اقتصاد، احساس و نوسان

جهان صنعت – بازارهای مالی، برخلاف تصور رایج، همیشه تابع منطق اعداد و معادلات ریاضی نیستند بلکه ترکیبی از اقتصاد، روانشناسی جمعی و احساسات انسانی هستند. یکی از پدیدههای مهمی که این تلفیق را آشکار میکند، رفتارهای چرخهای بازار است؛ روندهایی که در بازههای زمانی مشخص تکرار میشوند و بسته به فاز چرخه، تصمیمگیریهای متفاوتی از سوی سرمایهگذاران دیده میشود.
رفتارهای چرخهای معمولا شامل چهار مرحله اصلی هستند: انباشت، صعود، اشباع و سقوط. در مرحله انباشت، بازار در وضعیت رکود یا بیاعتمادی قرار دارد. داراییها کمتر از ارزش واقعی معامله میشوند و تنها سرمایهگذاران حرفهای یا بلندمدت حاضر به ورود هستند. پس از آن بازار وارد فاز صعود میشود؛ اخبار مثبت، جریان نقدینگی و احساس رشد باعث میشود سرمایهگذاران بیشتری جذب شوند. قیمتها بالا میروند و اعتماد عمومی تقویت میشود.
مرحله بعد اشباع یا سرخوشی است. در این نقطه، قیمتها از ارزش ذاتی فراتر رفتهاند اما به دلیل هیجان عمومی، خرید همچنان ادامه دارد. سودهای سریع، خوشبینیهای افراطی و کاهش توجه به ریسک، شاخصهای این مرحله هستند. نهایتا چرخه وارد فاز سقوط میشود؛ شوک اقتصادی، انتشار یک گزارش ناامیدکننده یا تغییر انتظارات باعث میشود سرمایهگذاران به یکباره تغییر جهت دهند. فروشهای گسترده، افت قیمتها و بازگشت ترس، همه نشان از ورود به فاز نزولی دارد.
نکته مهم این است که این چرخهها فقط در مقیاس بزرگ (مانند بازار بورس کل کشور) دیده نمیشوند، بلکه میتوان آنها را در مقیاسهای کوچکتر نیز ردیابی کرد؛ از نوسان یک صنعت خاص گرفته تا تغییرات قیمتی در یک سهم یا حتی رمزارزها. آنچه رفتار چرخهای را پیچیده میکند، بعد روانی آن است. بسیاری از تصمیمها در بازار، صرفا براساس تحلیلهای بنیادی یا تکنیکال نیستند، بلکه تحت تاثیر ترس، طمع، خوشبینی یا ناامیدی گرفته میشوند.
شناخت این الگوها به سرمایهگذاران کمک میکند تا اسیر تصمیمهای احساسی نشوند. برای مثال در مرحله اشباع بازار، بهترین تصمیم ممکن نه خرید بیشتر، بلکه بازنگری در پرتفوی و آمادهسازی برای اصلاح احتمالی است، یا در دوران سقوط، گاهی حفظ آرامش و پرهیز از فروش هیجانی، کلید عبور از بحران است.