مجلس با تحقیق‌وتفحص درباره عملکرد فیلترشکن‌ها موافقت کرد:

بن‌بست فیلترینگ، تعلل تصمیم‌گیران

علی حسینی
کدخبر: 581201
سیاست فیلترینگ در ایران سال‌هاست که به بن‌بست رسیده و اکنون با افزایش آمار استفاده از فیلترشکن‌ها، ناکارآمدی آن بیش از پیش آشکار شده است.
بن‌بست فیلترینگ، تعلل تصمیم‌گیران

علی حسینی– سیاست فیلترینگ سال‌هاست به بن‌بست رسیده و دیگر کمتر کسی باقی مانده که بتواند شکست آن را انکار کند. وقتی حتی برخی از کسانی که در ظاهر مدافع این سیاست بودند درعمل به «سیم‌کارت سفید» و مسیرهای پنهان برای دورزدن محدودیت‌ها پناه می‌بردند معنایش روشن است: این سیاست هیچ ارتباطی با واقعیت زندگی مردم نداشته و تصمیم‌گیران درکی از فشار و هزینه‌ای که بر کاربران عادی تحمیل می‌شود نداشتند. اکنون که مجلس با تحقیق و تفحص درباره عملکرد فیلترشکن‌ها موافقت کرده این پیام آشکار به چشم می‌آید که آمار استفاده از این ابزارها آنقدر بالاست که دیگر نمی‌توان آن را نادیده گرفت. تصمیم‌گیران می‌دانند که سیاست فیلترینگ شکست خورده و مساله این است که چرا این اعتراف و پذیرش این‌قدر دیر اتفاق می‌افتد و چرا هزینه‌هایش همچنان بر دوش مردم باقی می‌ماند؟

فیلترینگ در ایران نه یک سیاست مقطعی بلکه تبدیل به روندی نهادی شده است؛ روندی که هرچه زمان بیشتری می‌گذرد نه‌تنها نتیجه‌ای نداشته بلکه اصلاح آن نیز دشوارتر می‌شود. وقتی یک سیاست با واقعیت سازگار نیست هر روزی که دیرتر کنار گذاشته شود خسارت‌ها عمیق‌تر و اعتماد عمومی آسیب‌پذیرتر می‌شود. در مورد فیلترینگ این زمان طولانی نه در اجرای محدودیت‌ها موفق بود و نه در مدیریت پیامدهایش. حالا پرسش مردم این است که وقتی اعمال یک سیاست اشتباه سال‌ها طول کشید و نتیجه‌اش تنها رشد ریشه‌ای ابزارهای دور زدن آن بوده رفع آن چقدر زمان خواهد برد؟ مشکل اصلی در سرعت پایین تغییر سیاست‌هاست. سیاستی که شکستش برای کاربران از همان ماه‌های اول واضح بوده برای ساختار سیاستگذاری تازه امروز قابل بررسی شده است. در این فاصله زیان‌های اقتصادی، اجتماعی و حتی هویتی زیادی به جامعه تحمیل شده است. کسب‌وکارهای اینترنتی با دشواری بقا پیدا کرده، کاربران بین ابزارهای متعدد و گاه ناامن فیلترشکن سرگردان شدند و از همه مهم‌تر نگاه جامعه نسبت به تصمیم‌گیرندگان تضعیف شده است. وقتی سیاست‌ها بر خلاف تجربه روزمره مردم ادامه پیدا کرده، شکاف میان دولت و جامعه عمیق‌تر می‌شود و ترمیم آن به‌سادگی امکان‌پذیر نیست. آمار استفاده از فیلترشکن‌ها تنها یک نشانه بوده: نشانه اینکه سیاست محدودسازی به نتیجه‌ای معکوس رسیده است. هرچه دامنه فیلترینگ گسترده‌تر شده بازار ابزارهای دورزدن آن بزرگ‌تر و پیچیده‌تر شده است. نتیجه این چرخه معیوب نه افزایش امنیت بوده و نه کنترل اطلاعات بلکه وابستگی روزافزون مردم به ابزارهایی است که هیچ نظارتی بر کیفیت، امنیت داده‌ها یا سلامت فنی آنها وجود ندارد. این یعنی سیاستی که ادعای حفاظت از جامعه داشت در عمل جامعه را در معرض خطرهای بیشتری قرار داده است. از طرفی سودی که از ابتدا وجود نداشته امروز کاملا آشکار شده است. فیلترینگ نه به بهبود کیفیت محتوا منجر شده، نه به تقویت پلتفرم‌های داخلی، نه به کاهش تهدیدها و نه به افزایش استقلال دیجیتال. مشکل دیگر این است که سیاستگذاران میان این دو مسیر گیر کردند: باید صریحا اعلام کنند که مسیر گذشته اشتباه بوده و آن را اصلاح کنند یا همچنان برای حفظ ظاهر و ادامه یک سیاست شکست‌خورده زمان بخرند و هزینه‌ها را به مردم تحمیل کنند. متاسفانه مسیری که سال‌ها انتخاب شده همان دومی است و همین تعلل باعث شده رفع فیلترینگ نیز به یک مساله پیچیده و زمان‌بر تبدیل شود. وقتی ساختاری که سال‌ها روی محدودیت پافشاری کرده ناگهان مجبور می‌شود مسیرش را تغییر دهد با چالش‌هایی مواجه می‌شود که خودش به وجود آورده است. اعتماد ازدست‌رفته، زیرساخت‌های آسیب‌دیده و فضایی که پر از ابزارهای غیررسمی شده اصلاح را دشوار و طولانی می‌کند. این کندی در تصمیم‌گیری تبعات عمیق‌تری نیز دارد. جامعه به سرعت متوجه می‌شود که سیاست‌ها برپایه تحلیل درست واقعیت نیستند. مردم می‌بینند که در بالاترین سطوح تصمیم‌گیری هنوز درکی دقیق از زندگی روزمره کاربران وجود ندارد. کسی که از فیلترینگ دفاع می‌کرد اما برای راحتی خودش «سیم‌کارت سفید» داشت چگونه می‌تواند از پیامدهای آن برای میلیون‌ها کاربر آگاه باشد؟ این دوگانگی رفتاری اعتماد عمومی را فرسوده کرده و باعث می‌شود هر سیاستی با تردید و بدگمانی مواجه شود. نکته مهم اینجاست که شکست یک سیاست به‌خودی‌خود فاجعه نیست بلکه سیاست‌های غلط در همه جا وجود دارند و اصلاح آنها طبیعی است اما وقتی این شکست با انکار، تعلل و ناآگاهی همراه شود آسیب اصلی بروز می‌کند. امروز جامعه انتظار دارد که دست‌کم نتیجه‌گیری آشکار و صریح اعلام شود. فیلترینگ در شکل فعلی‌اش نه‌تنها ناکارآمد بوده بلکه اثرات منفی آن از هر سود احتمالی بیشتر است و مهم‌تر اینکه ادامه آن دیگر قابل دفاع نیست. در شرایطی که مجلس به بررسی عملکرد فیلترشکن‌ها ورود کرده باید امید داشت که این نقطه آغاز پذیرش یک واقعیت باشد. برای مدیریت فضای مجازی راهی جز اعتماد به کاربران، گفت‌وگو با متخصصان و هماهنگی با تجربه جهانی وجود ندارد. هرچه این تغییر سریع‌تر و شفاف‌تر انجام شود هم هزینه‌های گذشته کمتر می‌شود و هم اعتبار از دست رفته بازسازی خواهد شد. جامعه از سیاستگذاران انتظار معجزه نداشته بلکه تنها انتظار دارد که بین تصمیم‌ها و واقعیت فاصله نیفتد. سیاست‌هایی که دیر تغییر می‌کنند نه‌تنها شکست می‌خورند بلکه آبروی کسانی را که از آنها دفاع کردند نیز به خطر می‌اندازند. باید باصراحت پذیرفته شود که ادامه سیاست فیلترینگ به شکل فعلی هیچ سودی نداشته و تنها نتیجه آن گسترش بی‌اعتمادی، کاهش کارایی و سنگین‌ترشدن هزینه‌هایی است که سال‌ها مردم به‌جای سیاستگذاران می‌پردازند.

وب گردی