جهان‌صنعت عوامل کاهش سن اعتیاد به دانش‌آموزان 10ساله را بررسی کرد:

بازی با آمار در بحران اعتیاد

مهدیه بهارمست
کدخبر: 534823
آمارهای رسمی نشان می‌دهد بیش از ۴ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر در ایران به طور مستمر یا غیرمستمر مواد مخدر مصرف می‌کنند و میانگین سن شروع اعتیاد به حدود ۱۶ سال کاهش یافته است.
بازی با آمار در بحران اعتیاد

جهان صنعت_مهدیه بهارمست- افزایش مصرف مواد صنعتی، کاهش سن آغاز مصرف و رشد تعداد زنان و جوانان معتاد، نشانه‌هایی از گسترش و تغییر الگوی اعتیاد در کشور است. براساس داده‌های رسمی، میانگین سن شروع اعتیاد در ایران به حدود ۱۶سال رسیده، هرچند این عدد از میانگین جهانی (۱۹سال) کمتر است اما روند نزولی آن در ایران زنگ خطر جدی برای آینده جامعه به‌شمار می‌رود. براساس آمارهای رسمی بیش از ۴‌میلیون و ۴۰۰‌هزار نفر در کشور به شکل مستمر یا غیرمستمر موادمخدر مصرف می‌کنند. با در نظر گرفتن خانواده‌ها، حدود ۱۵‌میلیون نفر از ایرانیان به صورت مستقیم یا غیرمستقیم تحت تاثیر مصرف موادمخدرند یعنی چیزی در حدود یک‌ششم جمعیت کشور. از سوی دیگر تعداد معتادان متجاهر به حدود ۷۰‌هزار نفر می‌رسد و نرخ شیوع اعتیاد در جمعیت فعال کشور ۵‌درصد اعلام شده است. این نرخ در میان کارگران به ۲۲‌درصد و در دانش‌آموزان به ۲‌درصد می‌رسد؛ آماری که نشان‌دهنده‌ گسترش این آسیب در قشرهای مولد جامعه است. چند روز پیش نیز در حالی استاندار کهگیلویه‌وبویراحمد با استناد به همین آمارها از کاهش شیوع اعتیاد در استان به ۳/۲‌درصد سخن گفت که میانگین کشوری ۵‌درصد اعلام شده است. یکی از تغییرات مهم در الگوی مصرف، رشد سریع مصرف ماده مخدر «گل» است. این ماده که در دهه۹۰ در رتبه ۶ یا ۷ مصرف قرار داشت، اکنون پس از تریاک و شیشه، سومین ماده پرمصرف در کشور شده است. طبق آمار ستاد مبارزه با موادمخدر، در گروه سنی نوجوانان (۱۵ تا ۱۸سال)، ۶۶ صدم‌درصد مصرف گل و ۲۵صدم‌درصد مصرف حشیش ثبت شده است. این آمار در میان جوانان به ترتیب ۳/۳‌درصد و ۵/۲‌درصد می‌رسد. ناگفته نماند که این اعداد مربوط به ‌درصد مصرف‌کنندگان موادمخدر هستند، نه کل جمعیت. با این وجود دکتر صفاتیان معتقد است این اعداد مربوط به پژوهش‌های سال۱۳۹۰ است و روش‌‌های فعلی آمارگیری، به‌دلیل جرم‌انگاری مصرف، قادر به ثبت واقعیت‌های امروز جامعه نیست. مشخص نیست که چرا ارقام دولتی حقیقت بحران اعتیاد را پنهان کرده‌اند. این در حالی است که نگاهی به سیاست‌های کلان توسعه در ایران نشان می‌دهد تا برنامه سوم توسعه، اعتیاد یا اصلا در متن برنامه‌ها نبود یا به‌طور کلی به آن اشاره شده بود. از برنامه چهارم توسعه توجه ساختاری به مساله اعتیاد آغاز شد. برنامه ششم توسعه جدی‌ترین رویکرد را در این زمینه داشت و هدف کاهش ۲۵‌درصدی آسیب‌های اجتماعی را در دستور کار قرار داد. با این حال نبود شاخص‌های دقیق، ضعف در ارزیابی و استفاده نکردن از تجارب پیشین باعث شد این هدف نیز محقق نشود. کارشناسان معتقدند نظام برنامه‌ریزی در ایران به دلیل محدودیت‌های زمانی در تدوین برنامه‌ها، فرصت بازنگری و اصلاح سیاست‌های پیشین را ندارد. از طرفی دیگر برآوردها نشان می‌دهد که موادمخدر سالانه چیزی در حدود ۲۰۰‌هزار‌میلیارد تومان به اقتصاد کشور خسارت وارد می‌کند؛ هزینه‌هایی که مستقیم یا غیرمستقیم از مصرف، درمان، مقابله، بازداشت و پیامدهای اجتماعی ناشی می‌شود. در سال۱۳۹۹ بیشترین تعداد مرگ‌ومیر ثبت‌شده ناشی از اعتیاد با رقم ۴۶۰۰نفر گزارش شده و در سال‌های اخیر نیز به طور متوسط حدود ۲‌هزار نفر سالانه جان خود را از دست می‌دهند. در چنین شرایطی دکتر سعید صفاتیان، تحلیلگر و پژوهشگر اعتیاد در گفت‌وگویی عمیق و بی‌پرده از حقایقی سخن می‌گوید که شاید شنیدنشان دشوار باشد اما برای یافتن راهی نجات‌بخش، گریزی از آنها نیست. او در این گفت‌وگو نقبی به دل آمارهای رسمی می‌زند و پرده از واقعیت‌های نگران‌کننده شیوع اعتیاد برمی‌دارد؛ واقعیتی که از دل جامعه برمی‌آید، نه از جداول و ارقام کاغذی.

آمار رسمی؛ تصویری غبارآلود از واقعیتی پنهان

دکتر صفاتیان، مدیرکل اسبق درمان ستاد مبارزه با موادمخدر از همان ابتدا آمارهای رسمی را معضلی دیرینه می‌داند. وقتی بحث از آمارهای اعلام‌شده توسط مسوولان به میان می‌آید، به‌ویژه آمار اخیر استاندار کهگیلویه‌وبویراحمد که ضریب شیوع اعتیاد در استان را ۳/‏۲‌درصد در مقابل آمار کشوری ۵ درصد، در دانش‌آموزان استان ۵/‏۱‌درصد در مقابل ۲/‏۲‌درصد کشوری و در دانشجویان استان و کشور هر دو ۷/‏۴‌درصد اعلام کرده است، دکتر صفاتیان با تردید و صراحتی کارشناسانه به «جهان‌صنعت» گفت: اصل مساله این است که آمار رسمی هم که اعلام شده و آقای استاندار طبق آن تناسب می‌بندد، خود جای سوال دارد و یک آمار قدیمی مربوط به سال۹۰ است.

او دلیل این زیر سوال بردن را نه در اعداد بلکه در روش و بستر جمع‌آوری آمار می‌بیند و توضیح می‌دهد که چگونه در جامعه‌ای که اعتیاد جرم است، دسترسی به آمار دقیق بسیار دشوار می‌شود. وی با اشاره به قشرهای حساس افزود: آمار گرفتن از دانشجویان چیزی نیست که به راحتی از دانشجو بپرسید شما مواد مصرف می‌کنید یا نه و او هم پاسخ دهد. حتی در مدارس هم هیچ مدیر مدرسه‌ای نمی‌آید بگوید دانش‌آموزان من مصرف‌کننده مواد هستند. به همین دلیل است که به نظرم اعداد و ارقام رسمی اعلامی دقیق یا جدید نیست.

این پژوهشگر اعتیاد با اشاره به روش ناکارآمد آمارگیری بیان کرد: پیشتر روش آمارگیری اینگونه بود که به خانه مردم مراجعه می‌کردند و از آنها می‌پرسیدند آیا شما اعتیاد دارید؟ طبیعتا در چنین شرایطی اگر کسی معتاد باشد می‌گوید نه! سپس می‌پرسند در خانه شما پسر یا دخترتان اعتیاد دارد؟ باز هم قطعا می‌گویند نه. البته در آن زمان با همین روش، بیش از ۲میلیون معتاد شناسایی شدند. حالا حساب کنید اگر آمار واقعی گرفته شود این عدد چقدر بیشتر می‌شود! حتی در سوییس که اعتیاد جرم نیست هم از چنین روشی استفاده نمی‌کنند. به نظرم بهترین راهکار در چنین شرایطی تغییر بنیادین در رویکرد است، همچنین یک روش آمارگیری باید در کشور انجام شود، آن هم یک روش آمارگیری‌ که نه یک سازمان بلکه چند سازمان متولی آن باشند و زیر نظر ستاد مبارزه با موادمخدر و یک گروه مستقل آن را انجام دهند.

افزایش مصرف در زنان و کودکان!

برخلاف آمارهای رسمی که گاه تصویری آرام‌بخش ارائه می‌دهند، آنچه دکتر صفاتیان از دل جامعه روایت می‌کند، تصویری نگران‌کننده است. او با قاطعیت گفت: آنچه در جامعه می‌بینیم برخلاف آنچه مسوولان ستاد مبارزه با موادمخدر می‌گویند نه‌تنها مصرف موادمخدر در جامعه افزایش پیدا کرده بلکه سن مصرف‌کننده‌ها نیز به شدت کاهش یافته است. از طرفی دیگر زنان مصرف‌کننده نیز نسبت به سال‌های گذشته بیشتر شدند. این واقعیت تلخ، زنگ هشداری جدی برای تمام دلسوزان جامعه است.

دکتر صفاتیان درخصوص راهکارهای موجود بیان کرد: اولین کاری که باید در کشور انجام شود این است که آمار وضعیت اعتیاد را مشخص کنند چراکه با نگاه کردن به آمار ۱۴سال پیش، امکان برنامه‌ریزی وجود ندارد. با این حال، او به مانعی ساختاری در این مسیر اشاره می‌کند و می‌گوید که دستگاه‌های متولی آمارگیری زیر بار نمی‌روند.

او با اشاره به اینکه افزایش شیوع اعتیاد به‌خصوص در سنین پایین‌تر، پیامدهای مخرب و گسترده‌ای در جامعه دارد، تاکید کرد: بزرگ‌ترین آسیبی که اعتیاد برای جامعه دارد آسیب جسمی و روانی آن است. هرچه سن مصرف پایین‌تر بیاید عوارض آن هم بیشتر است؛ این عوارض تنها جسم و روان را درگیر نمی‌کنند بلکه ابعاد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهند. متاسفانه سن اعتیاد به سن ۱۰ تا ۱۲سالگی و مقطع راهنمایی رسیده است. در چنین شرایطی دولت باید آموزش‌های لازم را از مدارس شروع کند، همچنین والدین بدانند که برخلاف تصور رایج، مخدر گل نیز اعتیادآور است و وابستگی روانی شدیدی ایجاد می‌کند و ترک آن می‌تواند با علائمی مثل اختلال خواب، اضطراب و افسردگی همراه باشد. گاهی تنها یک‌بار مصرف گل می‌تواند اضطراب در فرد ایجاد کند اما درمجموع بعد از یک‌سال مصرف مداوم، عوارض روحی و روانی ناشی از مصرف این مخدر در فرد بروز می‌کند. مصرف مداوم یعنی مصرف تقریبا هر روزه چون نوجوانان اکثرا هر روز غروب‌ها در پارک، کوچه‌‌پس‌کوچه و مهمانی‌ها پاتوق می‌کنند و گل می‌کشند. اضطراب، افسردگی، بی‌حوصلگی، انزوا، میل به تنهایی، پرخاشگری و تندخویی با اعضای خانوده و دوستان، حرف‌ناشنوی از والدین و تصادف کردن در رانندگی ازجمله عوارضی هستند که به‌تدریج خود را نشان می‌دهند. بعضی از خانواده‌ها زود متوجه می‌شوند و مداخله می‌کنند اما بعضی‌ها فکر می‌کنند اینها از عوارض دوران نوجوانی و بلوغ است و آن را جدی نمی‌گیرند.

این کارشناس و پژوهشگر حوزه اعتیاد درباره درمان مصرف‌کنندگان گل گفت: متاسفانه بعضی از عوارض گل ماندگارند و چون هنوز دمان دارویی برایش وجود ندارد، روان‌درمانی این افراد خیلی سخت انجام می‌شود. فردی که سه،چهار سال گل مصرف کرده‌ و بعدش برای درمان می‌آید، دیگر حافظه کوتاه‌مدت خود را از دست داده، امید به زندگی ندارد، نسبت به همه بدبین‌ می‌شود و خب طبیعی است که درمانش سخت باشد.

مدیرکل اسبق درمان ستاد مبارزه با موادمخدر توضیح داد: گل معمولا روزانه از یک تا ۳۰ نخ مصرف می‌شود. یعنی بعضی از جوانان روزانه ۳۰نخ گل مصرف می‌کنند! و خب طبیعتا اگر بخواهیم درمان چنین فردی را شروع کنیم، حداقل یک‌سال طول می‌کشد و گاهی هم اصلا جواب نمی‌دهد. مثلا خیلی وقت‌ها اضطراب این افراد نسبت به درمان مقاوم می‌شود. یا اختلال شخصیت در مصرف‌کننده نوجوان رشد کرده و او را تبدیل به فرد پرخاشگری کرده و اصلا درمان روی او جواب نمی‌دهد. گاهی روند درمان آنقدر طولانی و فرسایشی است که هم خود بیمار و هم خانواده‌اش خسته می‌شوند و درمان را رها می‌کنند.

او ادامه داد: مهم‌ترین راهکار کاهش مصرف گل این است که ستاد مبارزه با موادمخدر، دستگاه‌ها را جمع کرده و بگوید برنامه‌هایی که برای حوزه پیشگیری داریم چیست و بین برنامه‌هایی که تا به حال انجام دادیم، کدام موفق بوده. ما نیاز به یک گروه تحقیق مستقل از سازمان‌ها و دستگاه‌ها داریم که بررسی کنند وضعیت این برنامه‌ها به چه صورتی شده است.

گرانی مواد و چرخش به سمت روانگردان‌ها

موضوع افزایش قیمت موادمخدر و تاثیر آن بر الگوی مصرف نیز از جمله نکات مهمی است که دکتر صفاتیان به آن می‌پردازد. او افزایش قیمت را تایید  و تشریح می‌کند: بله، قیمت افزایش پیدا کرده اما نه به اندازه افزایش قیمت دلار. این افزایش نامتوازن، خود خطری دیگر می‌آفریند و می‌تواند باعث تغییر الگوی مصرف از سمت مخدر به سمت روانگردان‌ها بشود.

کیفیت پایین تریاک، زخمی دیگر بر پیکر مصرف‌کننده

در بحث کیفیت مواد مصرفی در ایران به‌خصوص تریاک که مصرف آن در کشور بالاست، دکتر صفاتیان اطلاعاتی نگران‌کننده ارائه می‌دهد، او ادامه داد: بالاترین میزان مصرف مخدر در ایران تریاک بوده که کیفیت آن بسیار کم و ‌درصد خلوصش پایین است.

وی ضمن اشاره به اینکه کیفیت پایین، خود باعث تشدید آسیب‌های جسمی مصرف‌کنندگان می‌شود، بیان کرد: بعید می‌دانم که‌ درصد خلوص تریاکی که در ایران است بالای ۴ تا ۵‌درصد باشد.

پیشگیری باید از ریشه‌ها آغاز شود

برای جلوگیری از روند فزاینده اعتیاد، دکتر صفاتیان معتقد است که نمی‌توان بدون شناخت کافی اقدام موثری انجام داد. او ضمن تاکید بر ضرورت تحقیق و ریشه‌یابی علمی گفت: برای جلوگیری از اعتیاد روزافزون که شاهد آن هستیم، ابتدا باید تحقیقات انجام شود، علل اعتیاد بررسی شود، ببینیم دلیل اعتیاد چیست؟ ناامیدی که در جوانان، لذت، بحث کنجکاوی، قیمت مواد، دسترسی آسان و…، همه اینها چقدر در جامعه در حوزه اعتیاد جوانان و نوجوانان تاثیرگذار هستند؟ تنها پس از این مرحله از شناخت است که می‌توان به مرحله برنامه‌ریزی وارد شد، قبل از آن نمی‌شود.

در پایان این روایت تلخ، بحران اعتیاد نه‌تنها یک عدد در گزارش‌ها بلکه فریادی بی‌صداست که از قلب جامعه، از میان خانواده‌های دردمند و از آینده‌ای که در خطر است، برمی‌آید. آمارهای کهنه و روش‌های ناکارآمد نمی‌توانند صورت مساله‌ای به این بزرگی را پاک کنند. کاهش سن مصرف و افزایش تعداد زنانی که در این گرداب گرفتار می‌شوند، زنگ خطری است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. دکتر صفاتیان مسیری را نشان می‌دهد؛ مسیری که از شفافیت آماری آغاز می‌شود و با ریشه‌یابی علمی علل اعتیاد ادامه می‌یابد اما آیا گوش شنوایی برای شنیدن این هشدارها هست؟ آیا اراده‌ای پولادین برای نجات این نسل، برای خشکاندن ریشه‌های این درد دیرینه، در میان مسوولان وجود دارد، یا همچنان در انتظار آمارهای آرام‌بخش، شاهد گسترش این درد ویرانگر خواهیم ماند؟ این سوالی است که زمان به آن پاسخ خواهد داد اما زمان در بحران اعتیاد، به سرعت در حال از دست رفتن است.

سایت خوان