الگوی سرمایهداری عربی
محمدرضا ستاری – همانند دونالد ترامپ، محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان به خوبی قدرت برند شخصی را درک کرده است. در ریاض نمیتوان جایی رفت که چهره او دیده نشود؛ تصویر او بر فراز برجها و بیلبوردها نقش بسته است. در لابی هتلها هنگام ورود با تصویرش روبهرو میشوید و وقتی پردهها را کنار میزنید، نور روز با چهره آرام که بر دیوار ساختمان مجاور نقش بسته همراه میشود؛ ریشی کوتاه زیر چفیه و نگاهی ثابت میان جرثقیلهایی که افق بیابانی را نقطهگذاری کردهاند.
این یادآوری واقعیتی است از اینکه چه کسی اعتبار دگرگونی ریاض را به نام خود ثبت میکند. سرمایهگذاران و سیاستمدارانی که سالهاست به این شهر میآیند میگویند پیش از دوران بنسلمان، ریاض شهری آرام، خشک و سنتی بود. اکنون اما شبکهای از هتلهای پنجستاره، فروشگاههای لوکس و پروژههای عظیم املاک در آن شکل گرفته و این شهر به سرعت در مسیر رقابت با ابوظبی و دوبی به عنوان مقصدی پر زرقوبرق برای سرمایهگذاران و گردشگران پیش میرود. تمام این فرآیند توسعه حاصل طرحهای فردی است که قصد دارد تغییراتی سریع و ماندگار در اقتصاد و فرهنگ کشورش ایجاد کند. در نتیجه جای تعجب نیست که خانواده ترامپ از حضور در این فضا لذت میبرد.
خانواده ترامپ در عربستان به دنبال چیست؟
در همین رابطه طبق گزارشی که پالیتیکو منتشر کرده، دونالد ترامپ جونیور (فرزند رییسجمهور آمریکا) هفته گذشته در کنفرانس سرمایهگذاری که با حمایت صندوق ثروت ملی عربستان در ریاض برگزار شد، گفت: فرصتهای این منطقه فوقالعاده است. به نظرم آینده شگفتانگیزی در پیش است.
به گفته برخی کارشناسان، اگر بنسلمان از ترامپ درسهایی در زمینه برندسازی گرفته، خود ترامپ نیز در دوره دوم ریاستجمهوریاش از الگوی عربستان برای بازسازی اقتصاد داخلی آمریکا الهام گرفته است. دولت ترامپ عملا برخی نهادهای فدرال را به بازوهای سرمایهگذاری تبدیل کرده که سرمایه را به صنایعی هدایت میکنند که با دیدگاه سیاسی و راهبردی او هماهنگ هستند. در واقع مانند عربستان، بخشی از این صنایع و شرکتها با خانواده یا نزدیکان ترامپ پیوند دارند. ترامپ همچنین در حال طراحی سازوکاری است که اگر اجرا شود، به او کنترل پرتفویهای عظیم سرمایهگذاری را خواهد داد که میتوانند با صندوق ثروت ملی عربستان رقابت کنند. بنابراین حضور ترامپ جونیور در کنفرانس سالانه «ابتکار سرمایهگذاری آینده» که نخبگان مالی والاستریت و سیاستمداران بینالمللی در آن گردهم میآیند، نشاندهنده آن است که امپراطوری تجاری خانواده ترامپ اکنون بخشی از همان چشمانداز است. او در سخنانش گفت که شرکت سرمایهگذاریاش، ادامهای از جنبش سیاسی اول آمریکاست و افزود: این فقط در دولت معنا ندارد بلکه باید در اقتصاد نیز اجرا شود.
مدل سرمایهداری دولتی ترامپ، هرچند در سیاست مدرن آمریکا بیسابقه است اما برای مدیران و مقامات سعودی حاضر در سالنهای درخشان کنفرانس چندان غریب نیست. در واقع فضای سرمایهگذاری که بنسلمان ایجاد کرده، فرصتهای فراوانی برای بانکداران و مدیران دارایی فراهم آورده که مایل به همکاری نزدیک با حکومت او هستند. بنابراین اگر در آمریکا بحثهایی درباره تداخل میان سیاست و تجارت خانواده ترامپ وجود دارد، در خلیجفارس چنین رابطهای کاملا آشناست.
در همین راستا، ویلیام وکسلر، مقام پیشین وزارت خزانهداری و شورای امنیت ملی آمریکا در گفتوگویی که با پالیتیکو داشته میگوید: در سیاستگذاری جهان عرب، روابط شخصی و خانوادگی در بالاترین سطح اهمیت دارد. بعد از پیروزی ترامپ در انتخابات اخیر، یکی از مقامات ارشد منطقه با لبخند گفت کشور شما دارد عربتر میشود!
وقتی اقتصاد آمریکا شبیه عربستان میشود
روابط سیاسی و تجاری آمریکا و عربستان سابقهای طولانی دارد. شرکتهای نفتی آمریکایی از دهه ۱۹۳۰ در این کشور فعال بودند و در شکلگیری آرامکو نقش اساسی داشتند. بانکهای والاستریت نیز دهههاست عربستان را یکی از مشتریان اصلی خود میداند.
این روابط اما طی دهه گذشته همزمان با تحکیم قدرت بنسلمان و اجرای برنامه اقتصادی چشمانداز ۲۰۳۰، عمیقتر شده است؛ برنامهای که صدهامیلیارد دلار را به سمت ساخت شهرهای جدید، لیگهای ورزشی و شرکتهای فناوری هدایت کرده است. در کنار این تحولات، محدودیتهای اجتماعی نیز کاهش یافته و فضا برای سرگرمی و حضور زنان در جامعه بازتر شده است. امروزه مراکز خرید عربستان پر از برندهای آمریکایی و نمادهای فرهنگ مصرفی غربی است. زنان در فضاهای عمومی حضور دارند و در کنار محدودیتهای سنتی، نشانههایی از تغییر فرهنگی سریع به چشم میخورد. این ترکیب ثروت، مصرفگرایی، سرمایهگذاری و املاک کاملا با سبد فعالیتهای خانواده ترامپ همخوان است. به عنوان مثال سازمان ترامپ با شرکت سعودی «دارالارکان» همکاری دارد تا پروژههای لوکس متعددی را در عربستان و خلیجفارس اجرا کند. پیشتر نیز این خانواده با لیگ گلف «لیو» که با سرمایه سعودی راهاندازی شده، همکاری داشت و مسابقاتش را در زمینهای گلف متعلق به ترامپ در فلوریدا و نیوجرسی برگزار میکرد. جرد کوشنر، داماد ترامپ و مشاور سابق او در امور خاورمیانه نیز صندوق ثروت ملی عربستان را به عنوان بزرگترین سرمایهگذار شرکت خصوصی خود جذب کرده است.
در کنفرانس ریاض، کسی از این روابط تعجب نمیکند. هدف از برگزاری آن تقویت پیوندهای مالی و سیاسی میان عربستان و اقتصاد جهانی است. بسیاری از حاضران یا به دنبال سرمایهگذاری در عربستان هستند یا میخواهند سرمایه سعودی را جذب پروژههای خود کنند. بنابراین در حالی که در آمریکا مقامات برای جدا نشان دادن منافع شخصی از مسوولیت رسمی تلاش میکنند، در اینجا چنین تفکیکی اهمیتی ندارد و حتی روابط ترامپ با خلیجفارس برای برخی مایه افتخار است.
در چنین شرایطی برخی تحلیلگران معتقدند که شباهت میان مدل اقتصادی عربستان و سیاستهای ترامپ فراتر از روابط شخصی است و به سطح حاکمیتی رسیده است. در کنفرانس اریک کانتور، رهبر سابق جمهوریخواهان در مجلس نمایندگان آمریکا و معاون فعلی یک بانک سرمایهگذاری، میگوید: سیاستهای اقتصادی ترامپ شباهت زیادی به رویکرد از بالا به پایین بنسلمان دارد. به گفته او، تمرکز دولت ترامپ بر صنایع کلیدی مانند موادمعدنی حیاتی و تولید صنعتی شبیه همان نقشی است که دولت عربستان برای هدایت توسعه ایفا کرده است.
ترامپ اکنون با استفاده از ابزارهای اقتصادی دولتی، از خرید سهام در شرکتهای فناوری گرفته تا هدایت سرمایههای خارجی، الگویی شبیه رهبران خلیجفارس بهکار گرفته است. ریچارد آتیاس، مدیر برگزارکننده کنفرانس توضیح میدهد که رهبران منطقه خود را مدیرعامل میدانند و ترامپ نیز همینگونه است. او تاجر است، هر معامله را شخصا دنبال میکند و نگاهش کاملا معاملاتی است.
این رویکرد فرصتهایی نیز میآفریند. بسیاری از صنایعی که ترامپ اولویت داده، مانند فلزات کمیاب، داروسازی و هوش مصنوعی همان حوزههایی هستند که شرکت پسرش در آنها سرمایهگذاری کرده است. حتی سرمایهگذاران بزرگ نیز اذعان دارند که دولتها گاه باید برای حمایت از صنایع استراتژیک وارد عمل شوند.»
با این حال هرچند این نوع مداخله در اقتصاد آمریکا مرسوم نیست اما تفاوت آشکاری با الگوی عربستان دارد؛ به طوری که عربستان پس از یک دهه سرمایهگذاری دولتی، اکنون از بخشخصوصی میخواهد نقش فعالتری ایفا کند. در همین راستا بیل اکمن، میلیاردر آمریکایی و از حامیان ترامپ، معتقد است: وقتی کشوری در مرحلهای پایینتر از توسعه قرار دارد، نقش دولت در سرمایهگذاری منطقی است اما در نهایت باید اجازه داد بخشخصوصی شکوفا شود. در واقع دولت باید آخرین پناهگاه سرمایه باشد.
