با پزشکیان چه باید کرد؟
محمدصادق جنان صفت
حالا دیگر ایرانیان میدانند مسعود پزشکیان رییس دولت و رییسجمهوری است که مطابق با نتایج رایگیری تیرماه۱۴۰۳ به این منصب دست یافته و جمهوری اسلامی نیز این فرد را برای اداره قوه مجریه قبول کرده است. واقعیت اما این است که مسعود پزشکیان برخلاف روسایجمهوری مثل مرحوم اکبر هاشمیرفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و حتی حسن روحانی در میان نخبگان این سرزمین مقبولیت نسبی ندارد. یکی از دلایل رویکرد خنثای نخبگان به پزشکیان این است که وی در ۱۵ماه گذشته نشان داده توانایی استفاده از اختیارات تصریح شده در قانون اساسی برای مقام رییسجمهور را ندارد. بررسی میان وعدهها و اجرای این وعدهها از سوی پزشکیان اکنون در سیاست داخلی و سیاست خارجی شکاف بزرگی افتاده است. به طور مثال با وجود وعدههای پرشمار وی برای رفع فیلترینگ برخی شبکههای اجتماعی، وی هنوز موفق به این کار نشده و باز هم از زبان وزیر و معاونانش میشنویم و میخوانیم که این کار انجام خواهد شد. در بستر سیاست خارجی نیز پزشکیان از همان روزهای نخست دستها را بالا برده و تصریح کرده که در این زمینه پیرو دستورها و تصمیمهای نهادهای بالاتر است.
پزشکیان به هر دلیل نتوانست نرخ تورم شتابان را مهار کند و امروز میبینیم که شهروندان بهویژه گروههای کمدرآمد زیر بار فشار تورمی له میشوند و چشماندازی هم برای آینده نزدیک دیده نمیشود. برای اقتصاد در این ۱۵ماه ریاستجمهوری پزشکیان هیچ تصمیم بزرگی گرفته نشده و راه سرمایهگذاری داخلی و خارجی همچنان بسته است و رشد اقتصادی منفی احتمالی امسال بر ابعاد فقر میافزاید. دولت مسعود پزشکیان در بخش اقتصاد تا اینجای کار در قسمتهای واقعی اقتصاد یعنی تولید، سرمایهگذاری و تجارت هیچ برتری بر دولت پیشین نداشته است و در اداره انرژی کشور نیز روندی کاهنده را میبینیم.
حالا بهجایی رسیدهایم که شهروندان و نیز گروههای سیاسی و اقتصادی از خود میپرسند با مسعود پزشکیان چه باید کرد؟ اکثریت شهروندان ایرانی چه آنها که رای دادند و چه آنها که رای ندادند نسبت به رییسجمهور هیچ حسی اعم از دلبستگی یا همپیوندی سیاسی ندارند. تودههای شهری و روستایی آنقدر گرفتار دخلوخرج روزانه هستند که به رییسجمهور فکر نمیکنند. افراد شاخص و گروههای سیاسی طیفهای گوناگون جناح اصولگرا که در دیگر نهادهای قدرت دست بازتری دارند بدون اینکه با صراحت بگویند مایل هستند اگر بشود زودتر از وقت معمول انتخابات تازه برگزار کنند و یک چهره اصولگرا بر سر کار آورند. این جناح هر کاری میکند که مسعود پزشکیان نتواند کار درخشانی انجام دهد و باقیمانده دوره قانونیاش با همین دستفرمان جلو برود.
مسعود پزشکیان از سوی دیگر با راهبرد وفاق گونهای رفتار کرده است که شخصیتها و گروهها و حزبهای سیاسی اصلاحطلبها نیز تمایلی به ایستادن پشت او را ندارند و تا آنجایی شاید در کنارش باشند که اصلاحطلبی آسیب نبیند. واقعیت این است که ایرانیان نمیدانند با پزشکیان چه کنند و میپرسند او چه کار میتواند کند؟

