میلیاردها تومان حمایت، خروجی یکپنجم
هستی عبادی- بررسیها نشان میدهد که با وجود هزینه بیش از ۸هزار میلیارد تومان به شرکتهای دانشبنیان، کارنامه این سیاست تازه در چهارسال گذشته، دستکم در صنعت نفت نتوانسته اهداف موردنظر را به طور کامل محقق کند.
در چهار سال گذشته دانشبنیانسازی از مهمترین سیاستگذاریهای اقتصادی کشور بوده است؛ سیاستی که از دولت سیزدهم کلید خورد و این سیاست در دولت چهاردهم هم ادامه یافت. بررسی کارنامه این طرح نشان میدهد که باوجود اختصاص بیش از ۲/۸هزار میلیارد تومان حمایت مالی در حد فاصل از سال۱۴۰۱ تا ۱۴۰۴ نتایج قابل قبولی از این پول پاشیها برای کمک به افزایش بهرهوری و رشد اقتصادی کشور بهدست نیامده است.
در صنعت نفت- موضوع بررسی این طرح- قرار بود که شرکتهای دانشبنیان به نقطه عطفی در تحول فناورانه نفت ایران تبدیل شوند اما بررسی دادههای میدانی، گزارشهای درونسازمانی شرکت ملی نفت و نتایج واقعی پروژهها نشان میدهد فاصله قابلتوجهی میان آنچه وعده داده شد و آنچه حاصل شد وجود دارد. در حالی که معاونت علمی مدعی بوده که این بودجه میتواند صنعت نفت را وارد عصر جدیدی از خودکفایی و فناوری کند، شواهد عملی نشان داد تنها بخش محدودی از این سرمایهگذاری به محصول قابل استفاده صنعتی رسیده است. از میان ۴۵۰شرکت دریافتکننده بودجه، تنها حدود ۷۰شرکت توانستند محصولی در مقیاس صنعتی تولید کنند و فقط ۲۸شرکت وارد زنجیره تامین رسمی شدند یعنی عملا کمتر از یکپنجم منابع به نتیجه عملیاتی قابل اتکا منجر شد.
با این حال دستاوردهای واقعی کاملا صفر نبوده است. بومیسازی Dry Gas Seal به کاهش سالانه حدود ۷۰میلیون دلار واردات انجامید، حسگرهای هوشمند خوردگی و نشتی خطوط لوله در پارسجنوبی نصب پایلوت شدند و برخی تجهیزات کلیدی مانند کنترلولوهای پیشرفته و سامانههای نگهداشت پیشبینانه نیز به مرحله استفاده محدود رسیدهاند. این موارد نشان میدهد بخشهایی از این حرکت میتوانست به هستههای فناوری پایدار تبدیل شود اگر ساختار حمایتی و نظارتی واقعبینانهتر طراحی شده بود.
در نقطه مقابل اما حجم بزرگی از پروژهها بدون خروجی صنعتی باقی ماندهاند؛ از تولید نمونههای آزمایشگاهی فاقد استانداردهای واقعی نفت گرفته تا عدم پذیرش تجهیزات در مناقصات شرکتهای بزرگ به دلیل نداشتن گواهیهای فنی معتبر. علاوه بر این نبود غربالگری فناورانه باعث شد گروه قابلتوجهی از شرکتها بدون داشتن زیرساخت تولید واقعی تنها با یک دفتر کوچک و چند کارمند، موفق به دریافت گرنت شوند. گلوگاههای اداری در اخذ تایید عملکرد تجهیزات نیز بسیاری از طرحهای نوآورانه را ماهها و حتی سالها پشت صف تایید فنی نگه داشت تا جایی که بخشی از پروژهها عملا از دستور کار کنار گذاشته شد. نتیجه آنکه از مجموع ۲/۸هزار میلیارد تومان هزینهشده، تنها حدود ۴/۱ تا ۸/۱هزار میلیارد تومان خروجی مفید ایجاد کرده و بیش از ۵/۵هزار میلیارد تومان بدون اثرگذاری صنعتی مشخص باقی مانده است. برآورد کلی بازده طرح نشان میدهد که مجموعا تنها ۲۰ تا ۲۵درصد از این برنامه به نتیجه رسیده و بخش قابلتوجهی از آن بیشتر به پرداخت یارانه شباهت داشته تا توسعه فناوری.
مهندسی معکوس یا تولید دانش؟
هدایتالله خادمی، کارشناس انرژی در توضیح وضعیت شرکتهایی که طی سالهای اخیر در ایران تحت عنوان دانشبنیان شکل گرفتهاند به «جهانصنعت» میگوید: در ابتدا باید تعریف درستی از یک شرکت دانشبنیان داشته باشیم. شرکت دانشبنیان یعنی مجموعهای از افراد با تجربه علمی و عملی بالا که پس از سالها کار، مطالعه و فعالیت در صنایع مختلف به توانایی و دانشی میرسند که میتوانند محصول یا فناوری تازهای خلق کنند؛ چیزی فراتر از آنچه در صنعت موجود است و قابلیت ارتقا و تحول آن حوزه را داشته باشد. به گفته او، چنین دستاوردی نتیجه یک فرآیند تحقیقاتی و خلق دانش است. او اضافه میکند: در ایران اما روند شکلگیری شرکتهای دانشبنیان به گونه دیگری پیش رفت. مانند بسیاری از موضوعات دیگر، یک موج و مد اجتماعی شکل گرفت. یک دوره بحث دانشبنیانشدن داغ شد و به جای آنکه افراد باتجربه صنعت و دانشگاه وارد عمل شوند، تعداد زیادی از فارغالتحصیلان تازهکار که صرفا ارتباطاتی با اساتید خود داشتند، شرکتهایی را تحت این عنوان تاسیس کردند. او توضیح داد که این افراد امکانات و تسهیلات گستردهای از زمین، سوله و انواع حمایتها دریافت کردند و بسته به میزان ارتباط و پیگیری خود، هرکدام چیزی به دست آوردند.
به گفته خادمی، نتیجه این روند این شد که بسیاری از این شرکتها همان محصولاتی را که در دنیا وجود داشت، آن هم بیشتر در حوزه نرمافزار و سختافزار صرفا بازتولید کرده یا حتی فقط ادعا کردند که میتوانند آن را تولید کنند. برخی حتی با اتکا به عنوان دانشبنیان، دیگران را مجبور میکردند از محصولاتشان خرید کنند اما وقتی وارد کار میشوید، میبینید نه کارگاهی وجود دارد، نه تجهیزات و نه حتی یک شرکت واقعی. این مساله هم به صنعت و هم به مفهوم دانشبنیان ضربه زد.
رییس هیاتمدیره انجمن شرکتهای حفاری و خدمات فنی ایران با بیان اینکه وقتی از دانشبنیان صحبت میکنیم، انتظار داریم پشت آن افراد دانشمند و باتجربهای باشند، افزود: انتظار این است که چیزی که خلق کردهاند شاید در کشورهای دیگر موجود نباشد اما در عمل بسیاری از این شرکتها صرفا محصولاتی را که در اینترنت موجود است، معرفی و ادعا میکنند که آن را تولید کردهاند. برخی نیز تحت عنوان مهندسی معکوس وارد شدند در حالی که مهندسی معکوس هم نیازمند کارگاه، شرکت و ماشینآلات گسترده است، در صورتی که بسیاری از آنها این امکانات را نداشتند. جالب اینجاست شرکتهایی که واقعا موفق به مهندسی معکوس شدند یا محصولی را ساختند و جایگزین واردات کردند، هیچگاه خود را دانشبنیان ننامیدند؛ آنها خود را شرکت صنعتی میدانستند و محصولاتشان نیز اکنون در کشور استفاده میشود.
از زیانهایی که دانش بنیانها زدند
خادمی با اشاره به چهار دهه فعالیت خود در صنعت حفاری گفت: اگر از من بپرسید شرکتهای دانشبنیان فعال و موثر در صنعت حفاری کدام هستند و چه چیزی به این صنعت ارائه کردهاند، به عنوان رییس هیاتمدیره انجمن شرکتهای حفاری نفت و گاز ایران باید بگویم هیچ نمونه قابلذکری سراغ ندارم. برخی شرکتها وارد شدند و ادعا کردند محصولی ارائه دادهاند و حتی جلوی واردات برخی کالاها را گرفتند اما نمونههایی وجود دارد که محصولاتشان میلیاردها تومان خسارت به پیمانکاران وارد کرده است.
او افزود: مشکل جدیتر آنجاست که برخی شرکتهای دانشبنیان با اتکا به حمایتها و ارتباطات، محصول خود را به کارفرما تحمیل میکنند و کارفرما نیز پیمانکار را مجبور به استفاده از آن میکند اما اگر محصول مشکل ایجاد کند و خسارتی به پروژه وارد شود، این پیمانکار است که جریمه میشود و کارفرما مسوولیتی نمیپذیرد. به گفته خادمی، همین روند ضربههای جدی به صنعت وارد کرده است. البته در حوزههایی مثل پزشکی ممکن است شرکتهای موفقی وجود داشته باشند هرچند در آن بخش نیز معمولا افرادی وارد شدهاند که از پشت میز دانشگاه بلند نشده باشند و سالها درگیر مسائل و مشکلات صنعت بودهاند.
این کارشناس انرژی تاکید کرد: اصل وجود شرکتهای دانشبنیان چیز بسیار خوبی است اما مفاهیم و معیارهای آن باید رعایت شود. تاکنون کسی را ندیدهام که محصولی خلق کرده باشد که در کشورهای همسایه یا اروپا وجود نداشته باشد. بیشتر این ادعاها با یک جستوجوی اینترنتی نقض میشود. این روند اکنون به یک تجارت تبدیل شده؛ تجارتی که به نظر میرسد امروز به مرز افول رسیده و دست بسیاری از این شرکتها رو شده است.او در پایان گفت: با وجود این همچنان دولتها امکانات گستردهای به این شرکتها میدهند، در حالیکه کارشناسان متخصصی برای ارزیابی واقعی فعالیت آنها وجود ندارد. دولتها معمولا علاقهمندند اعلام کنند در دوره مدیریتشان از شرکتهای دانشبنیان حمایت کردهاند حتی اگر این حمایتها به هدررفت منابع و آمارسازی منجر شود.
تجربه چهار سال اخیر نشان میدهد مفهوم «دانشبنیان نفتی» در ذات خود ایدهای درست و ضروری بود اما اجرای آن با خطاهای ساختاری همراه شد؛ خطاهایی مانند نبود نظام نظارت شفاف، فقدان KPIهای روشن، کنار ماندن شرکتهای بزرگ مهندسی از حلقه توسعه فناوری و اتکا به شرکتهای کوچک فاقد توان تحویل صنعتی. اکنون با روشن شدن نتایج ضروری است دولت جدید رویکردی واقعگرایانهتر، صنعتیتر و مبتنی بر ظرفیتهای واقعی به این حوزه داشته باشد تا فاصله میان هدفگذاریهای کلان و خروجیهای واقعی صنعت کاهش یابد و تجربه پرهزینه سالهای گذشته تکرار نشود.
