اکنون زمان تغییر پارادایم است

جهانصنعت- وزیر امور خارجه پیشین جمهوری اسلامی ایران در یادداشتی در نشریه فارن پالیسی به این نکته پرداخته که «جنگافروزان با بستن هر پنجرهای بهروی دیپلماسی رشد میکنند.» محمدجواد ظریف در شرایطی در این رابطه هشدار داده و معتقد است «زمان انتخاب، اکنون فرا رسیده است؛ انتخاب برای ایران، منطقه و قدرتهای جهانی روشن است: تکرار فاجعهبار گذشته یا شجاعت ساختن مشترک آینده. اکنون زمان تغییر پارادایم است.»
ظریف که نقشی پررنگ در پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری اخیر داشت و پس از روی کار آمدن دولت چهاردهم نیز بهعنوان معاون امور راهبردی ریاستجمهوری از جمله اعضای شاخص این دولت بود اما در ادامه بهدلیل فشار تندروهای مخالف دولت، ناگزیر به کنارهگیری شد و از ادامه همکاری با دولت موسوم به «وفاق ملی» استعفا کرد، حالا در یادداشت تازه خود هشدار داده که «غرب آسیا در یک نقطه عطف خطرناک قرار دارد.» او که از «فجایعی که در غزه در جریان است»، «تجاوز اخیر علیه ایران که با مقاومت مردم و نیروهای مسلح ایران دفع شد» و «تداوم بیثباتسازی سوریه» بهعنوان برخی مصادیق و نشانههای شکلگیری این وضعیت خطرناک یاد کرده، بر این باور است که مجموعه این تحولات، «به وضوح نشان میدهد که برای بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی و حامیان جهانیاش، تنها تهدید به اصطلاح وجودی در واقع «صلح و آرامش» است.» او نوشته است: «این دوگانهسازی برای اسرائیل-آپارتاید داخلی و درگیری منطقهای دائمی-بنیانهای نظم منطقهای و جهانی را تهدید میکند. هرچند دفاع قدرتمند ضروری است اما راهحلی پایدار مستلزم یک ابتکار عمل جسورانه دیپلماتیک و یک تغییر تاریخی برای ایران و منطقه است: گذار از پارادایم عمیقا ریشهدار تهدید به پارادایم توانمندساز امکان. این گذار شامل موارد زیر است: گسترش روابط با همسایگان و کشورهای جنوب جهانی، ایجاد یک مشارکت منطقهای جدید در میان مسلمانان غرب آسیا و از سرگیری گفتوگو با اروپا و ایالاتمتحده.»
ظریف در بخش دیگر این یادداشت مینویسد: «این گذار نهتنها امکانپذیر است بلکه عمیقا به نفع ایران، منطقه و جامعه جهانی است. تحقق آن مستلزم عزم راسخ داخلی و عدم مداخله خارجی است؛ انگیزه عدم مداخله نه لزوما اخلاقیات یا حقوق بینالملل بلکه صرفا منافع ملی است.» او با تاکید بر اینکه «بزرگترین امکان ایران در مردمش نهفته است»، توضیح داده که «هزارههای تاریخ گواه تابآوری خارقالعاده آنان است. متجاوزان خاک ایران را اشغال کردهاند اما همواره در فرهنگ پایدار ایران جذب شده و هرگز نتوانستهاند ارزشهای خود را بر مردم ایران تحمیل کنند. این تابآوری عامل تعیینکنندهای است که دشمنان ظاهرا برتر را ناکام کرده است.» او همچنین با تاکید بر اینکه «باوجود محدودیتهای بیسابقه جهانی، مردم ایران بهصورت بومی پیشرفتهای علمی و فناورانه بهویژه در حوزه دفاعی و انرژی هستهای را به دست آوردهاند»، مینویسد: «بنابراین مردم ایران سزاوار محدودسازی نیستند بلکه برترین دارایی کشور هستند که باید توانمند شوند، پرورش یابند و امکان شکوفایی به آنان داده شود.»
وزیر امور خارجه پیشین ایران همچنین از «منطقه پیرامونی ایران» بهعنوان «دومین رکن حیاتی پارادایم فرصت و امکان برای ایران» نام برده و مینویسد: «ایران با داشتن مرز با ۱۵کشور، در یک چهارراه بینظیر اوراسیایی قرار دارد. مهمتر آنکه، منطقه دارای پیوندهای تاریخی و فرهنگی عمیق و گسستناپذیری است که طی قرنها توسط شاعران، عارفان، فیلسوفان و دانشمندان ایرانی بافته شده است. این پیوندها در برابر تغییر امپراطوریها، تهاجمات و آشوبها پایدار ماندهاند.» او همچنین در حالی از «دیپلماسی جهانی» بهعنوان «سومین رکن تغییر پارادایم» نام برده که معتقد است «شاید بهدلیل سرخوردگی ایران از تجربیات گذشته» این رکن، رکنی «چالشبرانگیزترین» باشد. هرچند به باور ظریف «ایران و جامعه جهانی منافع وجودی مشترکی در پشت سر گذاشتن آن تجربیات و ساختن آیندهای متفاوت دارند.»
ظریف همچنین از «سرگذشت برجام» بهعنوان «نماد وعدههای تحققنیافته دیپلماسی» سخن گفته و پس از اشاره به خروج یکجانبه ایالاتمتحده از این توافق در دوره نخست ترامپ در ادامه مینویسد: «اروپا بهطور سیستماتیک به ۷هفت سال از انجام تعهدات خود در چارچوب برجام و قطعنامههای شورای امنیت ملل متحد قصور کرد. معامله اصلی -عادیسازی روابط اقتصادی در ازای پایبندی تاییدشده هستهای- زمانی درهم شکست که ایالاتمتحده از برجام خارج شد و ناتوانی یا بیرغبتی اروپا به اجرای تعهداتش حتی در سازوکارهای اقتصادی ابتدایی مانند سازوکار پیشنهادی خود موسوم به اینستکس – ابزاری برای دور زدن تحریمهای آمریکا- ثابت شد.» او خاطرنشان کرد: «ایران در مواجهه با عدم پایبندی ایالات متحده و سه کشور اروپایی -فرانسه، آلمان و بریتانیا- از سال۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ (۲۰۲۱-۲۰۱۷) بهطور قانونی اقدامات جبرانی برجام را فعال کرد. بهجای پایبندی به دیپلماسی، سه کشور اروپایی در ماه ژوئن صراحتا حملات نظامی رژیم صهیونیستی علیه ایران را تایید کردند. فردریش مرتس صدراعظم آلمان حتی تا آنجا پیش رفت که گفت رژیم صهیونیستی دارد «کار کثیف» غرب را انجام میدهد. تایید جنگ توسط اروپا و سپس توسل به سازوکار حل اختلاف دیپلماتیک توافق هستهای -برای همان اهدافی که جنگ در تحقق آنها شکست خورد- باور ایران به دیپلماسی را بیش از پیش خدشهدار کرده است.»
معاون امور راهبردی پیشین رییسجمهور همچنین آورده است: «با توجه به این سابقه تلخ تاریخی، متقاعد کردن مردم و دولت ایران به دیپلماسی به عنوان یک امکان و فرصت چالشی بزرگ خواهد بود اما گزینه جایگزین -مسیر جنگهای بیپایان- بیتردید منجر به فروپاشی نظم منطقهای، افراطگرایی فزاینده و هرجومرجی میشود که غرب آسیا و فراتر از آن را دربرخواهد گرفت. این مسیر خطر غرق شدن ایالاتمتحده و غرب در باتلاقی با ابعادی تاریخی را درپی دارد.» او که معتقد است «ایالات متحده و اروپا -و نه فقط ایران- دارای منافع وجودی در تشویق تغییر پارادایم مورد بحث هستند» در ادامه نوشته است: «آنها با انتخاب جنگ در میانه مذاکرات عملا در دیپلماسی را بهروی خود بستهاند. اکنون بار مسوولیت تغییر مسیر بر دوش آنهاست، اگر انتظار پاسخ متقابل از سوی ایران را دارند. ایران نیز با مشارکت در یک گفتوگوی چندوجهی، آیندهنگر و نتیجهمحور، منافع زیادی بهدست میآورد و مصائب عظیمی را دفع میکند. مسیر پیشرو میتواند شامل ایجاد یک شبکه منطقهای برای عدم اشاعه و همکاری هستهای صلحآمیز (طرح مناره)، احتمالا همراه با یک توافق عدم تجاوز بین ایران و آمریکا باشد.» وزیر امور خارجه پیشین ایران یادآور شد: «ما نمیتوانیم گذشته را نادیده بگیریم و نباید از آموختن از آن دست بکشیم اما باید از زندانی شدن در شکستهای گذشته خودداری کنیم. در غیراین صورت، خود را محکوم به تکرار حلقه بیپایان فجایع میکنیم.» ظریف در بند پایانی این یادداشت نوشت: «جنگافروزان با بستن هر پنجرهای بهروی دیپلماسی رشد میکنند. ما باید فرصت را برای تحکیم پارادایم مخرب تهدید و خاموش کردن امید از آنها بگیریم. زمان انتخاب اکنون فرا رسیده است. انتخاب برای ایران، منطقه و قدرتهای جهانی روشن است: تکرار فاجعهبار گذشته یا شجاعت ساختن مشترک آینده. اکنون زمان تغییر پارادایم است.»