاب انتقال اطلاعات کنیم. متاسفانه در سراسر جهان- نه فقط در ایران- رقابتى نادرست به چشم میخورد؛ تعجیل در نشر خبر، بىتوجه به آثار مخرب آن بر ذهن و روان مخاطب.
در شرایطی که جامعه در بحرانهای اجتماعی و اضطراری قرار میگیرد، نقش و مسوولیت رسانهها بیش از هر زمان دیگر حیاتی و تعیینکننده است. به باور شریفىیزدى، گام نخست در تحقق مسوولیت رسانهای، «انتقال صادقانه و صریح اخبار» است. او تاکید کرد: پیش و بیش از هر چیز، رسانهها اخبار را به شکلی صادقانه، سریع و صریح منتشر کنند اما باید همواره سلامت روان مردم را مدنظر قرار دهند. صداقت و شفافیت خبری باید توأمان با توجه به سلامت روان جامعه باشد تا هم واقعیتها بدون پردهپوشی اطلاعرسانی شوند و هم افکار عمومی از آسیبهای روانی در امان بماند.
اصل دوم، ارتقای «آگاهی واقعگرایانه» جامعه است. شریفىیزدى تصریح کرد: رسانهها وظیفه دارند سطح آگاهی واقعگرایانه مردم را بالا ببرند و نشان دهند که در شرایط اضطراری چه باید کرد. طبق گفته این روانشناس اجتماعى، رسانهها نباید فقط ناقل اتفاقات باشند، بلکه باید با آموزشهای درست، شهروندان را به شیوهای آگاهانه و عملی آماده مواجهه با شرایط بحرانی کنند تا شهروند بداند با واقعیات چگونه برخورد کند و تصمیمگیری مبتنی بر عقلانیت و دادههای درست را بیاموزد.
در نهایت، اصل سوم ناظر بر رسالتی اساسیتر است: «ارتقای سواد رسانهای». در این زمینه، شریفىیزدى تاکید کرد: مهمترین رسالت رسانهها، ایجاد این آگاهی روشن است تا مخاطب بیاموزد چگونه اخبار جعلی را از واقعى تمییز دهد؛ هم در محتوا و هم در منبع. وى به روشنى بیان کرد این رهیافت بیانگر آن است که در عصر گسترش اخبار ساختگی و اطلاعات ناقص، رسانهها موظفند با تولید محتوای آموزشی و شفافیت در منابع خبری، قدرت تشخیص و ارزیابی انتقادی را در میان مردم تقویت کنند تا جامعه از خطرات اطلاعات نادرست و اخبار جعلی مصون بماند.
وى در خاتمه افزود: اگر چنین رویکردى در میان رسانهها غالب شود- که برخی از آنان تاکنون نیز حرفهای و مسوولانه رفتار کردهاند و باید آنها را ستود- بىتردید این مسیر بحرانآلود، به شکلى درستتر و کمآسیبتر پیموده خواهد شد.
جمعبندی سه محور بنیادین فوق را میتوان راهبرد زیربنایی رسانههای مسوول دانست؛ مسوولیتی که اگر هوشمندانه و با تکیه بر تجربیات کارشناسانه پیاده شود، هم اعتماد عمومی را تقویت کرده، هم محیط اجتماعی را آرامتر و امنتر میکند و هم به شهروندان امکان میدهد حضور و مشارکت فعال و سنجیدهای در مدیریت بحرانها داشته باشند و تحقق این امر، پشتوانهای برای سلامت روانى، عقلانیت جمعی و همبستگی اجتماعی جامعه ایران باشد.
با وجود آنکه تابآوری فردی و جمعی در شرایط پرتلاطم امروز ایران به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل شده، شواهد نشان میدهد بسیاری از نهادهای مسوول، از خانواده تا رسانه و نظام آموزشی، هنوز فاصله چشمگیری تا ایفای نقش موثر و مسوولانه در آموزش و نهادینهسازی این مهارتها دارند. در چنین شرایطی، تکرار بحرانها و گسترش اضطراب عمومی اغلب بدون پاسخ موثر و برنامهریزیشده باقی میماند. گرچه اصولی همچون مدیریت استرس، پرهیز از اخبار جعلی و تقویت سواد رسانهای به عنوان راهکار مطرح میشود اما پرسش اینجاست که آیا واقعا جامعه و رسانههای ما آمادهاند تابآوری را از شعار به عمل تبدیل کنند؟