بازنشستگان قربانیان خاموش تورم
جهانصنعت– بازنشستگی دورهای است که افراد پس از سالها خدمت و تلاش انتظار دارند با آرامش بیشتری زندگی کنند و از ثمرات سالهای کار خود بهرهمند شوند. با این حال در ایران بسیاری از بازنشستگان با واقعیتی متفاوت مواجهند؛ واقعیتی که در آن افزایش هزینههای زندگی، تورم مداوم، کاهش قدرت خرید و ناکافی بودن حقوق و مستمریها باعث شده است دوران بازنشستگی بهجای آرامش برای گروه بزرگی از سالمندان با نگرانیهای جدی اقتصادی همراه باشد.
این مساله نهتنها یک چالش اقتصادی بلکه یک چالش اجتماعی و روانی نیز محسوب میشود زیرا امنیت اقتصادی در سالهای پایانی عمر برای حفظ کیفیت زندگی، سلامت و کرامت اجتماعی اهمیت ویژهای دارد. در ادامه تلاش میشود ابعاد مختلف وضعیت اقتصادی بازنشستگان ایران، دلایل ناکافی بودن حقوق آنها، تاثیر افزایش هزینهها و پیامدهای این شکاف اقتصادی مورد بررسی قرار گیرد.
ساختار حقوق و مزایای بازنشستگان
نظام پرداخت حقوق بازنشستگی در ایران براساس حق بیمههایی است که افراد طی سالهای اشتغال پرداخت کردند. با این حال نحوه محاسبه مستمری، محدودیت منابع صندوقهای بازنشستگی و فاصله زیاد افزایش حقوقها با نرخ واقعی تورم موجب شده سطح دریافتی بسیاری از بازنشستگان پاسخگوی حداقلهای معیشتی نباشد. در دهههای اخیر شکاف بین حداقل حقوق بازنشستگی و خط فقر شهری بهطور قابلتوجهی افزایش یافته است. بهویژه بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی که بخش بزرگی از آنها حداقلبگیر هستند بیش از سایر گروهها فشار اقتصادی را احساس میکنند. افزایشهای سالانه حقوق معمولا با تاخیر و کمتر از نرخ تورم اعمال میشود و همین مساله باعث کاهش مستمر قدرت خرید شده است.
تورم و رشد افسارگسیخته هزینههای زندگی
یکی از مهمترین عوامل فشار اقتصادی بر بازنشستگان افزایش شدید هزینههای زندگی در سالهای اخیر است. تورم بالا هزینههای اساسی همچون مسکن، خوراک، انرژی، خدمات پزشکی و حملونقل را بهطور قابلتوجهی افزایش داده است. بازنشستگان که درآمد ثابت و محدود داشته برخلاف شاغلان نمیتوانند با اضافهکاری یا کسب درآمد بیشتر قدرت خرید خود را حفظ کنند. به همین دلیل هر جهش تورمی عملا بخش بزرگی از درآمد آنها را بیاثر کرده و آنها را در معرض فقر و نیاز به حمایتهای خانوادگی یا دولتی قرار میدهد. هزینههای درمانی نیز بهطور خاص برای این گروه بسیار سنگین شده زیرا با افزایش سن نیاز به مراقبتهای پزشکی و دارویی افزایش مییابد و بیمهها نیز همه هزینهها را پوشش نمیدهند.
صندوقهای بازنشستگی و تاثیر آن بر پرداخت مستمری
یکی از ریشههای مشکلات اقتصادی بازنشستگان بحران مالی صندوقهای بازنشستگی است. نسبت بالای تعداد بازنشستگان به بیمهپردازان، مدیریت ناکارآمد، سرمایهگذاریهای کمبازده و وابستگی شدید برخی صندوقها به بودجه عمومی باعث شده که منابع مالی کافی برای افزایش مناسب حقوقها وجود نداشته باشد. در برخی سالها حتی پرداختها به یارانه بودجه دولت وابسته شده و همین امر بر ثبات نظام بازنشستگی تاثیر گذاشته است. هرچند اصلاحات ساختاری بارها مطرح شده اما اجرای آنها به دلیل حساسیت اجتماعی و اقتصادی این حوزه با چالشهای جدی روبهرو است.
کاهش رفاه در دوران سالمندی
ناکارآمدی نظام پرداخت مستمری و افزایش هزینهها باعث شده بسیاری از بازنشستگان سطح رفاه خود را از دست بدهند. در گذشته مستمری بازنشستگی بهعنوان جایگزینی معنادار برای حقوق دوران اشتغال تلقی میشد اما امروز برای بخش بزرگی از بازنشستگان این درآمد تنها بخش کوچکی از نیازهای آنها را پوشش میدهد. بسیاری از سالمندان مجبور هستند برای تامین هزینههای زندگی در سنین بالا دوباره به کارهای موقت، غیررسمی یا پارهوقت روی بیاورند. این وضعیت علاوه بر فشار اقتصادی از نظر جسمی و روانی نیز آسیبزاست زیرا بسیاری از این افراد توانایی کار مستمر را ندارند یا کار مناسب برای آنها یافت نمیشود.
وابستگی مالی به خانواده و پیامدهای اجتماعی
یکی از پیامدهای دیگر وضعیت اقتصادی موجود افزایش وابستگی بازنشستگان به فرزندان و خانواده است. اگرچه حمایت خانوادگی بخشی از فرهنگ ایرانی بوده اما وقتی این حمایت به یک ضرورت اقتصادی دائمی تبدیل میشود مشکلات متعددی بهوجود میآورد. خانوادهها در شرایط اقتصادی سخت خود مجبورند بخشی از درآمد محدودشان را برای حمایت از والدین سالمند تخصیص دهند و این موضوع فشار مضاعفی ایجاد میکند. ازسوی دیگر حس وابستگی مالی برای بسیاری از سالمندان باعث کاهش اعتمادبهنفس و احساس ازدسترفتن جایگاه اجتماعی میشود.
تاثیر مشکلات اقتصادی بر سلامت جسمی و روانی
افزایش هزینههای درمان و تغذیه مناسب همراه با محدودبودن درآمد سلامت جسمی بازنشستگان را تحت تاثیر قرار میدهد. بسیاری از آنها به دلیل هزینههای بالای پزشکی از مراجعه به پزشک و انجام آزمایشها و درمانهای ضروری پرهیز میکنند. استرس ناشی از نگرانی اقتصادی نیز میتواند زمینهساز بیماریهای روانی مانند افسردگی، اضطراب و احساس بیارزشی شود. سلامت اجتماعی هم آسیب میبیند زیرا محدودیت اقتصادی موجب کاهش مشارکت بازنشستگان در فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی، انزوای بیشتر و کاهش کیفیت زندگی میشود.
اقدامات حمایتی دولت و محدودیتهای آن
در سالهای اخیر دولت اقداماتی مانند افزایش سالانه مستمریها، اجرای همسانسازی حقوق و ارائه بستههای حمایتی را دنبال کرده اما این اقدامات یا ناقص اجرا شدند یا به دلیل تورم بالا اثرگذاری لازم را نداشتند. همسانسازی حقوق که هدف آن کاهش فاصله مستمری با حقوق شاغلان بوده به دلیل کمبود منابع مالی کاملا محقق نشده و در برخی موارد پس از اجرا نیز با تورم بیاثر شده است. مزایای جانبی مانند بیمه تکمیلی یا وامهای بازنشستگی نیز اگرچه کمککننده بوده اما بهتنهایی قادر به برطرفکردن شکاف بزرگ بین درآمد و هزینهها نیستند.
کلام آخر
وضعیت اقتصادی بازنشستگان در ایران یکی از مهمترین چالشهای اجتماعی و اقتصادی کشور است. ناکافی بودن مستمری نسبت به هزینههای واقعی زندگی، تورم فزاینده، بحران صندوقهای بازنشستگی، هزینههای سنگین درمان و وابستگی مالی به خانواده مجموعهای از مشکلات را ایجاد کرده که زندگی بخش بزرگی از سالمندان را تحت فشار قرار میدهد. این شرایط نهتنها کیفیت زندگی آنها را کاهش داده بلکه پیامدهای جدی برای ساختار خانواده و جامعه نیز بههمراه داشته است. بهبود وضعیت اقتصادی بازنشستگان نیازمند اصلاحات ساختاری در نظام بازنشستگی، مدیریت حرفهای صندوقها، افزایش واقعی و پایدار مستمریها، کنترل تورم و اجرای سیاستهای حمایتی جامع است. تنها با چنین رویکردی میتوان امید داشت که دوران بازنشستگی برای شهروندان ایرانی به دورهای آرام، محترمانه و با ثبات تبدیل شود؛ دورهای که شایسته سالها تلاش و خدمت آنهاست.
