رشد اقتصادی چیست و چرا این‌قدر مهم است؟:

واقعیت‌های رشد اقتصادی در ایران

اسفندیار جهانگرد
کدخبر: 577965
GDP سرانه یک معیار وسیع‌تر از درآمد حقیقی است که هزینه‌های دولتی را نیز در نظر می‌گیرد و به درک نابرابری اقتصادی در جهان کمک می‌کند.
واقعیت‌های رشد اقتصادی در ایران

اسفندیار جهانگرد_اندازه‌گیری رشد اقتصادی از طریق پیگیری GDP  سرانه GDPسرانه یک معیار وسیع‌تر از درآمد حقیقی بوده و برخلاف درآمد نظرسنجی‌ها هزینه‌های دولتی را نیز درنظر می‌گیرد. برای ساخت این معیار برجسته تلاش زیادی صورت گرفته است تا این معیار نه‌تنها در طول زمان بلکه در سراسر کشورها قابل مقایسه باشد. این امر آن را به‌عنوان معیاری مفید برای درک نابرابری اقتصادی در جهان تبدیل کرده است. از مزایای دیگر این معیار این است که تاریخ‌نگاران تخمین‌هایی از GDP سرانه را که به قرن‌ها پیش برمی‌گردد، بازسازی کردند. این تحقیقات تاریخی کاری بسیار طاقت‌فرساست و محققان سال‌ها وقت خود را صرف این بازسازی‌ها کردند. پروژه «مدیسون» این بازسازی‌های بلندمدت را از محققان مختلف گردآوری کرده و به لطف این تلاش‌ها درک خوبی از نحوه تغییر درآمدها در طول زمان داریم.

شکل۱۰ نشان می‌دهد که چگونه درآمد متوسط در مناطق مختلف جهان در طول دو قرن گذشته تغییر کرده است. با نگاهی به آخرین داده‌ها دوباره نابرابری بسیار بزرگ بین مناطق مختلف جهان امروز را مشاهده می‌کنید. اکنون تاریخچه‌ای از نحوه رسیدن به این وضعیت را نیز می‌بینید: افزایش‌های کوچک در تولید در برخی مناطق جهان و افزایش‌های بسیار بزرگ در آن مناطقی که مردم درحال حاضر بالاترین درآمدها را دارند. یکی از نخستین کشورهای جهان که رشد اقتصادی پایدار را به‌دست آورد بریتانیا بود. در این شکل بازسازی‌های GDP  سرانه در بریتانیا در طول قرن‌های گذشته را مشاهده می‌کنیم. اینکه روند آن بسیار شبیه به شکل تولید کتاب در بخش اول این یادداشت بوده تصادفی نیست‌. بسیار پایین و تقریبا صاف برای چندین نسل و سپس به‌‌طور سریع صعودی، هر دوی این تحولات ناشی از تغییرات در تولید هستند.

درآمد متوسط معادل تولید متوسط است و جوامع در گذشته درسراسر جهان قادر به تولید تعداد کمی کالا و خدمات بودند و هیچ استثنای عمده‌ای در این واقعیت وجود نداشت. همانطور که درشکل۱۱ می‌بینیم نابرابری جهانی بسیار پایین‌تر از امروز بود و اکثریت مردم در سراسر جهان بسیار فقیر بودند. برای درک اینکه این یعنی چه، می‌توانید دوباره از رویکردی که برای درک نابرابری در جهان امروز استفاده کردیم بهره ببرید. وقتی درآمدها در کشورهای ثروتمند امروزی ۲۰‌برابر کمتر بودند انگار تمام قیمت‌های اطراف شما ناگهان ۲۰‌برابر افزایش یابد اما علاوه بر این باید درنظر بگیرید که تمام کالاها‌وخدماتی که از آن زمان به بعد توسعه یافتند ناپدید می‌شوند‌ یعنی هیچ دوچرخه، اینترنت و آنتی‌بیوتیکی باقی نمانده و تنها چیزی که می‌ماند کالاها و خدمات قرن هفدهم بوده اما همه آنها ۲۰‌برابر گران‌تر از امروز هستند. اکثریت مردم درسراسر جهان ازجمله کشورهای ثروتمند امروز در فقر عمیق زندگی می‌کنند. همانطور که در تاریخ تولید کتاب مشاهده کردیم این تغییر زمانی رخ داد که فناوری‌های جدید تولید معرفی شدند. دستگاه چاپ یک نوآوری بسیار زودهنگام در فناوری تولید بود. بیشتر نوآوری‌ها در ۲۵۰‌سال گذشته اتفاق افتاده است. نقطه آغاز این صعود از فقر به نام انقلاب صنعتی شناخته می‌شود. دستگاه چاپ امکان تولید کتاب‌های بیشتری را فراهم کرد. بسیاری از نوآوری‌هایی که انقلاب صنعتی را تشکیل داده امکان افزایش تولید بسیاری از کالاها و خدمات را فراهم کردند. تلاش یک کشاورز برای برداشت ذرت با داس را با امکانات یک کشاورز با تراکتور یا کمباین مقایسه کنید یا به فناوری‌هایی فکر کنید که سفر زمینی را سریع‌تر کردند از پیاده‌روی به سفر با کالسکه اسبی تا استفاده از قطار یا خودرو یا به تلاشی که برای ساخت جاده‌هایی که زمانی کالسکه‌ها روی آن‌ها حرکت می‌کردند با ماشین‌آلات مدرن که به ما امکان تولید زیرساخت‌های عمومی مرتبط را می‌دهد فکر کنید. تولید انواع مختلف کالاها و خدمات مسیرهایی مشابه با تولید کتاب‌ها را دنبال کرده یعنی درگذشته مسطح و پایین و سپس به‌طور تند صعودی شدند. افزایش درآمد متوسطی که در این شکل مشاهده می‌کنیم نتیجه تجمیع تمام این افزایش‌های تولید است. درگذشته پیش از اینکه جوامع به رشد اقتصادی دست یابند تنها راهی که برای امکان ثروتمندتر شدن هر فردی وجود داشت این بود که فرد دیگری فقیرتر شود و اقتصاد یک بازی با جمع صفر بود. در جامعه‌ای که به رشد اقتصادی دست می‌یابد دیگر چنین نیست. وقتی درآمدهای متوسط افزایش می‌یابد این امکان وجود دارد که افراد بدون اینکه کسی فقیرتر شود ثروتمندتر شوند. این انتقال از یک اقتصاد جمع صفر به یک اقتصاد جمع مثبت مهم‌ترین تغییر در تاریخ اقتصادی است و امکان ترک فقر شدید گذشته را برای جوامع کامل فراهم کرد. تاریخ کاهش فقر جهانی تازه آغاز شده است. شکل تاریخ جهانی فقر شدید و رشد اقتصادی را نشان می‌دهد.

در پنل بالا سمت چپ شکل۱۱‌ می‌توانید ببینید که چگونه فقر جهانی کاهش یافته درحالی که درآمدها افزایش یافته‌اند. در دیگر هشت پنل این روند را برای همه مناطق جهان به‌طور جداگانه مشاهده می‌کنید. نقطه آغاز هر مسیر نشان‌دهنده داده‌های سال۱۸۲۰ است و به ما می‌گوید که دو قرن پیش اکثریت مردم بی‌توجه به اینکه در کجای جهان خانه داشتند با فقر شدید زندگی می‌کردند. در آن زمان بسیاری بر این باور بودند که فقر گسترده اجتناب‌ناپذیر است اما این امر اشتباه ازآب درآمد. این مسیرها نشان می‌دهند که چگونه درآمدها و فقر درهر منطقه جهان تغییر کرده است. همه مناطق رشد را تجربه کردند(تولید و کیفیت کالاها و خدماتی که مردم به آن نیاز دارند افزایش پیدا کرده) و سهم افرادی که در فقر شدید زندگی می‌کنند کاهش یافته است.

این تحقیق تاریخی توسط میخائیل موتسوس انجام شده و براساس رویکرد «هزینه‌های نیازهای اساسی» است که رابرت آلن(۲۰۱۷) پیشنهاد داده و تونی آتکینسون آن را توصیه کرده است.

نام «فقر شدید» مناسب بوده زیرا این معیار براساس آستانه فقر بسیار پایین است. این ما را به آنچه در ابتدای متن ذکر کردم باز می‌گرداند و این تحقیق تاریخی به ما می‌گوید که سه‌چهارم جهان نمی‌توانست فضایی کوچک برای زندگی، غذایی که منجر به سوءتغذیه نشود و حداقل توان حرارتی را تامین کند. از آن زمان تمام مناطق جهان در برابر فقر شدید پیشرفت کردند(برخی بسیار زودتر از دیگران) اما به‌ویژه در آفریقای زیر صحرای بزرگ سهم افرادی که در فقر عمیق زندگی می‌کنند همچنان بسیار بالاست. دوقرن گذشته نخستین‌بار در تاریخ بشری بود که جوامع به رشد اقتصادی پایدار دست یافتند و کاهش فقر جهانی یکی از مهم‌ترین دستاوردهای تاریخ است اما هنوز راه طولانی در پیش داریم. این چیزی است که در شکل۱۲ می‌بینیم. خط قرمز سهم افرادی را نشان می‌دهد که در فقر شدید زندگی می‌کنند. علاوه بر این اکنون سهم کسانی را می‌بینید که روزانه کمتر از ۶۵/۳دلار، ۸۵/۶دلار و ۳۰‌دلار زندگی می‌کنند. امروز جهان بسیار نابرابر است و اکثریت مردم در جهان هنوز در فقر زندگی می‌کنند: ۴۷‌درصد کمتر از ۸۵/۶دلار در روز زندگی می‌کنند و ۸۴‌درصد کمتر از ۳۰‌دلار. حتی پس از دوقرن پیشرفت هنوز در مراحل ابتدایی هستیم. تاریخ کاهش فقر جهانی تازه آغاز شده است.

اینکه جهان پیشرفت قابل توجهی داشته اما همچنان راه طولانی در پیش دارد در بسیاری از مشکلات بسیار بزرگ جهان صدق می‌کند. همه این سه‌جمله هم‌زمان درست هستند: جهان بسیار بهتر شده، جهان وحشتناک بوده و جهان می‌تواند بسیار بهتر شود. این حقیقت در مورد فقر جهانی نیز صدق می‌کند. جهان نسبت به گذشته بسیار فقیرتر بوده اما هنوز بسیار فقیر است و همچنان یکی از بزرگترین مشکلاتی محسوب می‌شود که با آن مواجهیم. برخی از نویسندگان پیشنهاد می‌دهند که می‌توانیم فقر را تنها با کاهش نابرابری جهانی پایان دهیم اما اینطور نیست. مهم است که واضح بگوییم که کاهش نابرابری هنوز به این معناست که میلیاردها نفر در سراسر جهان در شرایط بسیار فقیری زندگی خواهند کرد. کسانی که اهمیت رشد را درک نمی‌کنند از میزان فقر جهانی بی‌اطلاع هستند. اگر می‌خواهیم آن را پایان دهیم باید تولید بسیاری از کالاها و خدمات ضروری افزایش یابد. چه میزان رشد اقتصادی برای دستیابی به این هدف نیاز است؟ برای حل مشکلاتی که با آنها مواجه‌ هستیم تنها افزایش تولید کلی کافی نبوده و باید تصمیمات خوبی در مورد اینکه می‌خواهیم کدام کالاها و خدمات را  بیشتر تولید و کدام‌ها را کمتر تولید کنیم، بگیریم. رشد فقط یک نرخ نداشته بلکه جهت دارد و جهتی که انتخاب می‌کنیم برای خوشبختی خودمان و برای دستیابی به آینده‌ای پایدار مهم است.

اندازه‌گیری‌های پولی این عیب را دارند که انتزاعی هستند. شاید به قدری انتزاعی که حتی فراموش کنیم رشد در واقع چیست و چرا اینقدر مهم است. کالاها و خدماتی که همه ما به آنها نیاز داریم فقط وجود ندارند‌(باید تولید شوند‌) و رشد اقتصادی یعنی اینکه کیفیت و کمیت این کالاها و خدمات افزایش یابد، از غذایی که می‌خوریم تا زیرساخت‌های عمومی که به آنها تکیه می‌کنیم. تاریخ رشد اقتصادی تاریخ این است که جوامع چگونه فقر گسترده را پشت سر می‌گذارند و راه‌هایی برای تولید بیشتر کالاها و خدماتی که مردم به آن نیاز دارند‌(تمام کالاها و خدماتی که مردم برای یکدیگر تولید می‌کنند‌) پیدا می‌کنند. حالا اطراف خود را نگاه کنید.

معیار‌های جدید متناسب با  تحول فناوری برای سنجش رشد اقتصادی‌؛ معرفی GDP-B با همه ایرادات‌ از منظر سنجش معیار GDP یک اختراع شگفت‌انگیز در اقتصاد است که پل ساموئلسون آن را یکی از بزرگ‌ترین اختراعات قرن بیستم نامید اما کاربست آن یک مشکل بزرگ دارد: چیزهایی را که قیمت صفر دارند به‌خوبی اندازه‌گیری نمی‌کند. برای مثال ارزش مصرف‌کننده از گوگل میت، چت‌جی‌پی‌تی، کلود، جیمینای، ویکی‌پدیا، جست‌و جوی گوگل یا حتی شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام، تلگرام و واتساپ و … در آمار بهره‌وری یا تولید به ازای هرنفر شاغل محاسبه نمی‌شوند. البته ممکن است برخی اثرات اقتصادی مانند افزایش مصرف برق یا درآمد تبلیغاتی در GDP دیده شود اما بخش اصلی منفعت مصرف‌کننده از این فناوری‌ها در آمار گم شده است. اقتصاد  اکنون در دنیا به‌طور فزاینده‌ای مبتنی بر کالاها و خدمات دیجیتال شده و این یعنی درحال ازدست‌دادن بخش بزرگ‌تری از واقعیت‌ها در ادبیات سنجش هستیم. در گوشی‌های هوشمند هم اکثر محتوایی که افراد روی آنها مصرف می‌کنند رایگان است یا هزینه مستقیمی ندارد بنابراین این ارزش به‌طور کامل در آمار GDP نادیده گرفته می‌شود. این موضوع  یک نکته فنی هم دارد: اینکه بهره‌وری به‌صورت تولید ناخالص داخلی تقسیم بر ساعات کار تعریف می‌شود. پس اگر GDP را اشتباه اندازه‌گیری کنیم بهره‌وری هم اشتباه اندازه‌گیری خواهد شد اما یک سوال همیشگی این بوده که آیا این موضوع فقط مربوط به عصر دیجیتال است؟ زیرا در گذشته هم پیشرفت‌های عظیمی مانند بهبود سلامت عمومی در نیمه اول قرن بیستم اتفاق افتاد که ممکن است در GDP به‌درستی ثبت نشده باشد.

چاد استیونسون مقاله‌ جالبی در این زمینه نوشته است و استدلال می‌کند که ما همیشه مشکل اندازه‌گیری داریم و درگذشته نیز داشتیم. بنابراین باید یک اندازه‌گیری اشتباه را در مقابل اندازه‌گیری اشتباه دیگری مقایسه کنید که حتی انجام یکی از آنها سخت است چه برسد به  انجام  هردوی آنها در یک زمان‌. این یکی از دلایلی است که چاد و براین جلفسون به همراه دنیل راک مقاله‌ای نوشتند تا این موضوع را حل کنند. آنها در مطالعه خود به این نتیجه رسیدند که خطای اندازه‌گیری کل داستان نبوده یا شاید حتی بخش اصلی داستان هم نباشد بلکه سازمان‌دهی مجدد یک بخش بسیار بزرگ از داستان است. به‌عبارت دیگر یعنی بازآفرینی اقتصاد بخش مهم داستان است. نوع بازآفرینی که برای عصر دیجیتال موردنیاز بوده حداقل به بزرگی همان چیزی است که در عصر صنعتی شاهدش بودیم. دراین‌باره براین جلفسون و همکارانش در دانشگاه استنفورد شاخص جدیدی برای اندازه‌گیری تولید ناخالص داخلی یا بهتر بگوییم رفاه ایجاد کردند که به ‌آن‌GDP-B می‌گویند. این شاخص تلاش کرده تا منافع مصرف‌کنندگان را اندازه‌گیری کند. به این معنی که حتی اگر شما به‌عنوان مصرف‌کننده برای یک محصول هیچ پولی پرداخت نکنید ممکن است همچنان منفعت زیادی از آن ببرید. اگر از این منظر به قضیه نگاه کنیم انقلاب دیجیتال در حال ایجاد هزاران میلیارد دلار رفاه مصرف‌کننده در دنیاست حتی اگر بابت آن پولی پرداخت نکنیم. براین جلفسون و همکاران امیدوار هستند که این چارچوب جدید یعنی محاسبه  GDP-B به تدریج در کنار GDP سنتی استفاده شود چراکه هرچه اقتصاد دیجیتالی‌تر شود کشورها نه‌تنها باید هزینه‌های خود را اندازه‌گیری کنند بلکه باید منافعی که به دست می آورند را نیز در نظر بگیرند. مطالعات آنها با یک مقایسه‌ بین‌المللی با انتخاب ۱۲کالای دیجیتال  نشان می دهد که  کشورهای ثروتمند سهم کمتری از رفاه کلی خود را از کالاهای دیجیتال نسبت به کشورهای فقیرتر یا با درآمد متوسط دریافت می‌کنند. به‌عنوان مثال مکزیک و برزیل در واقع سهم بیشتری از رفاه کلی خود را از کالاهای دیجیتال دریافت می‌کنند و این منطقی به‌نظر می‌رسد. اگر شما فقیر باشید پول زیادی برای کالاهای لوکس و گران‌قیمت یا حتی تلویزیون خرج نمی‌کنید و بیشتر روی چیزهایی که رایگان هستند تمرکز خواهید کرد. شما می‌توانید به همان اندازه که دیگران از چیزهای رایگان استفاده می‌کنند استفاده کنید به شرطی که یک گوشی هوشمند داشته باشید که اکثر مردم دارند. بنابراین این امر به نسبت سهم بیشتری از رفاه شما را تشکیل می‌دهد. بنابراین کالاهای دیجیتال هم چنین تمایل دارند تا حدی نابرابری را کاهش دهند زیرا تقریبا برای همه در دسترس هستند.

در این‌باره باتوجه به چالش‌هایی که رویکردهای سنتی سنجش اقتصادی با آن مواجه هستند ازجمله کاهش نرخ پاسخ‌دهی به نظرسنجی‌ها، افزایش اهمیت اقتصادی خدمات دیجیتالِ دشوار برای اندازه‌گیری و گسترش اقتصادِ پلتفرمی و گیگ دفترملی تحقیقات اقتصادی آمریکا ابتکار جدیدی در حوزه آمارهای اقتصادی آغاز کرده است. بنیاد ملی علوم آمریکا یک کمک‌هزینه چندساله به دفتر ملی تحقیقات اقتصادی اعطا کرده تا پژوهش درباره سنجش اقتصادی و همچنین توسعه و اجرای رویکردهای جدید برای تولید آمارهای رسمی اقتصادی را تقویت کند. موسسه پژوهش سنجش اقتصادی (EMRI) به‌‌صورت مشترک توسط کاترین آبراهام از دانشگاه مریلند و متیو شاپیرو از دانشگاه میشیگان هدایت می‌شود. هدف این موسسه حمایت از پژوهش‌هایی درباره روش‌های گردآوری، ساخت و انتشار داده‌هاست تا بتوانند سنجش اقتصاد قرن‌بیست‌ویکم را پیش ببرند؛ ازجمله بررسی اثرات تغییرات بنیادی در فناوری بر ساختار و عملکرد اقتصاد ایالات‌متحده. یک پروژه مرتبط دیگر با عنوان «پیشبرد سنجش اقتصادی» با حمایت بنیاد آلفرد پی.‌اسلوان و به مدیریت کارن دینان از دانشگاه ‌هاروارد نیز رویکردهای نوآورانه برای تولید آمارهای اقتصادی را ترویج خواهد کرد. این پروژه در هماهنگی با EMRI مجموعه‌ای از کنفرانس‌ها برگزار خواهد کرد تا نشان دهد چگونه منابع داده‌ای بخش‌خصوصی از جمله تراکنش‌های مالی، سوابق پرداخت حقوق و اطلاعات به‌دست‌آمده از بازار‌های آنلاین می‌توانند برای بهبود سنجه‌های فعالیت اقتصادی کلان و سایر شاخص‌های کلیدی به‌کار گرفته شوند. در ایران  هم علاوه  بر درک مفهوم رشد اقتصادی  که هدف این یادداشت بود لازم است با توجه به تکالیف صریح برنامه هفتم توسعه در حوزه اقتصاد دیجیتال و هوش مصنوعی ایجاد نظام جامع اندازه‌گیری اقتصاد دیجیتال یک ضرورت قانونی، سیاستی و راهبردی  تلقی شود چراکه در غیاب فقدان نظام سنجش به‌هنگام  و به‌روز شده‌‌ شناخت و اجرای سیاست‌های اقتصادی با ابهام، عدم اثربخشی و هدررفت منابع مواجه خواهند شد.

شکل۱۰. تولید ناخالص داخلی سرانه ۱۲۵۲تا۲۰۲۲: تولید ناخالص داخلی سرانه یعنی تولید ناخالص داخلی یک کشور تقسیم بر جمعیت آن. این داده‌ها با توجه به تورم و تفاوت هزینه‌های زندگی بین کشورها تعدیل شدند.

Data source: Bolt and van Zanden – Maddison Project Database 2023

شکل ۱۱. درصد افراد در فقر شدید در مقابل تولید ناخالص داخلی سرانه براساس مناطق جهان (۲۰۱۷–۱۸۲۰). فقر با روش «هزینه نیازهای اساسی» اندازه‌گیری شده یعنی درصدی از جمعیت که نتوانستند مجموعه بسیار ابتدایی از کالاها و خدمات را تهیه کنند. تغییرات قیمت در طول زمان (تورم) و تفاوت قیمت‌ها بین کشورها در هر دو معیار (فقر وGDP) در نظر گرفته شده است.

منبع‌: میشائل موتسوس(داده‌های فقر شدید) و یوتا بولت و یان لویتن ون زندن(داده‌های تولید ناخالص داخلی) هر دو منتشرشده در کتاب «زندگی چطور بود؟» جلد دوم، انتشارات OECD، سال ۲۰۲۱.

شکل ۱۲. درصد جمعیت جهان که در فقر زندگی می‌کنند. تمام داده‌ها با توجه به تورم و تفاوت هزینه زندگی بین کشورها تعدیل شدند.

منبع :داده‌های تاریخی از میشائل موتسوس(۲۰۲۱)؛ فقر شدید جهانی: گذشته و حال از سال۱۸۲۰. این داده‌ها درصد افرادی را نشان می‌دهند که روزانه کمتر از ۱٫۹۰دلار(سال۲۰۱۱) زندگی می‌کردند. سه‌خط فقر بالاتر از داده‌های پلتفرم فقر و نابرابری بانک جهانی اندازه‌گیری‌شده با قیمت‌های۲۰۱۷. همه سری‌ها به‌صورت میانگین متحرک پنج‌ساله نمایش داده شدند.

* استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی

وب گردی