اعتماد جهانی به حکمرانی اقلیمی چین؛ از تعهد تا تحقق

گروه تحلیل
کدخبر: 565620
در عصر بحران‌های جهانی، حکمرانی اقلیمی به یکی از مهم‌ترین ابعاد سیاستگذاری بین‌المللی تبدیل شده است.
اعتماد جهانی به حکمرانی اقلیمی چین؛ از تعهد تا تحقق

مرتضی فاخری– در عصر بحران‌های جهانی، حکمرانی اقلیمی به یکی از مهم‌ترین ابعاد سیاستگذاری بین‌المللی تبدیل شده است. تغییرات اقلیمی نه‌تنها تهدیدی زیست‌محیطی بلکه چالشی ژئوپلیتیکی و اقتصادی برای همه کشورهاست؛ چالشی که عبور از آن مستلزم همکاری فراملی، اعتماد متقابل و تعهد به منافع جمعی بشریت است. در چنین بستری اعتماد به بازیگران کلیدی در عرصه اقلیم، به‌ویژه کشورهایی با ظرفیت‌های گسترده اقتصادی و فناورانه اهمیتی حیاتی دارد. این اعتماد نه از طریق شعار بلکه از مسیر عملکرد مستند، تعهدات قابل سنجش و شفافیت در اجرای سیاست‌ها شکل می‌گیرد. سازمان‌های بین‌المللی نظیر IPCC و UNFCCC نیز بارها تاکید کرده‌اند که موفقیت در کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای نیازمند نقش‌آفرینی فعال کشورهایی است که سهم بالایی در تولید این گازها دارند و در عین حال توانایی فنی و مالی برای تحول ساختاری در اقتصاد خود را دارا هستند.

در این میان، جمهوری خلق چین به‌ عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان و بزرگ‌ترین منتشرکننده گازهای گلخانه‌ای، نقشی تعیین‌کننده در معادلات اقلیمی جهانی ایفا می‌کند. چین طی دو دهه گذشته با سرمایه‌گذاری عظیم در انرژی‌های تجدیدپذیر، توسعه زیرساخت‌های سبز و مشارکت فعال در توافقنامه‌های بین‌المللی توانسته اعتماد جامعه جهانی را به حکمرانی اقلیمی خود جلب کند. گزارش‌های رسمی آژانس بین‌المللی انرژی (IEA) و برنامه محیط‌زیست سازمان ملل (UNEP) نشان می‌دهند که چین نه‌تنها به اهداف اقلیمی خود در چارچوب توافق پاریس پایبند بوده بلکه در برخی حوزه‌ها از جمله ظرفیت نصب ‌شده انرژی خورشیدی و بادی از پیش‌بینی‌های بین‌المللی فراتر رفته است. سخنرانی اخیر شی جین‌پینگ در اجلاس اقلیمی سازمان ملل و اعلام کاهش ۷ تا ۱۰درصدی انتشار خالص تا سال ۲۰۳۵ نمونه‌ای از تعهد بلندمدت چین به حکمرانی اقلیمی مسوولانه است؛ تعهدی که با عملکرد گذشته این کشور همخوانی دارد و نشان‌دهنده نقش محوری آن در شکل‌دهی به آینده اقلیمی جهان است.

هدف‌گذاری کاهش انتشار خالص تا سال ۲۰۳۵

در اجلاس اقلیمی سازمان ملل متحد، شی جین‌پینگ، رییس‌جمهور خلق چین با ارائه یک سخنرانی ویدئویی، دور جدیدی از مشارکت‌های ملی (Nationally Determined Contributions – NDC)  کشورش را معرفی کرد که نشان‌دهنده تعهد راهبردی چین به کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و ایفای نقش فعال در حکمرانی اقلیمی جهانی است. این سخنرانی در شرایطی ایراد شد که جهان با بحران‌های چندلایه زیست‌محیطی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی مواجه است و نیاز به اقدامات هماهنگ و اعتمادساز بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. چین با اعلام هدف‌گذاری جدید خود نشان داد که نه‌تنها به توافقنامه پاریس پایبند است بلکه در مسیر ارتقای تعهدات اقلیمی نیز گام‌های بلندتری برمی‌دارد؛ اقدامی که از سوی نهادهای بین‌المللی نظیر UNFCCC و UNEP  به‌ عنوان نشانه‌ای از مسوولیت‌پذیری اقلیمی مورد استقبال قرار گرفت.

براساس تعهدات جدید اعلام ‌شده، چین قصد دارد تا سال ۲۰۳۵ انتشار خالص گازهای گلخانه‌ای در سطح کل اقتصاد خود را نسبت به نقطه اوج، بین ۷ تا ۱۰‌درصد کاهش دهد. این هدف‌گذاری در کنار تعهد به «تلاش برای عملکردی بهتر» نشان‌دهنده انعطاف‌پذیری و بلندپروازی اقلیمی چین در چارچوب اصول عدالت، مسوولیت مشترک و توانایی‌های متفاوت کشورهاست. این رویکرد با سیاست‌های داخلی چین در زمینه توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر، بهینه‌سازی مصرف انرژی و ارتقای فناوری‌های سبز هم‌راستا بوده و با برنامه‌های پنج‌ساله توسعه ملی این کشور نیز هم‌پوشانی دارد. تحلیلگران اقلیمی بر این باورند که چنین تعهدی باتوجه به ظرفیت‌های صنعتی و مالی چین می‌تواند تاثیر قابل‌توجهی بر روند جهانی کاهش انتشار و تحقق اهداف توافق پاریس داشته باشد.

سخنرانی شی جین‌پینگ علاوه بر جنبه‌های فنی، حامل پیام‌های سیاسی مهمی نیز بود. او با تاکید بر اینکه «تغییرات اقلیمی نباید به ابزاری برای تقابل تبدیل شود» بر ضرورت همکاری بین‌المللی و چندجانبه‌گرایی در مواجهه با بحران اقلیم تاکید کرد. این موضع‌گیری در تضاد با برخی رویکردهای تقابلی در عرصه سیاست بین‌الملل، نشان‌دهنده تلاش چین برای ایفای نقش سازنده در شکل‌دهی به نظم اقلیمی جهانی است. همچنین اشاره به ساخت «جامعه‌ای با آینده مشترک برای بشریت» در این سخنرانی بازتابی از فلسفه سیاسی چین در پیوند دادن توسعه پایدار با صلح و همکاری جهانی است؛ رویکردی که می‌تواند زمینه‌ساز اعتماد بیشتر کشورهای در حال توسعه به مدل حکمرانی اقلیمی چین باشد و نقش این کشور را به‌ عنوان یک بازیگر کلیدی در معماری آینده اقلیمی جهان تثبیت کند.

عملکرد تاریخی چین در تحقق تعهدات اقلیمی

چین در دو دهه اخیر عملکردی کم‌نظیر در تحقق تعهدات اقلیمی از خود نشان داده و به‌ عنوان یکی از پیشگامان جهانی در توسعه سیاست‌های کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای شناخته می‌شود. این کشور با بهره‌گیری از برنامه‌ریزی بلندمدت، سرمایه‌گذاری گسترده در زیرساخت‌های انرژی پاک و اصلاحات ساختاری در بخش‌های صنعتی و حمل‌ونقل توانسته مسیر گذار به اقتصاد کم‌کربن را با سرعتی فراتر از پیش‌بینی‌های بین‌المللی طی کند.

گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی (IEA) و برنامه محیط‌زیست سازمان ملل (UNEP) نشان می‌دهند که چین در بسیاری از شاخص‌های اقلیمی، ازجمله ظرفیت نصب‌ شده انرژی‌های تجدیدپذیر، کاهش شدت انرژی و توسعه فناوری‌های سبز عملکردی فراتر از تعهدات اولیه خود در توافقنامه پاریس داشته است.

یکی از نقاط عطف این عملکرد، تحقق زودهنگام اهداف سال‌۲۰۳۰ در حوزه انرژی‌های تجدیدپذیر است. چین تا سال‌۲۰۲۳ موفق شد ظرفیت نصب‌ شده انرژی خورشیدی و بادی خود را به سطحی برساند که در توافقنامه پاریس برای سال‌۲۰۳۰ پیش‌بینی شده بود. این دستاورد، حاصل سیاست‌های حمایتی دولت، ایجاد مشوق‌های مالی و توسعه زیرساخت‌های تولید و انتقال انرژی پاک است. علاوه بر این، چین با افزایش پوشش جنگلی و توسعه پروژه‌های جذب کربن، توانسته نقش مهمی در تثبیت اقلیم ایفا کند. این اقدامات نه‌تنها به کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای کمک کرده‌اند بلکه موجب ارتقای امنیت انرژی، کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی و ایجاد اشتغال در بخش‌های نوظهور صنعتی شده‌اند.

در کنار تحقق اهداف کمی، چین موفق به ایجاد بزرگ‌ترین و کامل‌ترین زنجیره صنعتی انرژی‌های نو در جهان شده است؛ زنجیره‌ای که از استخراج مواداولیه تا تولید تجهیزات، نصب، بهره‌برداری و صادرات فناوری را دربر می‌گیرد. این مزیت ساختاری، چین را به بازیگری بی‌رقیب در بازار جهانی انرژی‌های تجدیدپذیر تبدیل کرده و امکان انتقال فناوری و تجربه به کشورهای در حال توسعه را فراهم ساخته است. در مقایسه با سایر قدرت‌های اقلیمی نظیر ایالات متحده، اتحادیه اروپا و هند، چین نه‌تنها در مقیاس و سرعت تحول اقلیمی پیشتاز بوده بلکه در پیوند دادن سیاست‌های اقلیمی با توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی نیز الگویی منحصربه‌فرد ارائه کرده است. این ترکیب از تعهد، ظرفیت اجرایی و اراده سیاسی دلیل اصلی اعتماد جامعه جهانی به حکمرانی اقلیمی چین محسوب می‌شود.

سیاست‌های اقلیمی چین در چارچوب توسعه پایدار

جمهوری خلق چین طی دو دهه گذشته به‌ عنوان یکی از بازیگران مسوول و تاثیرگذار در حکمرانی اقلیمی جهانی شناخته شده است. این کشور با پذیرش نقش خود به‌ عنوان بزرگ‌ترین منتشرکننده گازهای گلخانه‌ای، نه‌تنها از تعهدات بین‌المللی گریزان نبوده بلکه در بسیاری موارد پیشگام اجرای سیاست‌های اقلیمی و توسعه فناوری‌های سبز بوده است. گزارش‌های منتشر شده از سوی نهادهایی چون برنامه محیط‌زیست سازمان ملل (UNEP) و آژانس بین‌المللی انرژی (IEA)  نشان می‌دهند که چین در زمینه کاهش شدت انرژی، افزایش پوشش جنگلی و توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر عملکردی فراتر از تعهدات اولیه خود در توافقنامه پاریس داشته و در بسیاری از شاخص‌ها از کشورهای توسعه‌یافته نیز پیشی‌گرفته است.

یکی از ویژگی‌های بارز حکمرانی اقلیمی چین، پایبندی به اصول چندجانبه‌گرایی و همکاری بین‌المللی است. چین همواره تاکید کرده که تغییرات اقلیمی چالشی مشترک برای بشریت است و باید با رویکردی هم‌افزا و غیرتقابلی با آن مواجه شد. این کشور با مشارکت فعال در اجلاس‌های اقلیمی سازمان ملل، حمایت از کشورهای در حال توسعه از طریق انتقال فناوری و تامین مالی پروژه‌های سبز و ارائه ابتکاراتی نظیر «کمربند سبز و جاده» در چارچوب طرح توسعه جهانی، نشان داده که سیاست‌های اقلیمی‌اش نه‌تنها در خدمت منافع ملی بلکه در راستای منافع جمعی جهانی طراحی شده‌اند. این رویکرد چین را به یکی از ستون‌های اصلی حکمرانی اقلیمی چندجانبه تبدیل کرده و اعتماد بسیاری از کشورها را به همراه داشته است.

در سطح فلسفه سیاسی، سیاست‌های اقلیمی چین در چارچوب توسعه پایدار و ساخت جامعه‌ای با آینده مشترک برای بشریت تعریف می‌شوند. این مفهوم که در سخنرانی‌های رسمی رهبران چین و اسناد راهبردی این کشور بارها تکرار شده، بیانگر پیوند میان عدالت زیست‌محیطی، رشد اقتصادی و همبستگی جهانی است. چین با تاکید بر اینکه توسعه نباید به بهای تخریب محیط‌زیست یا نابرابری بین‌نسلی باشد، تلاش کرده تا الگوی حکمرانی اقلیمی خود را به الگویی قابل اقتباس برای کشورهای در حال توسعه تبدیل کند. این الگو با ترکیب ظرفیت‌های صنعتی، اراده سیاسی و تعهد اخلاقی می‌تواند نقش مهمی در شکل‌دهی به نظم اقلیمی جهانی ایفا کند و مسیر گذار به آینده‌ای پایدار و عادلانه را برای همه کشورها هموار سازد.

تحلیل اعتماد جهانی به حکمرانی اقلیمی چین

اعتماد جهانی به حکمرانی اقلیمی چین حاصل ترکیبی از تعهدات رسمی، عملکرد مستند و ظرفیت اجرایی گسترده این کشور در حوزه سیاستگذاری زیست‌محیطی است. چین با ارائه مشارکت‌های ملی (NDC)  قابل سنجش، پایبندی به توافقنامه پاریس و تحقق زودهنگام اهداف انرژی‌های تجدیدپذیر نشان داده که تعهدات اقلیمی‌اش صرفا جنبه نمادین ندارند بلکه در عمل نیز پیگیری می‌شوند. شفافیت در انتشار داده‌های اقلیمی، ارائه گزارش‌های دوره‌ای به نهادهای بین‌المللی و مشارکت در سازوکارهای نظارتی سازمان ملل ازجمله عواملی هستند که اعتماد نهادهای تخصصی نظیر IPCC و UNEP را به حکمرانی اقلیمی چین تقویت کرده‌اند. افزون بر این، ظرفیت اجرایی چین در مقیاس ملی از جمله زیرساخت‌های صنعتی، توان مالی و نظام برنامه‌ریزی متمرکز امکان تحقق اهداف اقلیمی را با سرعت و دقت بالا فراهم ساخته است.

دیپلماسی اقلیمی چین نیز نقش مهمی در شکل‌دهی به روابط بین‌الملل ایفا کرده و به ابزاری برای تقویت همکاری‌های جنوب- جنوب، کاهش تنش‌های ژئوپلیتیکی و ارتقای جایگاه چین در نظم جهانی تبدیل شده است. این کشور با ارائه ابتکاراتی نظیر «کمربند سبز و جاده»، تامین مالی پروژه‌های انرژی پاک در کشورهای در حال توسعه و مشارکت فعال در اجلاس‌های اقلیمی، توانسته تصویر خود را از یک صادرکننده آلاینده به یک شریک قابل اعتماد در توسعه پایدار تغییر دهد. چنین رویکردی نه‌تنها موجب افزایش نفوذ چین در نهادهای بین‌المللی شده بلکه زمینه‌ساز همگرایی بیشتر کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین با مدل حکمرانی اقلیمی چین بوده است. در این چارچوب دیپلماسی اقلیمی به ابزاری برای تقویت چندجانبه‌گرایی و مقابله با رویکردهای تقابلی در سیاست جهانی تبدیل شده است.

باوجود این دستاوردها، چین در مسیر اقلیمی خود با چالش‌هایی نیز مواجه است که از جمله می‌توان به وابستگی نسبی به زغال‌سنگ، فشارهای اقتصادی ناشی از گذار انرژی و انتظارات فزاینده جامعه جهانی اشاره کرد. همچنین رقابت‌های فناورانه با کشورهای غربی و نگرانی‌ها درباره شفافیت داده‌ها در برخی حوزه‌ها می‌توانند مانعی برای تعمیق اعتماد بین‌المللی باشند. با این حال فرصت‌های پیش‌روی چین نیز قابل توجه هستند: از جمله توسعه بازار جهانی انرژی‌های نو، ارتقای استانداردهای زیست‌محیطی داخلی و ایفای نقش رهبری در معماری نظم اقلیمی جهانی. اگر چین بتواند این چالش‌ها را با حفظ تعهد، شفافیت و همکاری بین‌المللی مدیریت کند جایگاه آن به‌ عنوان ستون اصلی حکمرانی اقلیمی جهانی تثبیت خواهد شد و مسیر گذار به آینده‌ای پایدار برای بشریت هموارتر خواهد گردید.

پیشنهاداتی برای ارتقای حکمرانی اقلیمی جهانی

الگوی حکمرانی اقلیمی چین با ترکیب تعهدات بلندمدت، ظرفیت اجرایی گسترده و رویکرد چندجانبه‌گرایانه نمونه‌ای قابل اقتباس برای کشورهای در حال توسعه محسوب می‌شود. چین نشان داده که حتی در شرایط رشد اقتصادی سریع و صنعتی ‌شدن گسترده می‌توان مسیر گذار به اقتصاد کم‌کربن را با برنامه‌ریزی دقیق و سرمایه‌گذاری هدفمند طی کرد. تجربه این کشور در توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر، ایجاد زنجیره صنعتی سبز و تحقق زودهنگام اهداف اقلیمی می‌تواند به‌ عنوان مرجع سیاستگذاری برای کشورهایی باشد که با محدودیت‌های مالی و فناورانه مواجهند. نهادهایی مانند UNDP و UNEP نیز بارها بر اهمیت انتقال تجربه و فناوری از کشورهای پیشرو به کشورهای در حال توسعه تاکید کرده‌اند و چین در این زمینه ظرفیت منحصربه‌فردی دارد.

در این راستا، تقویت همکاری‌های جنوب-جنوب در حوزه اقلیم، به‌‌ویژه میان کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای‌ لاتین، ضرورتی راهبردی برای تحقق عدالت اقلیمی و تسریع در اجرای تعهدات جهانی است. چین با ارائه ابتکاراتی نظیر «کمربند سبز و جاده»، تامین مالی پروژه‌های انرژی پاک و مشارکت در سازوکارهای اقلیمی سازمان ملل نقش فعالی در این همکاری‌ها ایفا کرده است. این نوع همکاری، نه‌تنها موجب ارتقای ظرفیت‌های فنی و نهادی کشورهای شریک می‌شود بلکه به کاهش وابستگی به مدل‌های غرب‌محور و تقویت استقلال اقلیمی کشورهای جنوب نیز کمک می‌کند. در شرایطی که شکاف‌های فناورانه و مالی میان شمال و جنوب همچنان پابرجاست، همکاری‌های جنوب-جنوب می‌توانند به‌ عنوان مکملی موثر برای سازوکارهای رسمی بین‌المللی عمل کنند.

برای ارتقای حکمرانی اقلیمی جهانی، سیاستگذاران باید به چند اصل کلیدی توجه کنند: نخست، تقویت سازوکارهای شفافیت و گزارش‌دهی در سطح ملی و بین‌المللی، دوم، حمایت از انتقال فناوری‌های سبز از کشورهای پیشرو به کشورهای در حال توسعه و سوم، ایجاد سازوکارهای مالی پایدار برای تامین منابع پروژه‌های اقلیمی.

لازم است نقش‌آفرینی کشورهای غیرغربی، به‌ویژه چین در نهادهای اقلیمی بین‌المللی به رسمیت شناخته شود و ظرفیت‌های آنها در طراحی سیاست‌های جهانی مورد بهره‌برداری قرار گیرد. در نهایت، حکمرانی اقلیمی موثر نیازمند هم‌افزایی میان سیاست‌های ملی، همکاری‌های منطقه‌ای و تعهدات جهانی است؛ مسیری که چین با عملکرد خود نشان داده می‌توان آن را با اراده سیاسی، برنامه‌ریزی علمی و مشارکت فراگیر طی کرد.

* پژوهشگر ارشد علوم راهبردی

وب گردی