آثار مخرب محدودیتهای حجاب در سلامت جامعه
محمدتقی فاضل میبدی، استاد دانشگاه مفید قم
ایران ما امروز در شرایط پیچیدهای قرار دارد؛ شرایطی که هم بهلحاظ معیشتی و اقتصادی بر زندگی روزمره شهروندان تاثیر منفی گذاشته و هم در سطحی کلانتر، منجر به ایجاد نوعی نگرانی در میان شهروندان یا کاهش سطح اعتماد عمومی نسبتبه آینده شده است؛ معضلی که متعاقبا منجربه شکلگیری دهها مشکل و معضل ریز و درشت دیگر نیز شده که بهویژه نسل جوان جامعه را بهشدت تحتالشعاع قرار داده و میدهد. در چنین شرایطی اما متاسفانه برخی محدودیتهای اجتماعی بهویژه آنچه در بحث حجاب و پوشش شهروندان شاهدیم و نیز آنچه در ارتباط با موضوع محدودیت دسترسی کاربران شبکههای اجتماعی به این پلتفرمها و بهطور کلی ایجاد اختلال در دسترسی آزاد شهروندان به اینترنت بهعنوان یک پدیده جهانی بهطریق اولی؛ محل نگرانی است. این در حالی است که ما همزمان با برخی از مباحث و مسائل حساس و در سطح کلان حاکمیتی ازجمله بحث مذاکره با آمریکا در حوزه سیاست خارجی نیز درگیر هستیم. آنچه اما در این مقال قصد دارم بهطور ویژه بر آن تمرکز کنم، همین بحث حجاب و پوشش شهروندان است؛ موضوعی که در ماهها و سالهای گذشته منجر به تشدید نارضایتی عمومی و در مقاطع و بزنگاههایی زمینهساز شکلگیری امواج اعتراضی در سطح جامعه شده است.
این در حالی است که وقتی به آیات قرآنی و روایت دینی و مذهبی نگاه میکنیم، به روشنی میبینیم که اولا مساله پوشش و حجاب آنطورکه مدنظر قرآن کریم و خداوند متعال است، بسیار سادهتر و سهلتر از آن رویکردی است که امروز ازسوی برخی تریبونها مطرح میشود. بهویژه آنکه این رویکرد متعالی در قرآن، چنانکه انتظار میرود، بهنحوی مشابه در سیره ائمه نیز بازتاب یافته است. به این اعتبار شاهد آن هستیم که یک مساله ساده اخلاقی، اینچنین به گرفتاری کلان مملکتی تبدیل شده است. در واقع در حالی که بحث حجاب و پوشش متعارف مردان و زنان مسلمان در اسلام و سیره اهل بیت صرفا در این حد مطرح است که حدود اخلاقی کلی رعایت شود، متاسفانه برخی جریانها سعی دارند حکومت را وادار کنند تا این مساله را همچون یک قانون به شهروندان الزام و با جرمانگاری بحث پوشش، شرایطی را فراهم کنند تا اگر احیانا کسی پایش را از این حدود تنگ فراتر گذاشت، مجرم شناخته شود. رویکردی که آن را بیتردید، رویکردی کاملا انحرافی میدانیم که نهتنها باری از مشکلات جامعه برنمیدارد بلکه میتواند خود به مشکل و بحرانی اجتماعی تبدیل شود. فراموش نکنیم که حکومت چندین و چند سال است که پیگیر این مساله است و هر از گاه، به نحوی با شدت و ضعف کمابیش با مساله بیحجابی برخورد میکند اما هرگز به نتیجه مدنظر خود نزدیک هم نشده است. در واقع حتی در مواردی مساله بدتر و وخیمتر میشود که بهتر نشده و نمیشود.نکته مهم دیگری که در این بحث باید به آن اشاره شود، این است که سیاسیشدن بحث حجاب، از مصادیق وخامت مضاعف و پیچیدگی ناضرور مسالهای است که از اساس، یک موضوع بسیار ساده اخلاقی است همین نشان از انحراف اساسی بحث دارد، آنهم در شرایطی که به هر حال به گواه اسناد و شواهد متقن تاریخی، زنان و مردان ایرانی، همواره به اصول اخلاقی پایبند بوده و در گذر این تاریخ چندهزاره بارها و بارها نشان دادهاند که انسانهایی عفیف و پاکدامن بوده و هستند. حال آنکه روشهای نامتعارف حکومت منجربه شکلگیری نوعی مقاومت در میان شهروندان و بهویژه زنان ایرانی شده است. چه آنکه بیتردید تشدید رفتارهای قهری و سلبی با مقوله پوشش و حجاب، جز وخامت بیشتر اوضاع، نتیجهای برای مسوولان درپی نخواهد داشت و دستکم بنابر همین یک دلیل، لازم است که از تکرار روشهای نادرست و شکستخورده در سالها و دهههای گذشته درس بگیریم و طرحی نو دراندازیم!