مرگ تدریجی میراث ۳هزار ساله
نادر نینوایی– اخباری که از تلاش برای ایجاد یک پل در حریم محوطه باستانی جوبجی منتشر شده، بار دیگر زنگ خطر تعرض به این محوطه ارزشمند عیلامی را به صدا درآورده است.
جوبجی در مرداد۱۳۸۷ ثبت ملی شد اما در طول این سالها این محوطه باستانی ۳هزارو ۲۰۰ساله بارها مورد تعرض قرار گرفته و این چرخه تخریب و تکرار هیچگاه متوقف نشده است. در سالهای گذشته کشاورزی، عبور خط لوله آب، فعالیتهای سنگشکنها، توسعه معادن و حفاری قاچاقچیان هرکدام سهمی در تخریب این محوطه داشتهاند؛ محوطهای که کاوشهای سال ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ در آن به کشف تابوتهای عیلامی، زیورآلات سلطنتی و صدها شیء تاریخی منجر شد و ارزش جهانی آن را ثابت کرد.
با وجود این سابقه، امروز جوبجی در برابر فشارهای تازه تنها مانده است. اخیرا یکی از معدنکاران قصد تعرض مجدد به حریم محوطه باستانی جوبجی داشته است که البته با ورود یگان حفاظت میراث فرهنگی در این امر ناکام ماند.
از سوی دیگر یکی از مقام های استانی در سال۱۴۰۰ از موافقت وزارت صمت با اعمال ماده(۹) قانون تملک اراضی برای ساخت جاده دسترسی به معادن رامهرمز خبر داد؛ تصمیمی که اگرچه در ظاهر مسیر جاده را از جوبجی دور میکند اما نگرانیها درباره تبعات اجرای طرح و فشار معدنداران برای تغییر مسیر جاده همچنان پابرجاست. فعالان میراث فرهنگی هشدار میدهند تا زمانی که ابلاغ رسمی حریم مصوب جوبجی بهصورت سراسری انجام نشود، هرگونه تعرض از سوی افراد و دستگاهها ممکن است تکرار شود.
در مقابل مدیرکل میراث فرهنگی خوزستان به «جهانصنعت» میگوید: در هر مورد تعرض، یگان حفاظت «به محض اطلاع» وارد عمل شده و حتی بازداشتهایی نیز انجام شده است.
جوبجی با قدمتی چندلایه از عیلامی تا اسلامی، یکی از چکیدههای هویت تاریخی ایران است اما امروزه این محوطه بیش از هر زمان دیگری در معرض خطر قرار دارد. تا زمانی که کاوشها از سر گرفته نشود و جوبجی تبدیل به پایگاه ملی نشود، این محوطه باستانی همچنان قربانی رهاشدگی و تصمیمهای ناپیوسته خواهد بود. به هر روی از استاندار خوزستان، نمایندگان این خطه و سایر مسوولان انتظار میرود که منافع شخصی معدنداران را به منافع ملی کشور ارجح ندانند و اقدامی موثر برای حفاظت از جوبجی به انجام رسانند.
رهاشدگی محوطه تاریخی جوبجی
جوبجی با وجود جایگاه رفیع آن در باستانشناسی ایران، محوطهای است که همچون بسیاری دیگر از محوطههای تاریخی کشور با آسیبهای فراوانی مواجه بوده است.
مریم اطیابی، کنشگر حوزه میراث فرهنگی، درخصوص چالشهای محوطههای تاریخی استان خوزستان، خصوصا وضعیت و مسائلی که محوطه ارزشمند جوبجی با آن مواجه است، به «جهانصنعت» گفت: «مهمترین مساله این است که محوطههای تاریخی خوزستان ــ با وجود آن که از این استان بهعنوان «بهشت باستانشناسی ایران» یاد میشود ــ عملا رها شدهاند. این سرزمین حامل آثار بیشمار ارزشمند است چراکه بخش مهمی از مدنیت و تاریخ ایران در همین نواحی، در کنار دجله و فرات تمدنهای بینالنهرین و رودخانه کارون شکل گرفته است. با این حال ما بهراحتی این محوطههای کمنظیر را بدون برنامه و نظارت رها کردهایم.»
وی افزود: «محوطه جوبجی نمونهای روشن از این وضعیت است. از سال۱۳۸۶ به بعد، یک دوره کاوش توسط خانم شیشهگر در آن انجام شد و چند سال بعد و در سال۹۷ نیز کاوش نجاتبخشی با هدف عبور آبراهه رامهرمز توسط میثم حسینزاده انجام شد و پس از آن، عملا محوطه به دست فراموشی سپرده شد. نه پایگاه ملی برای آن ایجاد شد و نه برنامه حفاظتی و مطالعاتی مشخصی تدوین و مورد توجه قرار گرفت. پایگاهی که اکنون برای آن وجود دارد، در واقع یک پایگاه استانی است؛ آن هم با تغییراتی ناگهانی در مدیریت که تاکنون دلیل شفافی برای آن اعلام نشده است.»
این کنشگر حوزه میراث فرهنگی ادامه داد: «در سالهای گذشته، افراد مختلف در زمینهای اطراف محوطه جوبجی کشاورزی کردهاند. اداره آب نیز اقدام به عبور خط لوله از عرصه و حریم محوطه کرده و این کار بدون ممانعت جدی انجام شده است. از سوی دیگر معدنداران نیز بارها تلاش کردهاند از عرصه و مسیرهای منتهی به محوطه برای دسترسی به معادن خود استفاده کنند، تا جایی که چندینبار مسیرسازی و عبور ماشینآلات در این محدوده مورد بررسی قرار گرفته است و هر بار نیز در نهایت اجرای طرحها در عرصه و حریم جوبجی رد شده است.»
وی افزود: «اکنون پرسش اساسی این است که چه نهادی باید تعیینکننده مسیر راهها و فعالیتهای عمرانی در این منطقه باشد؟ آیا باید تصمیم نهایی را معدنداران بگیرند یا دستگاههای مسوول در سطح کلان- استانداری، وزارت راهوشهرسازی، وزارت صمت و وزارت میراث فرهنگی- درباره امنیت محوطه تاریخی، محیط زیست، اراضی ملی، معیشت کشاورزان و حتی جان مردم تصمیمگیری کنند؟ اینکه هر گروهی بنا به خواست خود مسیری را پیشنهاد دهد یا تغییر دهد، منطقی و قابل قبول نیست.»
این کنشگر حوزه میراث فرهنگی در ادامه ضمن تاکید بر صحیح نبودن بازنگری مجدد در حریم جوبجی گفت: «مطرح شدن زمزمههایی درباره «تغییر عرصه و حریم» این محوطه جای پرسش جدی دارد. این حریم در سال ۱۳۹۷ ابلاغ شده و هنوز پنج یا شش سال از آن نگذشته است چرا باید چنین محدودهای با این سرعت دوباره بازنگری شود؟»
وی در خاتمه هشدار داد: «بیبرنامگی به حدی بوده که نه کاوش جدی در جوبجی انجام شده، نه طرح حفاظتی موثری تدوین شده و نه حتی پایگاه ملی برای چنین محوطه ارزشمندی تشکیل شده است در حالی که بخش بزرگی از آثاری که امروز در موزههای جهان معرفی میشود، از همین محوطهها به دست آمده؛ آثاری که نه بهخاطر طلا یا جواهر بودن بلکه به دلیل اصالت هنری و تاریخیشان از مهمترین نمادهای هویت ایرانی و پس کرانههای شمالی خلیجفارس به شمار میآیند. با این حال امروز باید در پاسخ بگوییم که این محوطه زیر فشار فعالیتهای کشاورزی، عملیات سازمان آب و برق، مسیرسازی معدنداران و حتی به سبب حفاریهای غیرمجاز آسیب دیده و هنوز نتوانستهایم برای آن جایگاه شایستهای چون پایگاه ملی تعیین کنیم.
برخورد با عاملان تجاوز به حریم جوبجی
نگرانیهای ایجاد شده و تعرضهای صورت گرفته به حریم جوبجی، مطالبه برخورد با متخلفان را از سوی افکار عمومی شکل داده است.
محمد جوروند، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان خوزستان، درخصوص تعدیهایی که به محوطه باستانی جوبجی وارد شده به «جهانصنعت» گفت: «بهمحض آنکه متوجه شدیم قصد دارند در منطقه جوبجی عملیاتی انجام دهند و پل بسازند، سریع وارد عمل شدیم. واقعیت این است که محوطههای تاریخی استان خوزستان بسیار گستردهاند و یگان حفاظت با امکانات موجود واقعا نمیتواند همه نقاط را به طور دائمی پوشش دهد اما هر زمان که کوچکترین نشانهای از تعرض مشاهده کنیم، فورا اقدام میکنیم. در همان مورد به محض اطلاع، کار را متوقف کردیم، شکایت رسمی تنظیم شد و حتی یکی، دو نفر نیز بازداشت شدند. پس از اخذ تعهد مبنی بر اینکه هیچگونه فعالیتی نباید در آن محدوده انجام شود، آن افراد آزاد شدند. بنابراین ما در همان لحظه ورود کردیم و جلوی کار را گرفتیم.»
وی افزود: «در ایذه نیز مشابه همین اتفاق رخ داد. شهرداری ایذه شبانه- حتی قبل از ساعت پنج صبح- اقداماتی را آغاز کرده بود. به محض اطلاع، شخصا وارد موضوع شدم و در محل حضور پیدا کردم. یگان حفاظت و نیروی انتظامی نیز به منطقه آمدند و فعالیت متوقف شد. باز هم تاکید میکنم که در این پرونده نیز بازداشتی داشتیم. در حال حاضر نیز همین رویکرد ادامه دارد؛ یعنی هرجا تعرضی صورت بگیرد، بلافاصله جلوگیری میکنیم.»
ضرورت انجام کاوش باستانشناسی در جوبجی
در سالهای اخیر کاوش باستانشناسی موثری در جوبجی انجام نشده است و این در حالی است که کشف اسرار تمدنی این محوطه باستانی در گرو پیگیری کاوشهاست.
مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان خوزستان درخصوص برنامهها برای انجام کاوش در جوبجی اظهار داشت: «در سالهای اخیر موضوع کاوشها در استان خوزستان را جدیتر دنبال کردهایم. در چندین منطقه کاوشهای باستانشناسی انجام شده است؛ از جمله در محوطه «آسیاباد» اهواز که آثار ارزشمندی از دوره سلجوقیان به دست آمده است.»
وی افزود: «در مجموع، استان خوزستان هفت اداره فعال دارد و بقیه مناطق با دفتر نمایندگی اداره میشوند. این ساختار مربوط به گذشته بوده و یکی از مشکلات ما کمبود نیرو است. برای مثال، شهرستان ماهشهر با این وسعت تنها یک نیرو دارد. خوشبختانه وزیر میراث فرهنگی اخیرا مجوز جذب ۴۲۴۰ نیرو را از دولت گرفته و قرار است تعدادی از دفاتر نمایندگی به اداره ارتقا پیدا کنند و برخی ادارات نیز تقویت شوند. این اتفاق بسیار مهمی است و حدود پنج اداره در استان بهزودی در ساختار جدید ساماندهی خواهند شد.»
این مقام مسوول در پایان ضمن تاکید بر اینکه تاکنون اقدامی برای تبدیل محوطه جوبجی به پایگاه ملی صورت نگرفته است، دلیل آن را قرار گرفتن در تلاطم تجاوزات به حرایم آثار تاریخی دانست.
جوبجی و مساله تکراری رهاشدگی میراث فرهنگی
محوطه باستانی جوبجی را میتوان نمونهای فشرده از وضعیت کلی میراث فرهنگی در ایران دانست؛ جایی که اهمیت تاریخی یک محوطه، لزوما تضمینکننده برنامهریزی، حفاظت یا مدیریت پایدار آن نیست. آنچه در سالهای اخیر پیرامون جوبجی رخ داده، نه یک حادثه مقطعی بلکه تکرار چرخهای معیوب از تعارض منافع، ضعف مدیریت، نبود سیاستهای پایدار و فقدان سازوکارهای نظارتی کارآمد است. این وضعیت نشان میدهد که مساله اصلی، نه فقط یک تعرض یا پروژه عمرانی بلکه ساختار شکننده حفاظت از میراث فرهنگی در کشور است.
در نگاه کلان، دو عامل مهم وضعیت امروز جوبجی را رقم زده است؛ نخست، رهاشدگی تاریخی محوطههای باستانی و دوم، تقدم پروژههای توسعهای بر ملاحظات فرهنگی و محیطزیستی.
در بسیاری از نقاط ایران، معادن، صنایع، طرحهای عمرانی و حتی کشاورزی بیرویه در حریم آثار قرار گرفته و به مرور مرزهای قانونی حفظ آثار باستانی را فرسوده کردهاند. جوبجی نیز از این قاعده مستثنا نبوده است. تعرضهای گاه و بیگاه، تلاش مکرر برای عبور جاده یا خط لوله، و فعالیتهایی که بدون ارزیابی دقیق انجام میشود، نمادی از ناهماهنگی عمیق دستگاهها و نبود یک مرجع تصمیمگیر واحد و قدرتمند است.
نکته مهم دیگر، فقدان پایگاه ملی و نبود استمرار پژوهشهای باستانشناسی است. در جهان، محوطههایی بااهمیت مشابه به مراکز دائمی پژوهش، گردشگری فرهنگی و حفاظت تبدیل میشوند اما در ایران، کاوشها معمولا محدود، مقطعی و وابسته به شرایط لحظهای هستند. تداوم کاوشها نهتنها اطلاعات علمی را تکمیل میکند بلکه خود یک ابزار حفاظتی است زیرا حضور پژوهشگران، حساسیت عمومی و نظارت قانونی را افزایش میدهد. توقف طولانیمدت کاوشها در جوبجی، عملا فضا را برای تخریبهای خرد و کلان باز گذاشته است.
از سوی دیگر تجربه جوبجی نشان میدهد که یگان حفاظت با وجود تلاشهای میدانی، از نظر ساختار و امکانات، پاسخگوی وسعت و حجم تهدیدات نیست. در استانی مانند خوزستان که تراکم محوطههای تاریخی بسیار بالاست، نبود نیرو و تجهیزات کافی به معنای از دست رفتن فرصت مداخله بهموقع است.
برخوردهای موردی یا بازداشتهای محدود، اگرچه ضروری هستند اما راهکاری بنیادین محسوب نمیشوند زیرا تا زمانی که حریم مصوب رسمی، نقشه رسمی، برنامه مدیریت یکپارچه و حمایت سیاسی وجود نداشته باشد، تعرضها دوباره تکرار خواهند شد.
در نهایت، چالش جوبجی تنها یک مساله میراثی نیست؛ یک آزمون حکمرانی است. موفقیت در حفاظت این محوطه، نیازمند هماهنگی میان نهادهای استانی و ملی، شفافیت در تصمیمگیری، اولویت دادن به منافع عمومی و ایجاد یک پایگاه ملی مجهز است. ناکامی در این مسیر، نهفقط جوبجی که بخشی از حافظه تاریخی و هویت فرهنگی ایران را به مخاطره میاندازد و نباید از کنار این موضوع به سادگی گذشت.
