«جهان صنعت» تازه‌ترین وضعیت اقتصاد ایران را بررسی کرد؛

 اقتصاد سیاسی در اوج ابهام

گروه اقتصادی
کدخبر: 534709
گفت‌وگوهای ایران و آمریکا آینده اقتصاد سیاسی ایران را با دو سناریوی توافق یا ادامه فشارها در وضعیتی پرابهام قرار داده است.
 اقتصاد سیاسی در اوج ابهام

جهان صنعت – روزهای داغ جمهوری اسلامی فرارسیده و این نظام سیاسی باید تکلیف خود را با غرب و به‌ویژه با ایالات‌متحده آمریکا یکسره کند. آنطورکه از زبان مقام‌های آمریکایی می‌شنویم جمهوری اسلامی زمان درازی برای چانه‌زنی درباره خواسته‌های خود از آمریکا و خواسته‌های آمریکا از خود ندارد. مقام‌های آمریکایی جسورانه و با لختی هرچه تمام‌تر به جمهوری اسلامی گفته‌اند راه پیش‌روی آنها چیست. البته آمریکایی‌ها می‌دانند مقام‌های اداره کننده جمهوری اسلامی مهارت قابل‌اعتنایی در مذاکرات داشته و همیشه برگ‌هایی برای روکردن در برابر بازی‌های پیچیده غرب دارند.

گفت‌وگوهای دیروز مقام‌های ایران و آمریکا به هر نتیجه‌ای در یک دوره کوتاه برسد سرنوشت اقتصاد ایران، به‌ویژه اقتصاد سیاسی ایران را در وضعیت تازه‌ای قرار می‌دهد.

اقتصاد سیاسی یک رویکرد کل‌نگر است که فاکتورهای سیاسی و نیز فاکتورهای اقتصادی را در درک مسائل اجتماعی در نظر می‌گیرد. کارشناسان می‌گویند اقتصاد سیاسی هر جامعه‌ای فقط بر سازوکارهایی که بازار یا دولت دیکته می‌کنند متمرکز نیست بلکه بر دادوستد این دو متغیر تمرکز دارد. با توجه به این نکته می‌توان گفت، اقتصاد سیاسی ایران به‌دلیل برخوردهایی که در سیاست خارجی داشته، بازتاب این برخوردها بر سیاست کشور در اوج ابهام قرار دارد. در روزها و هفته‌های تازه سپری‌شده، اقتصاددانان و نیز علاقه‌مندان به اقتصادسیاسی ایران برآوردهای مختلفی از آینده اقتصاد کلان کشور در چارچوب منازعه خارجی را در دستور کار قرار داده و به نتایج متفاوتی رسیده‌اند.

توافق با محوریت خواسته‌های آمریکا

برخی کارشناسان نوشته و گفته‌اند یک سناریو از برآیند گفت‌وگوها این است که جمهوری اسلامی و آمریکا با محوریت خواسته‌های آمریکا به توافق برسند؛ به این معنی که جمهوری اسلامی بپذیرد غنی‌سازی اورانیوم و فعالیت در این داستان را تمام و اگر می‌خواهد به تکنولوژی برسد اورانیوم غنی‌شده در سطوح پایین را وارد کند. با توجه به اینکه فرض محال، محال نیست و با فرض اینکه جمهوری اسلامی به هر دلیل این را بپذیرد، در مقابل اگر آمریکایی‌ها نیز خواسته اصلی ایران را که رفع همه تحریم‌های سیاسی و اقتصادی است، قبول کنند اقتصاد سیاسی ایران وارد دوران تازه‌ای می‌شود؛ به این معنی که نهاد دولت با فرض اینکه قدرت تصمیم‌گیری در حوزه اقتصاد به آن واگذار شود دستی بازتر برای برنامه‌ریزی اقتصادی در چارچوب‌های موجود خواهد داشت. دولت در این وضعیت می‌تواند نوعی سیاستگذاری بر پایه آرامش و تثبیت در دستور کار بگذارد. در این حالت می‌توان امیدوار بود به شرط اینکه تداوم صلح تضمین شده است راه برای سرمایه‌گذاری به‌مثابه نقطه‌آشیل اقتصاد ایران باز شود و اقتصاد از حالت نیمه‌جان امروزی بیرون آید. اقتصاد سیاسی ایران در این وضعیت از فشارهای پرشمار خارج می‌شود و باید سیاست را تابع خود کند. امیدواری برای بهتر شدن سیاستگذاری بودجه‌ای‌، سیاستگذاری پولی و ارزی و نیز سیاستگذاری مالی در این وضعیت  بیش از پیش خواهد بود. اگر دولت بتواند از روزگار برطرف شدن تحریم‌های نفت و بانک خلاص شود ورود میلیاردها دلار منابع ایران – اگر البته مانده باشد- و نیز آزادی صادرات نفت و برگشت منابع ارزی در کوتاه‌ترین زمان ممکن با عادی‌شدن صادرات نفت اقتصاد سیاسی ایران را با دگرگونی‌های بزرگ روبه‌رو خواهد کرد.

نه جنگ نه صلح

جمهوری اسلامی در همه سال‌های تشدید خصومت با آمریکا کوشش کرده برای خود برگ‌های برنده‌ای دست و پا کند که در هنگامه نبرد اصلی به کارش بیایند. یکی از این برگ‌های برنده رسیدن به نزدیک‌ترین نقطه از نظر زمانی برای توانایی ساخت سلاح هسته‌ای بوده و هست. جمهوری اسلامی البته در گوشه‌وکنار کشورهای مستقر در خاورمیانه متحدانی داشت و دارد که می‌شد از آنها استفاده کرد. با این همه و در وضعیتی که ایران ناگزیر به مذاکره شده اما امیدوار است داستان قدیمی را تکرار کند. برای جمهوری اسلامی نه جنگ و نه صلح کمال مطلوب است. اما در این وضعیت باید شاهد باشیم که دولت دونالد ترامپ بر ابعاد سیاست فشار حداکثری اضافه کرده و اقتصاد سیاسی ایران را دستخوش توفان‌های ناشناس کند. جدای از اینکه آمریکا بخواهد به ایران حمله نظامی کند اما این کشور توانایی دارد بر ابعاد فشار بر ایران بیفزاید. در این وضعیت اقتصادسیاسی ایران شاهد تسلط بیشتر سیاست بر اقتصاد خواهد بود؛ به این معنا که نهاد دولت بیشتر از همیشه باید خود را با راهبردهای نظام هماهنگ کند. ادامه وضعیت موجود اگر با دگرگونی بنیادین روبه‌رو نشود به فروپاشی شتابان زیر‌ساخت‌ها منجر شده و تحرک اقتصاد ایران را به‌سوی صفر می‌کشاند. در این وضعیت نرخ تورم بالا و نیز رشد اندک را بر ایرانیان دشوار می‌کند. تعامل دولت و نهادهای حاکمیتی با شهروندان در وضعیت نه جنگ نه صلح از اینکه هست بدتر شده و شهروندان تحت‌فشار مادی و نبود آرامش ذهنی  قرار گرفته و بر دولت فشار می‌آورند.

یک مثال برای توضیح بیشتر

فرهاد نیلی، اقتصاددان ایرانی در یک میز گرد برگزارشده می‌گوید: «فرض کنیم بودجه۱۴۰۴ براساس فروش روزانه ۵/۱‌میلیون بشکه نفت و با قیمت میانگین هربشکه ۷۵‌دلار تنظیم شده باشد.

درحالی‌که ایران و آمریکا به صلح برسند و با این احتمال ۲۰‌درصدی روزانه ۵/۱‌میلیون بشکه با قیمت یادشده به فروش برسد‌. می‌توان ۲۰‌‌درصد هم احتمال داد که صادرات نفت به دامنه۱ تا ۵/۱میلیون بشکه نفت برسد. می‌توان احتمال ۶۰‌درصدی داشت که میانگین صادرات نفت در کرانه ۵۰۰‌هزار تا یک‌میلیون بشکه نفت برسد. اگر قیمت هربشکه نفت همان ۷۵‌دلار باشد و روزانه ۵۰۰‌هزار بشکه از صادرات کاهش یابد روزانه ۳۵‌میلیون دلار از درآمدهای صادرات نفت ایران کاهش می‌یابد. اگر این عدد را در ۳۶۵‌روز و نیز قیمت هر دلار روز ضرب کنیم در سال چند ۱۰۰هزارمیلیارد تومان از درآمد دولت کم خواهد شد. این اتفاق یعنی روند فزاینده‌شدن کسری بوده. حالا دولت برای تامین این کسری بودجه چند راه در پیش دارد. یک راه تامین ریال از بانک مرکزی که به رشد پایه پولی و تورم می‌رسد. در این حالت کارگران و کارمندان و حقوق‌بگیران زیر فشار قرار می‌گیرند و شرایط ناشناس امکان ظهور پیدا می‌کند. یک راه دیگر افزایش نرخ تبدیل ریال به دلار یا فروش ارز به قیمت‌های بالاتر است که این نیز بر اقتصاد سیاسی فشار می‌آورد و استرس را به اوج می‌رساند.

انتظار چه رخدادی را بکشند

شهروندان ایرانی به‌مثابه رکن و اساس این کشور در این وضعیت چه باید کنند و انتظار چه رخدادهایی را باید داشته باشند. بدیهی است ایرانیان نمی‌خواهند جمهوری اسلامی همه هزینه‌های مادی و عدم‌النفع‌های کلان را که برای هزینه کردن در راه به دست آوردن انرژی هسته‌ای کرده است رایگان از دست بدهد. اما از سوی دیگر شهروندان ایرانی باوردارند باید در یک نقطه ایستاد و راه را بر افزایش دشواری‌ها بست.

سایت خوان