نبض تهران در منطقه 12:

بازار بزرگ، قلب تجاری تهران

بهرام وهابی
کدخبر: 544849

بهرام-وهابیبهرام وهابی ، پژوهشگر

بازار بزرگ تهران با مساحت تقریبی ۱۱۰‌هکتار (۱/۱ کیلومترمربع) در مرکز منطقه‌۱۲ و در بافت اصلی شهر تهران که از سده‌های گذشته به یادگار مانده است، منطقه‌ای است که محدوده آن از شمال به خیابان پانزده خرداد، از شرق به خیابان مصطفی‌خمینی، از جنوب به خیابان مولوی و از غرب به خیابان خیام محدوده می‌شود (شکل ۱).

شکل ۱ – محدوده و اجزای جغرافیایی بازار بزرگ تهران

البته این محدوده صرفا محدوده فیزیکی بازار تهران است و از نظر عملکردی، محدوده بسیار وسیع‌تری را شامل می‌شود که بعدا به آن اشاره خواهد شد. بخش نسبتا کاملی از این بازار به صورت مسقف بوده و صرفا برخی از ورودی‌های بازار (مانند سبزه‌میدان و منطقه سعادت) به صورت روباز هستند. طول این بازار حدودا ۱۰کیلومترمربع است که همراه با بازار مسقف تبریز، بزرگ‌ترین بازارهای سرپوشیده جهان هستند. در بازار بزرگ تهران حدود ۲۵‌بازارچه، ۱۵ مجتمع تجاری، ۵‌تیمچه و ۲‌دالان، بیشتر از ۸۰پاساژ، ۱۴۰ سرا و در مجموع حدودا ۷۰‌هزار واحد تجاری وجود دارد. بازار تهران در سال‌۱۳۵۶ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است. بازار تهران دارای ابعاد مختلفی از جمله ابعاد فرهنگی، تاثیرگذاری سیاسی، آثار تاریخی و ابعاد دیگری است که در این نوشتار، ویژگی‌های اقتصادی این منطقه مورد بررسی قرار می‌گیرد.

ویژگی‌های اقتصادی. امروزه شهرها مملو از مراکز تجاری و خریدوفروش محصولات مختلف مصرفی هستند ولی مراکزی نیز وجود دارند که دارای ویژگی‌ها و شرایط خاصی هستند که این ویژگی‌ها بعضا مربوط به قدمت آنها، حجم فعالیت و دادوستد در آنها، میزان تاثیرگذاری در مناطق و حتی شهرهای اطراف، وجود بافت‌های دارای ارزش تاریخی در آنها، تنوع محصولات قابل عرضه، ایجاد امواج درآمدی (INCOME WAVES) و امواج نوآوری (INNOVATION WAVES)، اثرگذاری بر فعالیت‌های تجاری خارج از فضای جغرافیایی خود، اشاعه توسعه به محیط اطراف از دیدگاه نظریه اقتصاد منطقه‏ای در قالب فضای اقتصادی (ECONOMIC SPACE)  و حتی نقطه‌‏ای یا منطقه‌ای بودن (مانند تفاوت یک مجتمع تجاری با یک بازار سنتی و مسقف) می‏شود. برخی مراکز تجاری تنها یک یا دو خصوصیت از خصوصیات فوق را دارند و به ندرت می‌توان مرکزی تجاری یافت که دارای کلیه این خصوصیات آن هم با شدت و وسعت قابل توجه باشد. به عنوان مثال، مرکز موبایل و کالای دیجیتال چارسو، مجتمع پایتخت در خیابان میرداماد، بازار مسقف و سنتی تجریش و مراکز جدید یا سنتی دیگر مانند ایران مال و اطلس مال (در منطقه نسبتا تازه تاسیس ۲۲) و همچنین مرکز اصلی میادین میوه و تربار از این دست هستند. برخی از این مراکز، قدیمی‌تر (مانند بازار تجریش) ولی با اثرگذاری موضعی و محدود به همان جغرافیایی که در آن هستند (مابین میدان تجریش و میدان قدس)، برخی دارای امواج ابداعاتی (مانند مجتمع پایتخت و مجتمع چارسو) ولی با قدمت اندک و فاقد وجوه و قدمت تاریخی و برخی نیز واجد آثار ارزشمند تاریخی و میراث فرهنگی و حتی دارای تنوع محصولات قابل ارائه ولی فاقد امواج ابداعاتی (مانند بازار تجریش) که صرفا با کارکرد فروش محصولات مختلف عمل می‌کند، هستند. در این میان، می‌توان بازار بزرگ تهران را نمونه کم‌نظیری دانست که بسیاری از خصوصیات مختلف را که فوقا به آنها اشاره شد داراست، از جمله:

۱- قدمت تاریخی: بازار بزرگ تهران از دیرباز محل داد‌و‌ستد کالاها و محصولات شهری و بین‌شهری بوده است به طوری که فعالیت این بازار به چند سده پیش یعنی دوره صفویه و تکمیل آن در دوره قاجار بازمی‌گردد. زمانی که تهران محصور به دروازه‌های مختلف (مانند دروازه‌های حصار طهماسبی از جمله دروازه قزوین، دروازه دولت، دروازه دوشان‌تپه و دروازه گمرک) بوده است، مرکزیت محلات تهران در همین منطقه بوده است. وجود کاروانسراهای تاریخی مانند کاروانسرای خانات در محدوده بازار تهران (فرودست ضلع جنوب شرقی بازار) نشان از قدمت تجارت در این منطقه دارد. قدمت تاریخی فعالیت در این محدوده، باعث شده است که ریشه‌های مستحکم و ارتباط ارگانیک و سازمان‌یافته‌ای میان این منطقه و کل فعالیت‌های تجاری در شهر تهران و حتی کل کشور در طول تاریخ شکل بگیرد. طبیعتا بدون قدمت تاریخی، این پیوند نمی‌تواند در این سطح و با این عمق شکل گیرد. مراکز و محدوده‌های تجاری تازه تاسیس (مربوط به سال‌ها و دهه‌های اخیر) زمان زیادی نیاز دارند تا چنین پیوند عملکردی را با فضای اقتصادی و حتی فضای جغرافیایی پیرامون خود ایجاد کنند زیرا این پیوندها، امری تدریجی بوده و نیازمند گذشت دهه‌ها و بلکه سده‌های متعدد است و بازار تهران با دارا بودن چنین قدمتی، توانسته است پیوندهای اقتصادی و عملکردی خود را تا این سطح گسترش دهد. در واقع قدمت تاریخی این مجموعه علاوه بر ارزش میراث فرهنگی داشتن و واجد ارزش تاریخی بودن، از نظر اقتصادی باعث رسوخ و نفوذ گسترده این مجموعه در کل فعالیت‌های تجاری شهر تهران و کل کشور شده است.

۲- تنوع محصولات: بازار تهران با دارا بودن راسته‌ها، تیمچه‌ها، سراها و بازارهای فرعی مختلف، یکی از متنوع‌ترین بازارهای فروش محصولات در ایران است. وجود بورس‌های کالایی مختلف که حتی برخی اماکن در این محدوده بعضا به نام محصولی خاص نامگذاری شده است (مانند بازار کفاش‌ها، بازار مسگرها، بازار طلافروشان، بازار آهنگران، بازار بزازها، بازار فرش‌فروش‌های و مانند آن)، نشان از این تنوع کم‌نظیر دارد. هر چند امروزه یکپارچگی محصولات در نقاط و محورهای مختلف این منطقه تا حدودی از بین رفته است (مانند بازار کفاش‌ها که عمدتا به فروش محصولات خانگی تبدیل شده است) ولی هنوز ساختار اصلی و پیشین بازار به صورت قابل‌توجهی حفظ شده است (شکل ۲).

شکل ۲ – تنوع بورس‌های عمده محصولات در بازار تهران

البته این تنوع محصولات روی روابط پیشین و پسین بازار با مناطق پیرامون را می‌توان با روابط پیشین و پسین درون منطقه بازار نیز تبیین کرد زیرا همانگونه که در شکل ۲ مشخص است، بازار تهران به نوبه خود به بورس‌های مربوط به محصولات مختلف نیز تقسیم شده و این بورس‌ها نیز با یکدیگر روابط پیشین و پسین دارند. نکته دیگر نیز آن است که سیر تحول و تطور بورس‌‌های محصولات در طول زمان دستخوش تغییرات عمده نیز شده است، به‌گونه‏ای که برای مثال (همانگونه که در بخش‌های اولیه این نوشتار بیان شد)، بازار کفاش‌ها به تدریج ماهیت خود را به بورس کالای خُرد خانگی تغییر داده و راسته حاشیه خیابان پانزده خرداد در حد فاصل سبزه‌میدان و چهار‌راه گلوبندک نیز در سال‌های اخیر به بورس خشکبار تبدیل شده است (همانگونه که کتابفروشی‌های راسته پایین‌دست خیابان شانزده آذر – میدان انقلاب – کارگر جنوبی نیز به فروش کتاب‌های کمک درسی و کنکور تغییر ماهیت داده است) ولی بخش‌های عمده‌ای از بازار بزرگ تهران مانند بازار طلافروشان، بازار فرش‌فروشان، بازار‌بزازها و… .

بین‌الحرمین کماکان ماهیت خود را حفظ کرده‌اند. این موضوع نیز از نظر مباحث اقتصاد منطقه‌ای و همچنین زنجیره تامین و زنجیره ارزش، بسیار قابل تامل است که در نوشتاری دیگر این موضوع بررسی خواهد شد.

۳- حوزه نفوذ: موضوع حوزه نفوذ یک محدوده (مانند یک شهر یا یک محدوده مشخص در یک شهر) در ادبیات اقتصاد منطقه‌ای از اهمیت خاصی برخوردار است. فرانسوا پرو در تشریح نظریه توسعه منطقه‌ای معتقد است که «توسعه در مسیر خود به قطبی شدن (POLARISATION) فعالیت‏ها منجر می‌شود.» به عبارت دیگر برخی مناطق یا بخش‌های جذاب یا جاذب (ATTRACTIVE) باعث می‌شوند که توسعه در طول زمان، به سمت این مناطق یا بخش‌ها متمایل شده و میزان سرمایه‌گذاری برای توسعه، بیش از سایر مناطق و بخش‌ها جذب آنها شود. بعدها این مفهوم گسترش یافت و تفکیک مشخصی میان قطب‌های رشد (GROWTH POLES)  و مراکز رشد (GROWTH CENTERS)  به وجود آمد. بدین ترتیب، یک منطقه در فرآیند توسعه می‌تواند قطب رشد یا مرکز رشد باشد. قطب رشد و مرکز رشد در شرایط لازم خود مشترک بوده و شرط کافی آنها متفاوت است. شرط لازم برای قطب یا مرکز رشد بودن، تجمع فعالیت‏‌ها (AGGLOMERATION)  است یعنی در آن منطقه، تعداد قابل‌توجهی فعالیت مستقر باشد (مانند شهرک‌های صنعتی، نواحی صنعتی، شهرهای بزرگ و حتی تک‏فعالیت‌هایی مانند یک دانشگاه یا یک بازار مشخص). استقرار و تجمع فعالیت‌ها می‌تواند بر مناطق اطراف در فضای جغرافیایی یا فضای اقتصادی اثرگذار باشد که شامل یکی از دو اثر زیر خواهد بود:

۱- تجمع فعالیت‌ها می‌تواند باعث شود که صرفا همان منطقه رشد کند و آثار کمتری از رشد منطقه، به بیرون رسوب کند. به این وضعیت، قطب رشد گفته می‏شود که دارای آثار تراوش (TRICKLING DOWN EFFECT) خواهد بود که می‏توان آن را به اثرگذاری «قطره‌چکانی» برای محیط اطراف تعبیر کرد.

۲- تجمع فعالیت‌ها می‌تواند باعث شود که رشد منطقه، باعث رشد سایر مناطق (به‌ویژه مناطق اطراف) نیز بشود و به عبارت دیگر، رشد منطقه صرفا باعث رشد همان منطقه نشده و آثار رشد منطقه، پخش شود که به آن مرکز رشد با اثر پخش یا انتشار (SPREAD EFFECT) گفته می‌شود.

شکل ۳ – تفاوت قطب رشد و مرکز رشد

برای مثال، در مقایسه دو دانشگاه تهران و شهید بهشتی از نظر مباحث منطقه‌ای می‌توان گفت که دانشگاه تهران یک مرکز رشد و دانشگاه شهید بهشتی یک قطب رشد است زیرا وجود دانشگاه تهران باعث شده است تا شعاع خاصی آثار وجود این دانشگاه منتشر شده و در واقع ایجاد و وجود کتابفروشی‌ها، مراکز تحقیقاتی، لوازم‌التحریر، مراکز انتشاراتی، مراکز آموزشی مانند آموزش زبان، آموزش کنکور و سایر فعالیت‌های حوزه علم و دانش در خیابان‏‌ها و اماکن اطراف (مانند خیابان انقلاب، میدان انقلاب، خیابان شانزده آذر، خیابان دوازده فروردین و‌…) به واسطه وجود دانشگاه تهران است. در نتیجه از منظر نظریه‏‌های اقتصاد منطقه‌ای نمی‌توان دانشگاه تهران را یک قطب رشد نامید زیرا این دانشگاه، آثار توسعه را درونی نکرده و باعث انتشار آثار توسعه در محیط اطراف نیز شده است. از طرف دیگر، دانشگاه شهید بهشتی را نمی‌توان یک مرکز رشد تلقی کرد زیرا هیچ اثری از وجود این دانشگاه خارج از حصار پیرامون این دانشگاه ایجاد نشده است و رشد دانشگاه، صرفا رشد درونی بوده است. (از نظر فضای جغرافیایی). بازار تهران نیز همانند دانشگاه تهران، یک مرکز رشد است و نه یک قطب رشد به طوری که آثار رشد را صرفا در خود نگه نداشته و این آثار را در محیط اطراف خود پخش کرده است. مناطقی را که از این آثار بهره‌مند می‌شوند‌، مناطق پیرامون (PERIPHERY)  و مناطق اثرگذار یا همان مرکز رشد را هسته (CORE)  می‏نامند و چارچوب اثرگذاری به صورت چارچوب هسته – پیرامون (CORE-PERIPHERY)  نامیده می‌شود. مناطق اثرپذیر یا پیرامون را که از توسعه مرکز رشد بهره‌مند می‌شوند، می‏توان به مناطق اثرپذیر اولیه/ مستقیم (PRIMARY/DIRECT)  و مناطق اثرپذیر ثانویه/ غیرمستقیم (SECONDARY/INDIRECT)  تقسیم کرد. مناطق اولیه، امواج توسعه را مستقیما و با تاثیرپذیری بیشتری دریافت می‌کنند و مناطق ثانویه، تبعی بوده و با فاصله زمانی و حتی با شدت کمتر آثار توسعه را از یک مرکز رشد دریافت می‌کنند. شکل ۴ وضعیت واگرایی را در شرایطی که یک منطقه دارای ماهیت قطب رشد باشد نشان داده و شکل ۵ همگرایی مرکز – پیرامون در شرایط آثار انتشار ناشی از وجود یک مرکز رشد را نشان می‌‏دهد.

شکل ۴- مسیر واگرایی در شرایط قطب رشد

شکل ۵- مسیر همگرایی در شرایط مرکز رشد (بازار تهران)

حال باید دید که این مفاهیم برای بازار تهران را چگونه می‌توان تعبیر کرد. همانگونه که پیش‌تر بیان شد، محدوده اصلی بازار تهران به عنوان مرکز رشد، شامل جنوب خیابان انقلاب، غرب خیابان مصطفی‌خمینی، شمال خیابان مولوی و شرق خیابان خیام واقع شده است. در چارچوب اثرگذاری هسته – پیرامون، مناطق پیرامون اثرپذیر اولیه یا مستقیم بازار، محله‌هایی‌ مانند محله فردوسی در شمال بازار، محله سیروس در شرق، محله مولوی در جنوب و محله ابوسعید در شرق بازار هستند و با مسافتی بیشتر، محله‌های اطراف محلات پیرامون، امواج و چرخه بعدی آثار رشد را دریافت کرده‌اند

(شکل ۶). در اینجا می‌توان با استفاده از نظریه امواج (WAVE THEORY)  در دانش اقتصاد منطقه‌ای، به بررسی آثار بازار تهران به عنوان یک مرکز رشد پرداخت.

شکل ۶- آثار رشد بازار تهران بر مناطق اولیه

بین مرکز و پیرامون، همواره انتقال داده‌ها، جریانات تجاری، دانش فنی، امواج درآمدی و سایر ارتباطات شکل می‌گیرد که هر منطقه یا محله پیرامون متناسب با ظرفیت خود و نحوه ارتباط با مرکز، آثار مختلفی را از مرکز جذب می‌کند. این واقعیت که بازار بزرگ تهران یک قطب رشد نیست، (به ترتیب) برای شهر تهران، منطقه ۱۲، محلات ثانویه و محلات اولیه اتفاق بسیار خوبی است. بازار تهران می‌توانست مانند بازار تجریش، عملکرد خود را در قالب قطب رشد تعریف کرده و در واقع مناطق اطراف خود را از آثار رشد محروم کند ولی بازار تهران در طول دهه‏‌ها و سده‏‌های فعالیت خود، به تدریج نقش خود را در قالب یک مرکز رشد تعریف کرده و همین اتفاق باعث شده است که هم منطقه ۱۲ و هم شهر تهران به صورت مستقیم و غیرمستقیم از وجود این محدوده مهم تجاری منتفع شوند. ارتباط میان بازار تهران و مناطق پیرامون براساس ادبیات اقتصاد منطقه‌‏ای در قالب شش فرآیند و موضوع زیر برای انتشار آثار بازار بر این مناطق صورت می‌گیرد:

۱- موضوع انتشار

۲- ماهیت انتشار

۳- مقیاس انتشار

۴- وسعت انتشار

۵- سرعت انتشار

۶- سلسله مراتب انتشار

به عنوان مثال، موضوع انتشار توسعه در دو محله جنوبی و شمالی بازار را می‌توان مثال زد. موضوع انتشار در محله جنوبی بازار ( خیابان‌ها و کوچه‌های محله مولوی به‌ویژه اماکنی که به بازار نزدیک‏تر هستند)، دارای ماهیت کارگاهی و انبار محصولات شده‏اند در حالی که در منطقه پیرامون ضلع شمالی بازار (ضلع شمالی خیابان انقلاب) موضوع انتشار، افزایش واحدهای تجاری و فروش بوده است. این امر به وضوح مشخص است که بسیاری از ساختمان‌های مسکونی و حتی تجاری در محله مولوی (بجز مجموعه تجاری تقریبا نوساز پارچه‌فروشان که در محل سابق منطقه‌ای به نام انبار کاه بنا شده است) تغییر کاربری و تغییر استفاده داده و از وضعیت مسکونی به دو کاربری دیگر برای پشتیبانی از بازار در قالب فعالیت‌های پشتیبان و عملکرد به صورت انبار محصولات تبدیل شده‌اند. فعالیت پشتیبانی شامل تولید محصولات کارگاهی قابل ارائه به بازار (مانند کیف و کفش و پوشاک) و همچنین استفاده از فضای ساختمان‌ها به عنوان انبار نگهداری محصولات برای عرضه در بازار است. علت این تغییر ماهیت نیز روشن است چرا که ارزش زمین و ساختمان در این محله نسبت به محدوده داخلی بازار تهران بسیار پایین‌تر بوده و استفاده کارگاهی و انباری از اماکن داخل محدوده بازار برای فعالان اقتصادی شاغل در بازار تهران به‌صرفه‌تر نیست. به عبارت دیگر، برای دارنده یک واحد تجاری ۱۰متری در محدوده داخل بازار که قیمت هر مترمربع آن ده‌ها برابر قیمت فضای مسکونی یا حتی تجاری در محله مولوی است، استفاده از فضاهای خارج از بازار بسیار به صرفه‌تر است. از طرف دیگر، به دلیل بالا بودن قیمت املاک در محلات ضلع شمالی بازار (مانند میدان فردوسی یا خیابان سپهبد قره‏نی)، استفاده از این املاک به عنوان فضای پشتیبان بازار بزرگ تهران صرفه و صلاح کمتری نسبت به املاک فرودست بازار دارد.

درخصوص ماهیت، کارکرد و عملکرد بازار تهران در منطقه ۱۲ و کل شهر تهران که خود مرکز اقتصادی و مالی کل کشور است، سخن بسیار است که تلاش می‌شود در نوشتارهای آتی، به تدریج این مباحث مطرح شود. برای مثال، تا‌کنون حلقه اتصال مشخصی میان مراکز مالی (بانک‌ها در بازار پول و بورس به عنوان بازار سرمایه) با عملکرد بازار تهران به صورت روشن و نظام‌مند ایجاد نشده است. یکی از دلایل این امر آن است که در طول دهه‌ها و سده‌های مختلف، فعالان بازار تهران عمدتا متکی بر منابع مالی خود بوده و علاقه کمتری برای اتصال فعالیت‌های خود به بازارهای مالی نشان داده‌اند. از طرف دیگر به دلیل گسترش واسطه‌گری کاذب و به گفته جان مینارد کینز، تقاضای سفته‌بازی پول در چند دهه اخیر، این نوع تقاضا از تقاضای معاملاتی پیشی گرفته و به نظر می‌رسد که مسیر فعالیت‌‌ها در بازار تهران به عنوان کارکرد واسط میان بخش حقیقی اقتصاد (تولید) و مصرف‌کنندگان نهایی، اندک اندک جای خود را به تبادل کالا میان واسطه‌ها براساس اشاعه تقاضای سفته‌بازی داده است و بخش واقعی بازار تهران با کارکرد برای بخش تولید، کمرنگ‌تر شده است. البته نباید از نظر دور داشت که اخیرا بحث جابه‌جایی بازار تهران نیز به دلیل مشکلات ایمنی در هنگام وقوع آسیب‌هایی مانند آتش‌سوزی یا دیگر موقعیت‌های اضطراری مطرح شده است ولی به نظر می‌رسد که این امر بدون پشتوانه دقیق و تخصصی بررسی کارشناسی، امکان‌پذیر نیست.

مجموع مباحث فوق که بیشتر جنبه اقتصادی داشته است، نشان می‌دهد که به راستی می‌توان بازار مسقف در منطقه ۱۲ تهران و مناطق پیرامونی (اولیه و ثانویه) آن را به عنوان قلب تجاری پایتخت کشور و به نوبه خود، دارای آثار فراوان بر اقتصاد کشور در نظر گرفت که با گردش بالای مالی و کالایی و همچنین ایجاد امواج عملکردی گسترده، نمونه‌ای از ظرفیت‌های قابل تامل در فضای تجاری و مالی تهران را نشان می‌دهد. به دلیل اندک بودن مستندات و مطالعات علمی و کارشناسی لازم درخصوص بازار تهران و سیر تحول و تطور عملکردی آن، هنوز نمی‌توان این پدیده پیچیده و گسترده را به طور کامل تحلیل یا حتی توصیف کرد. درهم‌تنیدگی بافت تاریخی، میراث فرهنگی، اقتصادی، فرهنگی و نبض تجاری و مالی تهران در این محدوده، ایجاب می‌کند که مطالعات در این زمینه، ابعاد پیچیده و زوایای پنهان و آشکار عملکرد این محدوده را هر چه بیشتر مورد بررسی قرار دهند. به همین دلیل، جدیت متولیان این امر یعنی دولت، شهرداری‏ها و فعالان اقتصادی سهم ویژه‌ای در این زمینه داشته و هر یک می‌توانند در این زمینه، پیشرو باشند.

وب گردی