یک روزی را آدرس بدهید

محمدصادق جنان صفت
کدخبر: 580817

محمد-صادق-جنان-صفت

محمدصادق جنان صفت

اداره‌کنندگان جمهوری اسلامی باور دارند می‌توانند روزی شاخ دیوی مثل آمریکا را بشکنند و شهروندان ایرانی را وارد دوره تازه‌ای از زندگی و کسب‌وکار کنند. این همه چیزی است که می‌توان از برآیند رفتار و تصمیم‌های کلان در بالاترین سطح مدیران کشور دید. این روز را که بیش از چهار دهه است وعده آن داده می‌شود می‌توان در افق زمان دید؟ این روز دور است؟ اگر بلی، مثلا چقدر دور؟ آیا زمان‌سنجی برای اندازه‌گیری در دسترس است؟ روزی که قرار است شاخ غول شکسته شود نزدیک است؟ مثلا چقدر نزدیک؟ شوربختانه به دلایل گوناگون و با نگاهی به واقعیت‌های جهانی و تجربه کشورهایی مثل شوروی دیروز و چین امروز می‌توان اثبات کرد شکست دادن آمریکا به مثابه راهی برای ورود به دنیایی تازه برای ایرانیان کار ساده‌ای نیست.

بررسی از سر اشاره به توانایی‌های نظامی و اقتصادی آمریکای امروز با توانایی‌های نظامی و اقتصادی جمهوری اسلامی نشان می‌دهد شکاف بزرگی وجود دارد که لازم است این شکاف پر شود تا بتوان امیدوار بود احتمال شکست آمریکا در یک دوره زمانی معین وجود دارد اما تا روزی که باید با چشم‌هایمان شکست استکبار را ببینیم چه باید کرد و چه می‌توان کرد و واقعیت‌ها چیست؟ بگذارید از واقعیت‌های امروز اقتصاد ایران شروع کنیم. این یک درد جگرسوز است که نرخ تورم دورقمی کهنه شده و نهفته در جان اقتصاد جمهوری اسلامی در نزدیک به نیم قرن راه‌های عبور سالم را برای مردم بسته است. رشدهای پایین و نیز با نوسان‌های شدید و به‌ویژه از شروع دهه۹۰شمسی سطح رفاه ایرانیان را کاهش داده است و ایرانیان کم‌درآمد زوری برای چیره شدن بر پیامدهای نرخ تورم بالا و رشدهای پایین ندارند. از سوی دیگر نرخ رشد سرمایه‌گذاری با استفاده از پس‌انداز ملی و نیز پس‌انداز جهانی نیز بسته شده و خون تازه به اقتصاد و زندگی مردم جاری نمی‌شود. اینها دردهای بی‌درمانی است که بر اقتصاد این سرزمین سایه افکنده و نمی‌توان از این واقعیت‌ها گریزان بود.

مدیران جمهوری اسلامی باور دارند در درون سرزمین توانایی‌هایی وجود دارد که اگر دولت‌های کارآمد بر سرکار بیایند بدون نیاز به خارج از کشور می‌توان سطح بالاتری از رفاه را برای شهروندان به ارمغان آورد. تجربه اما نشان داده هیچ دولتی پس از پایان جنگ نتوانسته است از این امکان ادعایی استفاده کند. اگر در این چند دهه دولتی کارآمد نداشته‌ایم باید بدانیم یک جای کار عیب دارد. آیا عیب از نظام سیاسی بوده که راه ورود شایستگان را بسته است؟ آیا تعریف درستی از شایستگی داریم؟ آیا تور هر دوره بزرگ‌تر شده نظام حاکم بر دستچین کردن کسانی که حق حضور در انتخابات را پیدا می‌کنند فرسوده شده است؟

چه باید کرد؟ یک راه همین راهی است که تا امروز برای ایرانیان کشیده شده که برآیند آن کارآمد نبوده و نیست. راه دیگر راهی است که از سوی دلسوزان به این مرز و بوم به شکل‌های گوناگون بیان می‌شود و آن تغییر پارادایم است. آیا این اتفاق می‌افتد؟

وب گردی