از گرانی ابزار تا حذف انسان!
رضا لالهباغ– تدوین در ایران همچون بسیاری از شاخههای تولید محتوای تصویری در دهه اخیر با موجی از تغییرات فنی، اقتصادی و فرهنگی روبهرو شده است. تحولات فناورانه، ظهور هوشمصنوعی در ابزارهای تولید و ویرایش ویدئو، افزایش سرسامآور هزینههای نرمافزار و سختافزار و تغییر رفتار مخاطب در مصرف محتوا، همگی فضای کاری تدوینگران را دگرگون کردهاند. در حالی که در گذشته مهارت انسانی، درک ریتم و خلاقیت تدوینگر عنصر اصلی ارزشآفرینی در این حوزه بود، امروزه الگوریتمها و مدلهای هوشمصنوعی بسیاری از این وظایف را با سرعتی بیشتر و هزینهای کمتر انجام میدهند. این تغییرات نهتنها فرصتهایی تازه پدید آورده بلکه آسیبهای عمیق و چالشهای ساختاری برای بازار کار، کیفیت آثار و جایگاه حرفهای تدوینگران به همراه داشته است.
فشار اقتصادی و فرسایش ابزار کار
افزایش قیمت ارز و تحریمهای بینالمللی نیز هزینه تهیه و بهروزرسانی ابزار تدوین را بهشدت بالا برده است. کارتهای گرافیک قدرتمند، سیستمهای ذخیرهسازی پرسرعت و حتی نرمافزارهای قانونی تدوین برای بسیاری از تدوینگران مستقل یا استودیوهای کوچک به کالایی لوکس تبدیل شدهاند. نتیجه آن وابستگی به نسخههای کرکشده، سیستمهای قدیمی و افت کارایی در فرآیند تولید است. این شرایط نهتنها بر سرعت و کیفیت تدوین اثر میگذارد بلکه باعث میشود نیروی انسانی زمان بیشتری را صرف رفع خطاهای فنی کند تا بر جنبههای هنری کار تمرکز داشته باشد. افزایش هزینه برق و اجاره مکانهای کاری نیز فشار مضاعفی ایجاد کرده است. بسیاری از تدوینگران فریلنسر برای کاهش هزینهها به کار از خانه روی آوردهاند اما نبود فضای آکوستیک مناسب، افت کیفیت صدا و فقدان تعامل حرفهای با کارگردان و تهیهکننده آسیبهای دیگری به همراه داشته است. در این میان کاهش تعرفههای پرداختی به تدوینگران بهویژه در فضای پروژههای تبلیغاتی و شبکههای اجتماعی، شکاف میان ارزش واقعی کار و دستمزد پرداختی را به شکلی نگرانکنندهای افزایش داده است.
رقابت نابرابر با هوشمصنوعی و ابزارهای خودکار
ظهور پلتفرمها و نرمافزارهای هوشمصنوعی روند تدوین را به مرحلهای تازه وارد کرده است. این ابزارها قادرند بهصورت خودکار صحنهها را برش دهند، نور و رنگ را اصلاح کنند یا حتی با دستور متنی (Prompt) تدوینی کامل از یک ویدئو بسازند. در نگاه اول این فناوریها میتوانند در زمان و هزینه صرفهجویی کنند اما در عمل منجر به کاهش تقاضا برای تدوینگران تازهکار و سطح متوسط شدهاند. کارفرمایان ترجیح میدهند با هزینهای ناچیز خروجی نسبتا قابلقبولی از هوشمصنوعی بگیرند تا اینکه پروژه را به نیروی انسانی بسپارند. این روند به تدریج مفهوم «تدوین خلاق» را تهدید میکند. الگوریتمها اگرچه در بازشناسی الگوها و هماهنگی ریتمی قوی بوده اما در درک مفاهیم احساسی، روایت بصری و تصمیمهای هنری هنوز دچار محدودیت هستند. با این حال بازار مصرف محتوای دیجیتال در ایران (بهویژه در شبکههای اجتماعی) عمدتا بر سرعت و کمیت تاکید دارد و همین باعث شده کیفیت هنری در اولویت نباشد. در نتیجه بسیاری از تدوینگران حرفهای احساس میکنند تخصصشان به حاشیه رانده شده و جای خود را به ابزارهای سریع و ارزان دادهاند.
بحران هویت حرفهای تدوینگر
در گذشته تدوینگر نقشی مستقل و خلاق در فرآیند تولید فیلم یا ویدئو داشت. او ساختار روایت را شکل میداد، ریتم دراماتیک اثر را تنظیم میکرد و با زبان تصویر به داستان جان میبخشید اما با رشد محتوای کوتاه، الگوریتمهای شبکههای اجتماعی و نیاز به تولید انبوه ویدئو، هویت تدوینگر در حال تغییر است. اکنون بسیاری از تولیدکنندگان محتوا، از بلاگرها تا استارتاپهای تبلیغاتی، تدوین را بخشی از «پکیج تولید سریع» میدانند و ارزش هنری آن را نادیده میگیرند. در نتیجه مرز میان تدوینگر حرفهای، تولیدکننده محتوا و اپراتور نرمافزار روزبهروز محوتر میشود. این پدیده باعث افت شأن حرفهای و کاهش استانداردهای آموزشی در حوزه تدوین شده است. آموزشگاهها نیز اغلب دورههای کوتاهمدت و سطحی برگزار میکنند که بیشتر بر ترفندهای نرمافزاری تمرکز دارند تا تحلیل روایت یا زیباییشناسی تصویر. نتیجه ورود گسترده نیروهای کمتجربه به بازار و اشباع کاری است که در نهایت به کاهش کیفیت عمومی آثار میانجامد.
شکاف فناورانه و عدم دسترسی به منابع روز
یکی از آسیبهای مهم تدوین در ایران فاصله فزاینده میان فناوری روز دنیا و امکانات داخلی است. در حالی که در کشورهای پیشرو از نرمافزارهای اشتراکی قانونی، پردازش ابری و سرویسهای هوشمصنوعی برای تدوین همزمان چندنفره استفاده میشود، تدوینگران ایرانی همچنان با سیستمهای قدیمی، محدودیتهای اینترنت و نبود دسترسی پایدار به سرویسهای بینالمللی مواجه هستند. بسیاری از ابزارهای هوشمصنوعی برای کاربران ایرانی بهدلیل تحریمها در دسترس نیست یا نیاز به فیلترشکنهای پرهزینه و ناپایدار دارد. این محرومیت فناورانه موجب میشود تدوینگر ایرانی حتی اگر از نظر دانش هنری و تکنیکی همسطح همتای خارجی باشد، در سرعت، کیفیت خروجی و رقابت جهانی عقب بماند. از سوی دیگر نبود امکان پرداخت ارزی و بهروزرسانی نرمافزارها باعث شده بسیاری از تدوینگران به نسخههای غیرقانونی و ناامن روی بیاورند که خود خطرات امنیتی و حرفهای زیادی دارد. از طرفی اقتصاد ضعیف تولیدات سینمایی و تلویزیونی در ایران، تدوینگران را ناگزیر به سمت بازار تبلیغاتی و شبکههای اجتماعی سوق داده است. در این فضا تقاضا بیشتر برای تولید محتوای سریع، کوتاه و با هدف جذب کلیک و فروش است تا آثار داستانی یا مستند با کیفیت. این تغییر بازار موجب شده بخش بزرگی از ظرفیت خلاق تدوینگران در مسیر تولید محتوای مصرفی و تجاری هدر رود. در نتیجه سطح هنری آثار کاهش یافته و سلیقه عمومی نیز بهتدریج به ویدئوهای سطحی عادت کرده است. از منظر فرهنگی، این روند به تضعیف هویت سینمایی و روایتمحور در محتوای تصویری ایران منجر شده است. تدوینگرانی که در گذشته برای خلق حس، ریتم و معنا تلاش میکردند، اکنون ناچارند در قالبهای تکراری و الگوریتمپسند کار کنند. این وضعیت نوعی بیانگیزگی و فرسودگی ذهنی میان نیروهای حرفهای ایجاد کرده است که مستقیما بر کیفیت خروجی آثار تاثیر میگذارد.
ضرورت حمایت نهادی و تدوین سیاستهای فرهنگی
در شرایطی که فناوری با سرعتی بیسابقه در حال پیشرفت است، نبود حمایت نهادی از نیروهای خلاق ایرانی میتواند منجر به از دست رفتن یک نسل از متخصصان تدوین شود. ایجاد مراکز آموزشی تخصصی، دسترسی قانونی به نرمافزارهای روز، حمایت مالی از تولید مستقل و تدوین چارچوبهای صنفی برای تعیین دستمزد عادلانه از جمله اقداماتی است که میتواند این حوزه را از فروپاشی نجات دهد. در کنار این اقدامات باید نهادهای فرهنگی نقش تدوینگر را در چرخه تولید آثار هنری بازتعریف کنند. تدوین نباید صرفا به عنوان مرحلهای فنی در پستولید در نظر گرفته شود بلکه بخش حیاتی روایت بصری است که میتواند ارزش هنری اثر را چندین برابر کند. بازگشت به این نگاه میتواند اعتمادبهنفس حرفهای تدوینگران را احیا کند و فضای رقابتی سالمتری میان انسان و ماشین پدید آورد. چالشهای تدوین در ایران امروز ترکیبی از فشار اقتصادی، تحولات فناورانه و تغییرات فرهنگی است. در چنین وضعیتی تدوینگر ایرانی برای بقا باید میان خلاقیت هنری و بهرهگیری از فناوری تعادلی هوشمندانه بیابد. هوشمصنوعی تهدیدی است اگر جایگزین انسان شود اما فرصتی بزرگ است اگر در خدمت تخیل، احساس و روایت قرار گیرد. آینده تدوین در ایران به میزان توانایی جامعه هنری در سازگاری با این تحولات بستگی دارد؛ آیندهای که در آن شاید ماشین بتواند برش بزند اما تنها انسان است که میتواند معنا بیافریند.
