واقعیتهای رشد اقتصادی در ایران
اسفندیار جهانگرد_اندازهگیری رشد اقتصادی با پیگیری دسترسی به کالاها و خدمات خاص یکی از روشهای ممکن برای اندازهگیری رشد، تهیه فهرستی از محصولات خاصی است که مردم به آنها نیاز دارند و مشاهده اینکه چه درصدی از جمعیت به آنها دسترسی دارند. شکل ۴، درصد جمعیت جهان را نشان میدهد که به چهار منبع اصلی دسترسی دارند. تمامی این آمارها جنبه خاصی از رشد اقتصادی را اندازهگیری میکنند. این شکل برای هر کشور در جهان قابل دسترس است که در شکل ۵ این معیار برای ایران ارائه شده است.
براساس این معیار، برخی کشورها رشد سریعی داشتهاند – مانند اندونزی- در حالی که کشورهای دیگر تنها رشد کمی داشتهاند، مانند چاد. مزیت اندازهگیری رشد به این شیوه این است که مشخص است که دقیقا چه چیزی در حال رشد است و مشخص میشود که کدام کالاها و خدمات خاص به مردم دسترسی پیدا کردهاند اما معایب آن این است که تنها بخش کوچکی از رشد اقتصادی را پوشش میدهد. بسیاری دیگر از کالاها و خدمات وجود دارند که علاوه بر آب، برق، بهداشت، فناوری و پختوپز مردم به آنها نیاز دارند. مسلما میتوانید این روش اندازهگیری رشد را به تعداد زیادی از کالاها و خدمات گسترش دهید اما این معمولا به دلایل عملی و اخلاقی انجام نمیشود: دلیل عملی این است که فهرستی از تمام محصولات مورد نیاز مردم بسیار طولانی خواهد بود. نگهداری فهرستهایی که دسترسی مردم به تمامی محصولات را ردیابی کنند، کار بسیار دشواری خواهد بود: صدها نوع مسواک مختلف، هزاران دندانپزشک، صدها هزار نوع غذا در رستورانها و میلیونها کتاب مختلف وجود دارد. اگر میخواستیم رشد را از این طریق برای تمامی کالاها و خدمات اندازهگیری کنیم، خیلی زود نیمی از کشور باید در مرکز آمار ایران و بانک مرکزی مشغول به کار میشدند. در عمل، هر تلاش برای اندازهگیری رشد براساس دسترسی به کالاهای خاص، بدین معنی است که فقط تعداد نسبتا کمی از کالاها و خدمات خاص که آمارگیران یا اقتصاددانان به آنها علاقه دارند بررسی میشود. این امر از نظر اخلاقی مشکلساز است. نباید آمارگیران یا اقتصاددانان تصمیم بگیرند که کدام محصولات خاص باید ارزشمند تلقی شوند. شاید این مشکل را وقتی که فهرست کالاها و خدمات را در ابتدای بخش اول یادداشت خواندید، متوجه شده باشید. ممکن است با برخی موارد فهرست انجام شده مخالف بوده باشید و فکر کردهاید که برخی کالاها و خدمات دیگر از قلم افتادهاند. به همین دلیل است که اهمیت پیگیری درآمدها نهفقط دسترسی به کالاهای خاص ضروری است بلکه اندازهگیری درآمد مردم، روشی برای اندازهگیری امکاناتی است که در اختیار دارند، نه انتخابهایی که انجام میدهند. این روش به قضاوت مردم احترام میگذارد تا خودشان تصمیم بگیرند که کدام کالاها و خدمات برای زندگیشان از اهمیت بیشتری برخوردار است.
اندازهگیری رشد اقتصادی از طریق پیگیری نسبت درآمد افراد به قیمت کالاها و خدمات خاص
برای اندازهگیری گزینههایی که درآمد یک فرد نمایان میکند، باید درآمد او را با قیمت کالاها و خدماتی که میخواهد خریداری کند مقایسه کنیم. باید نسبت بین درآمد و قیمتها را بررسی کنیم. شکل ۶ این کار را برای یک محصول خاص – کتاب- انجام میدهد و ما را به تاریخچه رشد در صنعت نشر که قبلا با آن شروع کردیم، باز میگرداند. این شکل نسبت بین میانگین درآمدی که یک کارگر دریافت میکند و قیمت یک کتاب را نشان میدهد. این شکل نشان میدهد که یک کارگر برای خرید یک کتاب چقدر باید کار کند. توجه داشته باشید که این دادهها روی یک محور لگاریتمی رسم شدهاند.
قبل از اختراع دستگاه چاپ در قرن پانزدهم، قیمت یک کتاب اغلب معادل چند ماه کارکرد بود. اینکه کتابها برای تقریبا همه غیرقابل دسترس بودند، نباید تعجبآور باشد. این وضعیت با آنچه که قبلا دیدیم که یک کاتب برای تولید یک کتاب باید ماهها کار میکرد، تطابق دارد. این شکل همچنین نشان میدهد که چگونه این وضعیت زمانی تغییر کرد که دستگاه چاپ بهرهوری صنعت نشر را افزایش داد. همانطور که کار مورد نیاز برای تولید یک کتاب از چند ماه به کمتر از یک روز کاهش یافت، قیمت از ماهها حقوق به چند ساعت رسید. این نشان میدهد که چگونه یک نوآوری در فناوری میتواند بهرهوری را افزایش دهد و چگونه افزایش تولید باعث میشود که کالاها و خدمات مقرونبهصرفهتر شوند. این امر گزینههایی که مردم دارند را افزایش میدهد.
نابرابری جهانی: چگونه درآمدها در کشورهای مختلف مقایسه میشوند؟
در بخش قبلی، رشد را به عنوان نسبت بین درآمد و قیمت یک کالای خاص اندازهگیری کردیم اما از آنجا که میتوان همین کار را برای بسیاری از کالاها و خدمات مختلفی که مردم به آنها نیاز دارند انجام داد، این نسبت- نسبت بین درآمد اسمی مردم و قیمتهایی که برای کالاها و خدمات باید بپردازند – بهنام «درآمد حقیقی» شناخته میشود.
درآمد حقیقی= قیمت کالاها و خدمات /درآمد اسمی
درآمد حقیقی زمانی افزایش مییابد که درآمد اسمی مردم افزایش یابد و یا قیمت کالاها و خدمات کاهش یابد. برخلاف بسیاری از دیگر معیارها، درآمد حقیقی یک فرد بهعنوان وسیلهای برای رسیدن به اهداف مختلف اهمیت دارد. رشد اقتصادی که بهعنوان افزایش درآمد حقیقی مردم اندازهگیری میشود به این معنی است که نسبت بین درآمد مردم و قیمتهایی که میتوانند خریداری کنند افزایش مییابد: کالاها و خدمات مقرونبهصرفهتر میشوند و مردم فقیرتر نمیشوند. این به این دلیل است که وقتی درآمد یک فرد افزایش مییابد، او گزینههای بیشتری دارد و این است که چرا اقتصاددانان به این اندازه به این معیارهای پولی رفاهی اهمیت میدهند. دو معیار مهم از درآمد حقیقی عبارتنداز: تولید ناخالص داخلی سرانه و درآمد مردم که از طریق نظرسنجیهای خانوارها تعیین میشود. اینها در این شکل که برای ایران هم هایلایت شده است، نشان داده شدهاند. قبل از بازگشت به سوال رشد اقتصادی، بیایید ببینیم این معیارهای درآمد حقیقی چه چیزی را درباره نابرابری اقتصادی در دنیای امروز به ما میگویند. هر دو معیار نشان میدهند که نابرابری جهانی بسیار زیاد است. در کشوری ثروتمند مانند دانمارک، یک فرد متوسط میتواند کالاها و خدماتی به ارزش ۵۴دلار در روز خریداری کند، در حالی که متوسط درآمد یک فرد اتیوپیایی تنها به اندازه ۳دلار در روز برای خرید کالاها و خدمات میرسد. هر دو معیار درآمد حقیقی در این شکل براساس دلارهای بینالمللی اندازهگیری شدهاند که به این معنی است که آنها سطح قیمتها در هر کشور را در نظر میگیرند (با استفاده از عوامل تبدیل برابری قدرت خرید). این تنظیم قیمت به گونهای انجام میشود که یک دلار بینالمللی معادل قدرت خرید یک دلار آمریکا در ایالات متحده است. برای مثال، درآمد ۳دلار بینالمللی در اتیوپی به این معنی است که میتواند کالاها و خدماتی را در اتیوپی خریداری کند که در ایالات متحده معادل ۳دلار آمریکا قیمت دارند. تمام مقادیر دلاری در اینجا به دلار بینالمللی داده شدهاند. اگر شما در یک کشور ثروتمند زندگی میکنید و میخواهید حس کنید که زندگی در یک کشور فقیر چه معنایی دارد – جایی که درآمدها ۲۰برابر پایینتر است- میتوانید تصور کنید که قیمتها برای تمام چیزهایی که شما در اطراف خود میبینید، به طور ناگهانی ۲۰برابر افزایش مییابد. اگر تمام چیزهایی که میخرید به طور ناگهانی ۲۰برابر گرانتر شوند، درآمد حقیقی شما ۲۰برابر کمتر خواهد شد. یک قرص نان، دیگر ۲دلار نیست بلکه ۴۰دلار است، یک شلوار جین ۴۰۰دلار میشود و یک ماشین قدیمی به ۴۰هزار دلار میرسد. اگر از خود بپرسید که این افزایش قیمتها چگونه مصرف روزانه شما و زندگی روزمرهتان را تغییر میدهد، میتوانید حس کنید که زندگی در یک کشور فقیر به چه معناست.دو معیار درآمدحقیقی نشان داده شده در این شکل تفاوتهایی دارند:
– دادههای محور عمودی براساس نظرسنجیهایی هستند که در آنها پژوهشگران از خانه به خانه میروند و از مردم درباره وضعیت اقتصادیشان سوال میکنند. در برخی کشورها از مردم درباره درآمدشان میپرسند، در حالی که در کشورهای دیگر از مردم درباره هزینههایشان سوال میشود. هزینهها معادل درآمد منهای پساندازها هستند. در کشورهای فقیر، این دو معیار به یکدیگر نزدیک هستند زیرا مردم فقیر فرصت پسانداز زیادی ندارند.
– از سوی دیگر، GDP سرانه از سطح کلان اقتصاد آغاز میشود و درآمد کل اقتصاد را بر تعداد افراد آن کشور تقسیم میکند. GDP سرانه از درآمد سرانه نظرسنجیها بالاتر است زیرا GDP معیار جامعتری از درآمد است. همانطور که قبلا توضیح داده شد، این شامل ارزش اجارهبهای تخمینی مسکن، مالکیت شخصی و تفاوتهای دیگری مانند هزینههای دولتی است.درآمد بهعنوان معیاری برای رفاه اقتصادی بسیار انتزاعیتر از معیارهایی است که قبلا بررسی کردیم. مقایسه درآمدهای مردم در سراسر جهان در این نمودار پراکندگی، گزینهها را و نه انتخابها را اندازهگیری میکند. این نشان میدهد که گزینههای اقتصادی برای میلیاردها نفر بسیار کم است. اکثریت مردم جهان با درآمدهای بسیار پایینتر از ۲۰دلار، ۱۰دلار یا حتی ۵دلار در روز زندگی میکنند. در بخش بعدی، خواهیم دید که فقر چگونه در طول زمان تغییر کرده است.
فقر جهانی و رشد اقتصادی: درآمدها چگونه در سراسر جهان تغییر کردهاند؟
رشد اقتصادی، همانطور که قبلا گفته شد، به افزایش تولید کمیت و کیفیت کالاها و خدمات اقتصادی که یک جامعه تولید میکند، اشاره دارد. درآمد کل یک جامعه معادل مجموع کالاها و خدماتی است که آن جامعه تولید میکند. هرچه مردم هزینه میکنند، همان مبلغ بهعنوان درآمد برای دیگری محسوب میشود. این بدان معناست که درآمد متوسط معادل سطح متوسط تولید است، بنابراین درآمد متوسط در یک جامعه زمانی افزایش مییابد که تولید کالاها و خدمات افزایش یابد.
تولید متوسط = درآمد متوسط
در این بخش نهایی، ببینیم که درآمدها در طول زمان چگونه تغییر کردهاند، ابتدا براساس درآمدهای گزارش شده در نظرسنجیها و سپس از طریق GDP سرانه.
اندازهگیری رشد اقتصادی از طریق پیگیری درآمدها در نظرسنجیهای خانوار
شکل ۸، نشان میدهد که درآمد افراد در سراسر جهان در طول زمان چگونه تغییر کرده است، همانطور که در نظرسنجیهای خانوار گزارش شده است، این نمودار سهم جمعیت جهان را که زیر خطوط فقر مختلف زندگی میکند، نشان میدهد: از خطوط فقر بسیار پایین تا ۳۰دلار در روز که معادل مفاهیم فقر در کشورهای با درآمد بالاست. بسیاری از فقیرترین مردم جهان به کشاورزی معیشتی وابسته هستند و درآمد نقدی ندارند. برای در نظر گرفتن این موضوع و ایجاد مقایسهای منصفانه از استانداردهای زندگی آنها، آمارگیرانی که این دادهها را تولید میکنند، ارزش پولی تولیدات خانگی آنها را برآورد کرده و به درآمد آنها اضافه میکنند. دوباره، قیمت کالاها و خدمات در نظر گرفته شدهاند: اینها اندازهگیریهایی از درآمدهای حقیقی هستند. همانطور که قبلا توضیح داده شد، درآمدها برای تفاوتهای قیمت بین کشورها تنظیم شدهاند و همچنین برای تورم تنظیم میشوند. بهعنوان نتیجه این دو تنظیم، درآمدها به دلار بینالمللی به قیمتهای ۲۰۱۷ بیان شدهاند که به این معنی است که این اندازهگیریهای درآمد نشان میدهند که شما چه مقدار کالا میتوانید با دلار آمریکا در ایالات متحده در سال۲۰۱۷ خریداری کنید. رشد اقتصادی جهانی را میتوان در این شکل بهعنوان افزایش سهم جمعیت در حال زندگی با درآمدهای بالاتر مشاهده کرد. در سال۲۰۰۰، دوسوم جمعیت جهان کمتر از ۸۵/۶دلار در روز زندگی میکردند. در ۱۹سال بعد، این سهم به اندازه ۲۲درصد کاهش یافت. در سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱- در دوره رکود اقتصادی که پس از پاندمی به وجود آمد- اندازه اقتصاد جهانی کاهش یافت و سهم افراد در فقر افزایش پیدا کرد.
دادهها نشان میدهند که فقر جهانی کاهش یافته است، فارغ از اینکه چه خط فقری را انتخاب کنید. همچنین نشان میدهند که اکثریت جهان هنوز با درآمدهای بسیار پایین زندگی میکنند. همانطور که مشاهده کردیم میتوانیم این واقعیت را از سمت تولید توصیف کنیم: تولید جهانی کالاها و خدماتی که مردم میخواهند افزایش یافته است اما هنوز تولید کافی حتی برای محصولات بسیار اساسی وجود ندارد. اکثر مردم در جهان به این محصولات دسترسی ندارند.
شکل ۴ .سهم جمعیت دنیا در دسترسی به خدمات پایه

منبع داده: دادهها از منابع متعدد توسط بانک جهانی، سازمان جهانی بهداشت (از طریق بانک جهانی)، سازمان جهانی بهداشت و یونیسف گردآوری شده است (۲۰۲۵). توضیح: دسترسی به سوخت و فناوری پختوپز تمیز برای کاهش آلودگی هوای داخل خانه مهم است. امکانات بهداشتی بهبودیافته شامل انواع توالتها. داشتن دسترسی به برق به معنای این است که برق به طور بینالمللی بهعنوان داشتن منبع برق که بتواند حداقل ۴ساعت در روز یک لامپ یا رادیو را روشن کند، تعریف میشود.
منبعOurWorldInData.org/what-is-economic-growth
شکل ۵. سهم جمعیت ایران در دسترسی به خدمات پایه

شکل ۶. کارگر به طور متوسط برای خرید یک کتاب چند روز باید کار میکرد؟

شکل اقتباسشده از: جرمایا دیتمار و اسکیپر سیبولد (۲۰۱۹). رسانه جدید، دانش جدید – چاپخانه چگونه باعث تحول در اندیشه اروپایی شد.
شکل ۷. درآمد یا مصرف میانه روزانه در مقابل تولید ناخالص داخلی سرانه، سال ۲۰۲۲ (این دادهها با تعدیل تورم و تفاوت هزینه زندگی بین کشورها
محاسبه شدهاند).

منبع داده: بانک جهانی. گزارش فقر و نابرابری (۲۰۲۴) توضیح: این داده به دلار بینالمللی ۲۰۱۷ بیان شده است. درآمد میانهروی دادههای مربوط به درآمد یا مصرف سرانه پس از کسر مالیات و افزودن مزایا محاسبه میشود. دلار بینالمللی چیست؟ دلار بینالمللی واحد پول فرضی است که قدرت خرید یکسان در تمام کشورها و در تمام زمانها دارد. هدف از این تعدیل این است که بتوانیم شاخصهای پولی کشورها را در طول زمان و با وجود تفاوت هزینه زندگی مقایسه کنیم؛ به طوری که یک دلار بینالمللی همیشه بتواند همان مقدار کالا و خدمات را در هر کشور و هر زمانی بخرد. تولید ناخالص داخلی سرانه در اینجا به معنای این است که کل درآمد ملی (شامل کودکان) به طور مساوی بین همه افراد جامعه تقسیم شده باشد.
شکل ۸. درصد جمعیت جهان که زیر خطوط مختلف فقر زندگی میکنند
این دادهها با توجه به تورم و تفاوت هزینههای زندگی بین کشورها تعدیل شدهاند. دادهها براساس دلار بینالمللی ۲۰۲۱ بیان شدهاند.
منبع داده: بانک جهانی- پلتفرم فقر و نابرابری (۲۰۲۵)

یادداشت:۱. این دادهها براساس دلار بینالمللی ۲۰۲۱ بیان شدهاند. بسته به کشور و سال، این دادهها ممکن است به درآمد (پس از کسر مالیات و مزایا) یا مصرف سرانه مربوط باشند. دلار بینالمللی دلار بینالمللی یک واحد پول فرضی است که برای مقایسه معنادار شاخصهای پولی در سطح جهانی استفاده میشود. ارقام بیانشده با دلار بینالمللی ثابت، هم برای تورم درون کشورها در طول زمان و هم برای تفاوت هزینه زندگی بین کشورها تعدیل شدهاند. هدف این تعدیلها این است که یک دلار بینالمللی در هر زمان و هر مکان، قدرت خرید یکسان برای خرید همان مقدار و کیفیت از کالاها و خدمات داشته باشد.
۲. درآمدسرانه در اینجا به این معناست که به هر فرد (از جمله کودکان) سهم مساوی از کل درآمد دریافت شده توسط همه اعضای خانوارش اختصاص داده میشود.
شکل ۹. تولید ناخالص داخلی سرانه، ۱۸۲۰ تا ۲۰۲۲: تولید ناخالص داخلی سرانه یعنی تولید ناخالص داخلی یک کشور تقسیم بر جمعیت آن. این دادهها باتوجه به تورم و تفاوت هزینههای زندگی بین کشورها تعدیل شدهاند.

Data source: Bolt and van Zanden – Maddison Project Database 2023
* استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی
