بحران آب نتیجه نیم‌قرن سیاستگذاری غلط

مجید سلیمی‌بروجنی
کدخبر: 549768

مجید-سلیمی‌بروجنی

مجید سلیمی‌بروجنی

ایران در طول تاریخ خود همواره با موضوع کم‌آبی دست و پنجه نرم کرده است. تا پیش از روزگار معاصر و ساختن سدها و لوله‌کشی آب، شهرها برای تامین آب آشامیدنی خود متکی به قنات‌ها و آب‌انبارها بودند. مساله بی‌توجهی به منابع آبی و شیوه‌های نادرست بهره‌برداری از آن، شاید نخستین‌بار به‌طور واضح و صریح و در قالب گزارش گروه مشاوران هاروارد در حدود ۷۵سال پیش، عنوان شده باشد آنجا که اشاره به مشکلاتی همچون ضعف نهادها، تعریف‌نشدن حقوق آب و تعیین حقابه‌ها، مطالعه منابع آب و روش‌های بهینه‌سازی بهره‌برداری به تفکیک حوز‌ه‌ها می‌کند و درباره برداشت بیش از اندازه چاه‌های آب و تخلیه منابع آب زیرزمینی هشدار می‌دهد. ایران به یکی از کم‌‌آب‌ترین کشورهای جهان تبدیل شده است. زاینده‌رود، گاوخونی، مهارلو، بختگان، پریشان، دریاچه نمک و… کاملا خشک شده‌اند.

فلات مرکزی در نتیجه پنج‌دهه تخریب منابع و کاهش تدریجی آب و افزایش دما، خاکستر شده است. دمای میانگین در تابستان به بیش از ۵۰درجه سانتیگراد و زمستان‌های کوتاه، کم‌بارش و غیرقابل پیش‌بینی شده‌اند. آبی دیگر وجود ندارد. منابع آب تهران وابسته به سدهای خالی شد. لتیان، کرج و لار نیست. آب از چاه‌های حفرشده که گاهی تا ۱۵۰۰متر عمق دارند استخراج می‌شود. در این هیاهوی کم‌آبی، طرح‌های انتقال آب از مناطق شمالی خزر یا پروژه‌های نمک‌زدایی پرهزینه از خلیج‌فارس در دستور کار جدی است. دشت‌های اطراف تهران دیگر مانند گذشته سرسبز و حاصلخیز نیستند.

تهران دیگر شهری مناسب برای زندگی نیست. اقلیم خشکیده، منابع آب تهی شده، مدیریت ناپایدار شهری، حفر بی‌ضابطه چاه‌های عمیق و توسعه صنعتی و کشاورز غیراصولی، همه باهم پایتخت را بلعیده‌اند. جغرافیای بزرگ کشورمان اکنون فقط در برخی مناطق حاشیه دو رشته‌کوه البرز و زاگرس قابل زیست مانده است. باید بپذیریم که دیگر ظرفیتی برای تهاجم جمعیتی در مناطق شمالی ایران وجود ندارد.

واقعیت این است که تا همین الان هم ترکیب جمعیتی در سه استان شمالی مازندران، گیلان و گلستان به هم خورده است. متاسفانه مقامات و دولتمردان کشورمان درگیر روزمرگی هستند و افراد غیرمتخصص جایگاه‌های مدیریتی منابع طبیعی و محیط‌زیست را گرفته‌اند. سیاستگذاران گوش خود را بسته و متوجه تصمیمات و سیاست‌های غلط خود نیستند و با سرعت هرچه بیشتر در حال تشدید بحران‌ها هستند. این روزها با بحرانی عمیق در زمینه آب روبه‌رو هستیم که با قطعی‌های مکرر آب در بسیاری از استان‌ها از جمله تهران، اصفهان، یزد و خوزستان، زندگی میلیون‌ها نفر تحت‌تاثیر قرار گرفته است.

تعطیل کردن کشور، یک فرار ناموفق و مسکنی است با عوارض جانبی بسیار. به‌راستی چه باید کرد؟ آیا گشودن این گره کور، فقط در حیطه توان و اختیارات دولت پزشکیان است یا کلی حاکمیت و جامعه نیز باید به کمک بیایند؟ در کشوری که دست‌کم ۸۵‌درصد از منابع آبی، در دو بخش کشاورزی و صنایع مصرف می‌شود و هر دو بخش هم راندمان پایینی دارند، کاهش مصرف در بخش مسکونی تا چه اندازه می‌تواند جبران‌کننده باشد؟ متاسفانه آب در نظام کشور ایران، ارزش و قیمت‌گذاری ندارد. خارج از کشاورزی دیم که حساب و کتاب خاصی ندارد و بیشتر شبیه نوعی لاتاری و قرعه‌کشی است. در کشت آبی، کافی است کشاورز به شیوه قانونی یا غیرقانونی، به آب دسترسی پیدا کند. بعد از دسترسی، فقط خود اوست که در مورد الگوی کشت، میزان مصرف آب و میزان مصرف کود و سم تصمیم می‌گیرد. مدیریت نادرست آب پیامدهای گسترده‌ای داشته است. از نظر محیط‌زیست، فرونشست زمین، خشک‌شدن تالاب‌ها و کاهش کیفیت آب‌های زیرزمینی، اکوسیستم‌های شکننده ایران را تهدید می‌کند. از نظر اجتماعی، اعتراضات در استان‌هایی مانند خوزستان، اصفهان و سیستان‌وبلوچستان نشان‌دهنده خشم عمومی از بی‌عدالتی در تخصیص آب است.

برای مقابله با بحران بی‌آبی و خشکسالی، اکنون زمان بسیاری را از دست داده‌ایم و برنامه جدیدی که بخواهد تغییر رویکرد در حکمرانی آب را رقم بزند بسیار زمان‌بر و هزینه‌بر خواهد بود. استفاده از فناوری‌های آبیاری کارآمد مانند آبیاری قطره‌ای که در حال حاضر تنها در ۱۰‌درصد مزارع ایران استفاده می‌شود، به‌صرفه است. همچنین ارزیابی دقیق زیست‌محیطی پیش از توسعه صنایع آب‌بر همچون فولاد و کاشی‌سازی و انتقال این صنایع به مناطق ساحلی، می‌تواند فشار بر منابع داخلی را کاهش دهد. ایران نسبت‌به بسیاری از کشورهای دنیا به‌خصوص منطقه خاورمیانه بهره‌برداری پایین‌تری در استفاده از آب در همه زمینه‌ها خصوصا بخش کشاورزی داشته و دارد. کشورهای زیادی با ایجاد بازار آب و به‌کارگیری فناوری‌های نوین و سیاست‌های منسجم توانسته‌اند بهره‌وری آب را تا بیش از چند برابر ایران افزایش دهند.

این بحران که در سال‌های اخیر شدت گرفته، نه‌تنها نیمه خشکسالی طبیعی یا تغییرات اقلیمی نیست بلکه ریشه در سیاست‌های نادرست حکمرانی آب دارد. تاکید بر خودکفایی در کشاورزی و توسعه منابع آب‌بر در مناطقی با ظرفیت آبی محدود، مانند یزد و اصفهان، منابع آبی کشور را به وضعیت فعلی رسانده است. الگوی نادرست خودکفایی در کشاورزی و صنعت و پیامدهای آن بر منابع آبی ایران نشان می‌دهد که چگونه این سیاست‌ها، بدون توجه به ظرفیت‌های زیست‌محیطی، به تشدید بحران آب منجر شده‌اند.

کشور که با بمب آمریکا و موشک‌های رژیم صهیونیستی از پادرنیامد، در مقابل بحران بی‌آبی و بحران برق، تاب چندانی نداشته و دولتمردان ایده‌ای به جز تعطیل کردن ندارند.

اعلام تعطیلی از سر استیصال و ناگزیری، همان راهکار تکراری و منسوخ است که در فصل زمستان و در جریان کمبود گاز نیز تجربه کردیم. دولت یا مجبور بود ادارات و مدارس را تعطیل کند، یا شیر فلکه گاز بخش صنعت را ببندد.

 

وب گردی