همکاری راهبردی ایران و چین در صنعت خودروهای برقی:

ضرورت در نظم نوین جهانی

رضا موسایی
کدخبر: 592629
در قرن بیست‌ویکم، مرز میان فناوری و سیاست به‌تدریج محو شده و تحولات صنعتی و محیط‌زیستی به ابزارهای تعیین‌کننده قدرت ملی بدل شده‌اند، به‌ویژه در صنعت خودروهای برقی.
ضرورت در نظم نوین جهانی

رضا موسایی– در قرن بیست‌ویکم، مرز میان فناوری و سیاست به‌تدریج محو شده و تحولات صنعتی و محیط‌زیستی دیگر صرفا به مسائل فنی محدود نمی‌شوند بلکه به ابزارهای تعیین‌کننده قدرت ملی بدل شده‌اند. گذار جهانی از سوخت‌های فسیلی به انرژی‌های پاک به‌‌ویژه خودروهای برقی، نمونه‌ای روشن از این هم‌پوشانی میان فناوری و ژئوپلیتیک است. صنعت خودروهای برقی دیگر تنها عرصه رقابت شرکت‌ها نیست بلکه بستری است که در آن دولت‌ها توانایی‌های استراتژیک، برنامه‌های صنعتی و نفوذ بین‌المللی خود را آزمون می‌کنند. در چنین جهانی، اتحادهای نوظهور شکل می‌گیرند و کشورها با فشارها، تحریم‌ها و رقابت‌های جهانی مواجه می‌شوند که آنها را به جست‌وجوی شرکای مطمئن و هم‌افزای راهبردی سوق می‌دهد. همکاری در حال تعمیق ایران و چین در صنعت خودروهای برقی، نمونه‌ای بارز از چنین همگرایی است؛ مشارکتی که نه‌تنها نیازهای اقتصادی و صنعتی را پاسخ می‌دهد بلکه به بازتعریف جایگاه دو کشور در نظم نوین جهانی کمک می‌کند. این رابطه نشان می‌دهد که در قرن حاضر، فناوری و منابع استراتژیک، عناصر حیاتی قدرت ملی و دیپلماسی اقتصادی هستند و اتحادهای مبتنی‌بر منافع مشترک می‌توانند مسیر رقابت جهانی را دگرگون کنند.

چرخش سیاست آمریکا؛ از تعامل محتاطانه تا مهار همه‌جانبه

روابط ایالات‌متحده و چین در دهه‌های پایانی قرن‌بیستم بر پایه تعامل و همزیستی رقابتی شکل گرفته بود. این الگو اما در اواخر دهه۲۰۱۰ دچار گسستی عمیق شد. دولت ترامپ با این برداشت که صعود فناورانه چین تهدیدی مستقیم برای برتری اقتصادی و امنیت ملی آمریکاست، مسیر رویارویی آشکار را برگزید. تعرفه‌های گسترده بر کالاهای چینی، محدودیت‌های صادرات فناوری‌های حساس و تحریم شرکت‌های پیشرفته، اجزای یک راهبرد منسجم برای مهار چین بودند. در این چارچوب صنعت خودروهای برقی جایگاهی ویژه یافت. این صنعت که پیوندی تنگاتنگ با هوش‌مصنوعی، ارتباطات نسل پنجم و فناوری باتری دارد، نماد آینده قدرت صنعتی تلقی می‌شود. تعرفه‌ها مزیت هزینه‌ای چین را هدف گرفتند و محدودیت‌های فناورانه این پیام را مخابره کردند که هیچ بخش پیشرفته‌ای از تیررس واشنگتن در امان نیست. برای پکن، این وضعیت به‌منزله زنگ خطری بود که وابستگی به اکوسیستم فناوری و بازارهای غربی می‌تواند در بزنگاه‌های سیاسی به پاشنه‌آشیل تبدیل شود.

ایران تحت فشار؛ تحریم، فروپاشی همکاری‌های غربی و تغییر مسیر

در سوی دیگر، ایران نیز در همان سال‌ها با یکی از شدیدترین فشارهای خارجی تاریخ خود روبه‌رو شد. خروج یکجانبه آمریکا از برجام و بازگشت تحریم‌های حداکثری نه‌تنها تجارت خارجی بلکه صنایع کلیدی کشور را دچار بحران کرد. صنعت خودرو که سال‌ها بر همکاری با شرکت‌های اروپایی استوار بود، به‌طور ناگهانی با خروج بازیگران اصلی خود مواجه شد. این خروج زنجیره تامین را از هم گسست، تولید را کاهش داد و بازار را در وضعیتی بلاتکلیف رها کرد. در دل این بحران اما فرصتی نیز نهفته بود. خلأ ایجادشده در بازار ایران، میدان را برای ورود گسترده‌تر شرکت‌های چینی فراهم کرد. آنها که پیشتر حضوری محدود داشتند، به‌تدریج به بازیگران اصلی تبدیل شدند. همکاری‌ها ابتدا در قالب واردات یا مونتاژ ساده شکل گرفت. به‌مرور اما به‌سمت سرمایه‌گذاری مشترک و بومی‌سازی حرکت کرد. صنعت خودروی ایران ناخواسته اما اجتناب‌ناپذیر مسیر خود را از غرب به شرق تغییر داد.

همگرایی برآمده از اجبار؛ اتحاد در برابر نظم مسلط

آنچه ایران و چین را به یکدیگر نزدیک کرد، بیش از آنکه انتخابی داوطلبانه باشد، محصول فشارهای مشترک بود. هردو کشور خود را در برابر نظمی می‌دیدند که از سوی واشنگتن هدایت و ابزارهای اقتصادی و فناورانه آن برای اعمال فشار به کار گرفته می‌شد. چین با تدوین راهبرد «گردش دوگانه» کوشید وابستگی خود به غرب را کاهش دهد و شبکه‌ای از شرکای جایگزین ایجاد کند. ایران با بازار بزرگ، موقعیت ژئوپلیتیک خاص و تجربه طولانی زیستن زیر تحریم، به یکی از گزینه‌های طبیعی این راهبرد تبدیل شد.

از منظر ایران نیز، این همکاری به ستون اصلی سیاست «نگاه به شرق» بدل شد؛ سیاستی که هدف آن حفظ حرکت صنعتی و اقتصادی در شرایط انسداد کانال‌های غربی بود. در نهایت همکاری ایران و چین در صنعت خودروهای برقی را باید پاسخی راهبردی به فشارهای ژئوپلیتیک دانست؛ پاسخی که در آن خودروهای برقی از یک محصول صنعتی فراتر رفته و به ابزاری برای موازنه قدرت در نظم در حال گذار جهانی تبدیل شده‌اند.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

قرن بیست‌ویکم شاهد همگرایی بی‌سابقه فناوری و سیاست است؛ جایی که تحولات صنعتی، محیط‌زیستی و فناورانه به ابزارهایی تعیین‌کننده در رقابت‌های ژئوپلیتیک تبدیل شده‌اند. صنعت خودروهای برقی نمونه‌ای روشن از این روند است، جایی که شرکت‌ها و دولت‌ها به‌طور همزمان بازیگران اقتصادی و ابزارسازان قدرت ملی هستند. در این میان همکاری ایران و چین در حوزه خودروهای برقی، نمونه‌ای شاخص از اتحادهای نوظهور است که تحت فشار تحریم‌ها و رقابت‌های بین‌المللی شکل گرفته است. این همکاری نه‌تنها یک فرصت اقتصادی و صنعتی برای هر دو کشور محسوب می‌شود بلکه راهکاری استراتژیک برای مقابله با محدودیت‌ها و تنگناهای بین‌المللی است. ایران با منابع معدنی غنی و ظرفیت تولیدی بالقوه و چین با تجربه و فناوری پیشرفته در زنجیره ارزش خودروهای برقی، می‌توانند یک هم‌افزایی راهبردی ایجاد کنند که به ارتقای امنیت زنجیره تامین، توسعه زیرساخت‌ها و تقویت جایگاه جهانی هر دو کشور منجر شود. در نهایت این مشارکت نمونه‌ای از شکل‌گیری یک همکاری جنوب- جنوب مبتنی‌بر منافع مشترک و اعتماد استراتژیک است که می‌تواند نه‌تنها صنعت خودرو بلکه ساختار قدرت اقتصادی و ژئوپلیتیک منطقه‌ای و حتی جهانی را دستخوش تغییرات بنیادین کند.

کارشناس اقتصادی

وب گردی