16 - 11 - 2019
خون رنگین
شیدا ملکی- آنقدر کتک خورد تا زیر بار شکنجه دیگر صدا که هیچ، نفسش هم درنیامد. مرگ راحتترین انتخاب است آنگاه که مدام زیر بار حمله شکنجههایی دردآور پایان زندگی را تجربه میکنی. فقط ۱۶ سال داشت. هنوز هم اسمش را کسی نمیداند. صدای کمک خواستنش را هم هیچکس به گوش نشنیده. او فقط یک نوجوان ۱۶ ساله بود که حالا دیگر نیست. قربانی جنگ و خون و خمپارهای بود که سالهاست در خاورمیانه جاری است. او و همه مهاجرانی که آواره شدهاند از سرزمینشان و دیگر مام وطن صدایشان را نمیشنود. آوارگی، آغاز بیوطنی است و بیوطنی، آغاز غریبه بودن.
غریبه که باشی، بیگانه میشوی. آدمها هم سالهاست فراموش کردهاند که آدم بودن آدمیت میخواهد. همین میشود که نژادشان را میپرستند و هر کس غیر از رنگ و نژادشان باشد را محکوم به غریبه بودن میکنند. حالا جزیره قشم را خون نوجوانی افغانستانی سرخ کرده است. مرگ او برای شکنجهگر گویا کافی نبود. همین شد که فیلم شکنجه دردناکش نیز دست به دست چرخید تا به خواسته شکنجهگر درس عبرتی شود برای همه آنهایی که شبیه او هستند. هیچ یک از عناصر این رفتار بر پایه نژادپرستی همچنان روشن نیست. ابهام و علامت سوال همه ماجرا را زیر چتر خود گرفته.
از سفارت ایران در کابل اما خبر آمده «اگر جرمی در این رابطه صورت گرفته باشد مراجع قضایی ایران، طبق قانون با مجرمان برخورد خواهند کرد». افغانستانیهای مقیم ایران و دیگر کشورهای اروپایی هم نسبت به ماجرا رنجیدهخاطر شدهاند و در حال انتشار واکنشهای گسترده نسبت به این ماجرا هستند. ماجرا تا جایی پیش رفته که کمیسیون حقوق بشر افغانستان نیز به این رویداد واکنش نشان داده و آن را «عملی جنایتکارانه» خوانده و از وزارت خارجه افغانستان خواسته این موضوع را پیگیری کند.
چنین ماجراهایی به هر روی زنگ خطری جدی درباره سلامت روان جامعه است. جامعه در حال حاضر دچار بحرانی جدی شده که حاصل این بحران در نهایت واکنشهای عصبی خطرناک است. به همان میزان که جامعه از سلامت کافی برخوردار باشد کمتر شاهد رفتارهای خشونتآمیز خواهیم بود. حال اما زخمهای چرکین به گونهای گسترده شدهاند که هر روز در بستری تازه دهان باز میکنند. یک روز قتل و تجاوز به همنژاد و یک روز خشم و نفرت از دیگری. نبود عزت نفس کافی شاید یکی از عینیترین دلایلی باشد که نمود رفتارهای نژادپرستانه را تقویت میکند.
رضایت از «من»
مهدی ملکمحمد، روانشناس درباره اذیت و آزار و قتل نوجوان افغانستانی به «جهان صنعت» میگوید: همچنان روشن نیست آنچه در برخورد با نوجوان افغانستانی شکل گرفت آیا در برخورد با یک ایرانی نیز به همین شکل رخ میداد یا نه. آیا در مقابل یک نوجوان ایرانی نیز برخوردهای قهری تا جایی پیش میرفت که منجر به قتل میشد؟ به هر روی رگههای رفتار نژادپرستی در این حادثه مشهود است. اما باید آگاه بود که نژادپرستی از زمانی شکل میگیرد که ذهن انسان من و دیگری را از یکدیگر تفکیک میکند. انسان از بدو تولد و از دوران کودکی تا بزرگسالی در حال شکل دادن به «من» خود است. اما این روند زمانی خطرناک میشود که انسان از «من» خویش احساس رضایت نداشته باشد.
ملکمحمد با اشاره به اهمیت رضایت از «من» ادامه داد: اگر فرد رضایت کافی، سالم و همهجانبه از «من» داشته باشد در مقابل با دیگری نیز احساس خوبی خواهد داشت. از همین رو میتوان گفت نژادپرستی مصداق بارز عدم رضایت از خویشتن و احساس خطر در مقابل دیگری است. زمانی که با پدیده نژادپرستی در فرد، خانواده، شهر یا کشوری مواجه میشویم به این معنی است که عناصر سازنده این نهادها احساس رضایت از خویشتن ندارند. چنین افرادی اغلب وضعیت حقارتباری را تجربه میکنند. در نتیجه از آنجا که توانایی حل مشکلات و حقارت فردی خود را ندارند وارد مقوله مقابله به مثل میشوند.
به اعتقاد این روانشناس روند مقابله به مثل در این افراد با فرافکنی و تحقیر دیگری خارج از دایره خودی آغاز میشود. به طور مثال زمانی که تیم فوتبال کشور با وجود همه مطالبات مردمی و تلاشها توانایی کسب رتبه مناسبی در تورنمنتهای بینالمللی را ندارد اولین واکنش جامعه دوستدار فوتبال حمله به مردم تیم مقابل است. در حقیقت رفتار هوشمندانه و سالم پذیرش شکست، سوءمدیریتها و عدم برنامهریزی است. اما از آنجا که رضایت خاطر درونی از پیش شکل نگرفته افراد تیم مقابل، داور مسابقه و حتی مردم را تحقیر میکنند. چنین واکنشهایی اما در نهایت حاصل مطلوبی نیز به همراه نخواهد داشت.
معیشت، پاشنه آشیل آسیبهای اجتماعی
وی با تاکید بر اهمیت معیشت جامعه و ارتباط آن با واکنشهای روانی افزود: مشاهده رفتارهای نژادپرستانه اغلب در مناطق آسیبدیده چند برابر بیشتر است. ماجرایی که در مقابل توریست اروپایی در شمال کشور رخ داد نیز شاهدی بر این موضوع است. زمانی که نیازهای اولیه جامعه از طرف مسوولان نادیده گرفته میشود و هیچ پاسخی به آن داده نمیشود باید در انتظار واکنشهایی به دلیل عدم برخورداری مناسب از امتیازهای اجتماعی باشیم. در حقیقت عقدهها و سرکوبشدگیهای افراد اغلب به شکل رفتارهای ضد دیگری خودنمایی میکنند.
از سوی دیگر نمایشهای مردمی به منظور حمایت ظاهری از دیگری هرگز بر اساس تصمیمهای واقعی نیست. ملکمحمد با یادآوری واکنشهای گسترده جامعه نسبت به اظهار نظر سیاسی یک مقام مسوول وزارت امور خارجه پیرامون ناتوانی در مدیریت اتباع افغانستانی گفت: چنین واکنشهایی اغلب هیجانی بوده و هیچ پشتوانه تفکری نیز ندارد. باید بپذیریم که اگر هرگونه تفکری درباره چنین رفتارهایی در جامعه نهادینه شده بود هرگز شاهد رفتارهای نژادپرستی نبودیم. واقعیت این است که متاسفانه در حال حاضر به دلیل مشکلات گستردهای که در جامعه جاری است، مردم پتانسیل قابل توجهی درباره نمود و بروز رفتارهای نژادپرستی دارند.
منفعت شخصی و شکلگیری نژادپرستی
این روانشناس همچنین با تشریح ضلع دیگری از رفتارهای نژادپرستی افزود: از شیوههای نمود عینی رفتار نژادپرستی باید به پروسهای اشاره کرد که به نظر افراد منفعت شخصیشان مورد توجه قرار نمیگیرد. هنگامی که فرد تصور میکند نفع او در ارتباط با دیگری نادیده گرفته شده، واکنشی در مقابل دیگری خواهد داشت. این نادیده گرفته شدن منفعت درباره آنچه در قشم و شمال کشور رخ داد نیز کاملا مشهود بود. متاسفانه باید گفت چنین شرایطی وضعیت به مراتب وحشتناک و خطرناکی را ایجاد میکند. این وضعیت گاهی به گونهای پیش میرود که افراد رفتارهایی بسیار خطرناک و البته خارج از عرف را بروز میدهند.
ملک محمد در ادامه با تاکید بر اینکه هر گاه در ذهن بر این باور باشیم که فردی بیرون از دایره خودی قرار دارد، پروسه نژادپرستی در حال شکلگیری است. حال آنکه به همان میزان که فرد احساس رضایت عمیقتری داشته باشد، دایره خودی بزرگ شده و افراد بیشتری در این دایره جای میگیرد. در مقابل به همان میزان که دایره خودی افراد کوچکتر باشد در مقابل دیگران احساس بیگانگی و در نتیجه بیگانهستیزی بیشتری خواهد داشت. افراد خارج از این دایره زیانرسان تعریف شده و در نتیجه نژادپرستی مدام تکرار میشود. نکته نگرانکننده اما آن است که انسانها زیر لوای نژادپرستی رفتار خطرناکتر انسانیتزدایی را از خود نشان میدهند. بزرگترین نمود و مثال این رفتار در طول تاریخ معاصر نیز «هیتلر» است.
اشکال نژادپرستی
اگر اشکال نژادپرستی ترسیم شود شکل امروزی آن نژادپرستی فرهنگی است. شیوه نوین نژادپرستی، شیوه کلاسیک آن مبنی بر تفاوت و برتری بیولوژیک را به طور کلی تغییر داده است. شکل نوین نژادپرستی بر برتری فرهنگی و بیگانهستیزی استوار است. با توجه به اینکه گرایشهای نژادپرستانه متفاوت هستند اما میتوان در شکل امروزی آن، بارزترین آن را نشات گرفته از امر مهاجرت دانست. مهاجرانی که از کشورهای زیر سلطه جنگ و ناامنی یا کشورهای که نبود حداقل استانداردهای آزادی و زندگی انسانی و در بخش عمده دیگر آن به دلایل اقتصادی به کشورهای امن به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی روی آوردهاند. بازخورد سیاسی و اجتماعی کشورهای میزبان نیز اقتصادی و عمدتا فرهنگی و سیاسی آغشته به بیگانهستیزی و نژادپرستانه است که درصد بسیار کمی بر شکل کلاسیک نژادپرستی (برتری نژادی) استوار است. به تفسیر فلاسفه نژادپرستی یک ایدئولوژی و یک کنش بیمارگونه است که انسان آن را در بستر کنشها و تعاملات اجتماعی میآموزد و بسیاری نیز بر این باور هستند که نوعی از نژادپرستی مانیفست نشده، تمایل بیشتر به گروه فرضی «خودی» و ترس از «گروه بیرونی» در بستر اجتماعی انسانی وجود دارد که از تعریف و تفسیر «خودی» و «غیرخودی» حقیقی و ذهنی؛ نژادی و فرهنگی، اجتماعی و سیاسی
نشات میگیرد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد