خاورمیانه در تب گردشگری
نادر نینوایی- جهان پساکرونا شاهد بازتعریف نقشه گردشگری بینالمللی است؛ بازاری که تا چند سال پیش به چند مقصد محدود در اروپا و شرق آسیا متکی بود، اکنون بهسوی مناطق تازهای از جمله خاورمیانه، آفریقا و جنوب آسیا متمایل شده است. دادههای جدید موسسههای بینالمللی نشان میدهد که کشورهایی مانند عربستان سعودی، مراکش و اماراتمتحدهعربی با اجرای برنامههای موثر در حوزه گردشگری موفق شدهاند سهمی بزرگتر از بازار جهانی سفر را از آن خود کنند. در این میان ایران با وجود برخورداری از ذخایر عظیم فرهنگی، تاریخی و طبیعی، هنوز از این رقابت جهانی جا مانده است.
گزارش تازهای از نشریه بینالمللی Travel Report WTM Global نشان میدهد که منطقه خاورمیانه طی پنج سال آینده به یکی از پویاترین کانونهای رشد گردشگری جهان بدل خواهد شد. سرمایهگذاریهای سنگین در هتلسازی، توسعه زیرساختهای حملونقل، افزایش روادید دیجیتال و تبلیغات جهانی همگی بخشی از راهبردی هستند که دولتهای منطقه برای جایگزینی «اقتصاد نفتی» با «اقتصاد گردشگری» در پیش گرفتهاند.
این تحولات در حالی رخ میدهد که ایران با دارا بودن ۲۹میراث جهانی ثبتشده در یونسکو، تنوع اقلیمی کمنظیر و فرهنگی زنده و پویا هنوز فاقد نقشه راه جامع برای ورود رقابتی به بازار گردشگری منطقهای است. رکود سرمایهگذاری، ضعف زیرساختهای پروازی و نبود تبلیغات بینالمللی موثر باعث شده کشور از موج روبهرشد جذب گردشگر در منطقه عقب بماند.
این گزارش نگاهی دقیقتر دارد به آنچه در خاورمیانه و شمال آفریقا در حال وقوع است؛ از صعود خیرهکننده عربستان و امارات تا رشد پایدار مراکش و بازگشت تدریجی مصر و در لابهلای آن، به این پرسش کلیدی پاسخ میدهد که چرا ایران با تمام ظرفیتهایش هنوز نتوانسته به بازیگر اصلی گردشگری منطقه تبدیل شود.
خاورمیانه پیشتاز رشد جهانی گردشگری بینالمللی
خاورمیانه همچنان عملکردی فراتر از دیگر مناطق جهان در حوزه سفرهای بینالمللی داشته است. این رشد چشمگیر نتیجه سرمایهگذاریهای عظیم در زمینه تبلیغ گردشگری و توسعه زیرساختهاست که در کنار بهبود ارتباطات حملونقلی و میزبانی رویدادهای جهانی موجب افزایش ورود گردشگران به منطقه شده است.
در حالیکه درگیریهای سیاسی میان رژیم صهیونیستی، ایران و برخی دیگر از کشورهای منطقه همچنان باعث بالا ماندن سطح تنشهای ژئوپلیتیکی شده، تاثیر این رویدادها بر صنعت سفر هنوز بهطور گسترده فراتر از مناطق درگیر گسترش نیافته است. با اینحال همین درگیریها و احتمال تشدید آنها همچنان یکی از ریسکهای اصلی در چشمانداز سفر به خاورمیانه و درون آن به شمار میرود.
ورود گردشگران تفریحی بینالمللی به منطقه نسبتبه سال۲۰۱۹ حدود ۲۰درصد افزایش یافته و میزان هزینهکرد این مسافران بیش از دو برابر شده است. هرچند افزایش هزینههای سفر داخلی تا امروز بیشتر بوده اما انتظار میرود در آینده هزینهکرد گردشگران خارجی رشد بسیار سریعتری را تجربه کند. خاورمیانه اکنون در میان تمام مناطق جهان بیشترین وابستگی را به گردشگری بینالمللی دارد. سهم اقامت شبانه گردشگران خارجی از کل شباقامتها که اکنون نزدیک به نیمی از آن را تشکیل میدهد تا سال۲۰۳۰ احتمالا به حدود ۶۰درصد خواهد رسید.
در میان گردشگران خارجی، سفرهای بینمنطقهای از سایر قارهها اهمیت ویژهای دارد. پیشبینی میشود تا سال۲۰۲۵ بیش از ۶۰درصد کل گردشگران بینالمللی خاورمیانه از خارج از منطقه باشند و این رقم تا پنج سال بعد به حدود ۷۰درصد برسد. این در حالی است که میانگین جهانی سفرهای بینقارهای تا سال۲۰۳۰ کمتر از ۳۰درصد پیشبینی شده است.
اهمیت بالای گردشگری بینالمللی باعث میشود مقاصد گردشگری خاورمیانه بهشدت در برابر بیثباتیهای ژئوپلیتیکی آسیبپذیر باشند و نیاز به ارتباطات و خطوط حملونقلی قویتر بیش از پیش احساس شود. در پاسخ به این نیاز، ظرفیت هوایی منطقه در حال گسترش است. سه شرکت بزرگ هواپیمایی خاورمیانه یعنی امارات، قطر و الاتحاد بیش از ۵۰۰فروند هواپیما از شرکتهای بوئینگ و ایرباس سفارش دادهاند. در عربستان سعودی نیز خطوط هوایی مانند ریاضایر، سعودیایر و فلایناس برنامههای توسعهطلبانهای در دست اجرا دارند و در مجموع حدود ۴۵۰فروند هواپیما سفارش دادهاند. با این حال تاخیر در تحویل هواپیماها سبب محدودیت ظرفیت و احتمال کاهش رشد کوتاهمدت صنعت سفر در منطقه شده است؛ موضوعی که شامل عربستان هم میشود.
در ایران در حالیکه بخش هوایی با ناوگان فرسوده و محدودیتهای بینالمللی دستوپنجه نرم میکند، ظرفیت رقابت با همسایگان عرب که به سرعت در حال نوسازی زیرساختهای خود هستند، بسیار کاهش یافته است. نبود پروازهای مستقیم کافی، شبکه حملونقل ناکافی و ضعف در بازاریابی جهانی از جمله عواملی بوده که مانع حضور پررنگتر ایران در جریان پرشتاب گردشگری منطقه شده است.
کشورهای خلیجفارس؛ موتور محرک رشد گردشگری منطقه
کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس (GCC) در سالهای اخیر محرک اصلی رشد گردشگری بینالمللی بودهاند، هم به عنوان مقصد و هم به عنوان منبع سفر.
عربستان سعودی رشد چشمگیری را تجربه کرده است بهگونهای که میزان هزینهکرد گردشگران تفریحی خارجی در شش سال گذشته تقریبا دو برابر شده، هرچند امسال تعداد ورودها کمی کمتر از حد انتظار بوده است. اماراتمتحدهعربی نیز با وجود بلوغ و سابقه طولانیاش به عنوان مقصد گردشگری رشد قابلتوجهی داشته است.
قطر هم با لغو محاصره اقتصادی و بازگشت مجدد به بازارهای جهانی گردشگری، جهشی قابل توجه را تجربه کرده و میزبانی جام جهانی فوتبال۲۰۲۲ نقش مهمی در تقویت جایگاه جهانی این کشور داشته است.
نقش شورای همکاری خلیجفارس در تداوم رشد گردشگری منطقه قرار است همچنان پررنگ بماند زیرا مقاصد گردشگری در خلیجفارس به شکل گستردهای در حال سرمایهگذاری در رویدادهای بزرگ و زیرساختهای بازدیدکنندگان هستند.
عربستان سعودی تاکنون میزبانی جامجهانی فوتبال۲۰۳۴ و نمایشگاه جهانی اکسپو۲۰۳۰ را قطعی کرده در حالی که قطر نیز رسما برای میزبانی بازیهای المپیک تابستانی ۲۰۳۶ نامزد شده است.
در اماراتمتحدهعربی نیز برنامههایی برای افتتاح نخستین پارک تفریحی دیزنیلند در خاورمیانه و هفتمین پارک از این نوع در جهان، در شهر ابوظبی وجود دارد. امارت همچنین قصد دارد دومین مجموعه فوقمدرن Sphere در جهان را ایجاد کند؛ یک فضای سرگرمی مبتنی به فناوری که تفریحات تعاملی به بازدیدکنندگان ارائه میدهد.
علاوه بر این قرار است از سال۲۰۲۵ کشورهای شورای همکاری خلیجفارس نوعی ویزای مشترک شبیه ویزای شنگن را اجرا کنند تا دسترسی گردشگران بین کشورهای این بلوک آسانتر شود. در همین حال مقاصد مختلف در حال گسترش برنامههای گردشگری دریایی و سفرهای کروز در خلیجفارس و دریای سرخ هستند تا با تنوع بخشیدن به محصولات گردشگری، مسافران بیشتری را جذب کنند.
در مقایسه، ایران هنوز از این نوع دیپلماسی فعال گردشگری و پروژههای مشترک منطقهای فاصله دارد. در حالیکه کشورهای حاشیه خلیجفارس با مدل همکاری اقتصادی و ویزایی واحد به دنبال یکپارچهسازی بازار گردشگری خود هستند، ایران همچنان با پیچیدگیهای صدور ویزا، محدودیت در جذب سرمایهگذار خارجی و کمبود زیرساختهای تفریحی روبهرو است. اگرچه ایران با دارا بودن آثار جهانی متعدد یونسکو و مقاصد بکر فرهنگی و طبیعی میتواند از این ظرفیتها برای جذب گردشگر استفاده کند اما نبود سرمایهگذاری کلان و برندسازی ملی سبب شده تا کشور از روند رو به رشد منطقه عقب بماند.
رشد آرام گردشگری اقیانوسیه و وابستگی شدید به بازار چین
در سالهای اخیر فعالیتهای گردشگری در منطقه اقیانوسیه رشد نسبتا کندی داشته و این منطقه همچنان بهشدت به بازدیدکنندگانی از خارج از منطقه وابسته است. با این حال اکنون رشد گردشگری در اقیانوسیه از تقریبا تمام مناطق دیگر بیشتر بوده چراکه سفرهای طولانیمدت در سراسر جهان و تقاضای فزاینده برای سفرهای خروجی از چین رو به بهبود است. این رشد برای مقاصد گردشگری اقیانوسیه بسیار خوشایند است زیرا بازدیدکنندگان چینی معمولا در میان گردشگران بالاترین میانگین هزینهکرد را دارند.
استرالیا که اصلیترین مقصد و بازار مبدا منطقه به شمار میرود نقشی کلیدی در احیای پرقدرت هزینهکرد گردشگری داخلی ایفا کرده است. این موضوع تا حدی بازتاب جایگزینی موقت سفرهای خارجی با سفرهای داخلی در دوران پساکروناست. هزینهکرد گردشگران تفریحی بینالمللی نیز در این منطقه اخیرا احیا شده و انتظار میرود رشد آن تا سال۲۰۳۰ از فعالیتهای گردشگری داخلی پیشی بگیرد. این افزایش تقاضا با تداوم علاقه مسافران به تجربههای مبتنی بر محیطزیست و طبیعتگردی پشتیبانی میشود؛ حوزهای که مقاصد گردشگری اقیانوسیه در آن سرآمد هستند. وابستگی زیاد به گردشگران چینی موجب کندی روند بازیابی گردشگری در استرالیا و نیوزیلند شده است. افزایش چشمگیر هزینههای مربوط به «عوارض حفاظت و گردشگری بینالمللی نیوزیلند» (IVL) نیز تاثیر منفی محدودی بر سفرهای بینالمللی به این کشور از بازارهای دوردست گذاشته است. البته این اثر به دلیل بالا بودن هزینههای کلی سفر به چنین مقاصد دوری چندان شدید نبوده است. با این حال در بلندمدت استفاده از درآمد این مالیات برای حفظ منابع طبیعی میتواند به پایداری گردشگری کمک کرده و از این صنعت محافظت کند. بهطور کلی هر دو کشور استرالیا و نیوزیلند در موقعیتی مناسب برای بهرهگیری از علاقه جهانی به زیبایی طبیعی و محیطهای بکر قرار دارند. نیوزیلند همچنین احتمالا به لطف ابتکار «Tiaki Promise» – پیمان گردشگری سبز این کشور – قادر خواهد بود گردشگران دوستدار محیطزیست بیشتری را جذب کند.
در فیجی نیز بازگشت تقاضا به شکلی قوی رقم خورده، به ویژه از سوی بازار مهم استرالیا اما کشور جزیرهای «وانواتو» به شدت تحتتاثیر سقوط شرکت هواپیمایی ملی خود و زلزله اخیر که پایتخت این کشور را لرزاند، آسیب دیده است. با این وجود انتظار میرود این کشور جزیرهای در سالهای آینده به سطح دیگر مقاصد منطقه برسد.
در قیاس با ایران، تجربه اقیانوسیه در تمرکز بر گردشگری طبیعت و توسعه پایدار میتواند درسهای مهمی داشته باشد. ایران با وجود دارا بودن کویرهای منحصربهفرد، جنگلهای هیرکانی و سواحل متعدد در شمال و جنوب هنوز در معرفی موثر و حفاظت پایدار از این منابع عقب مانده است. اگر سیاستهای محیطزیستی و آموزشی در حوزه گردشگری در ایران تقویت شود، کشور میتواند مشابه استرالیا و نیوزیلند، خود را به عنوان مقصدی برای گردشگران علاقهمند به طبیعت معرفی کند.
آفریقا در مسیر رشد اما با چالشهای ساختاری
گردشگری در قاره آفریقا در مسیر رشد قرار دارد و سطح فعالیتها در این قاره از دوران پیش از همهگیری کرونا فراتر رفته است، هرچند چشمانداز آن در مقایسه با سایر مناطق ضعیفتر به نظر میرسد. پیشبینی میشود سهم آفریقا از گردشگری تفریحی فرامرزی در سطح جهان بهصورت نسبی کاهش یابد چراکه مناطق نوظهور دیگر با سرعت بیشتری در حال رشد هستند. در عین حال نوسانات اقتصادی و ژئوپلیتیکی در این قاره همچنان یکی از عوامل تهدیدکننده چشمانداز رشد گردشگری باقی میماند.
ارتباطات هوایی و زیرساختهای گردشگری در آفریقا هنوز نسبتا محدود است و همین مساله در نهایت سقفی برای رشد این صنعت ایجاد میکند. هرچند هزینههای اقامت در مقصدهای آفریقایی معمولا کمتر از مناطق دیگر است اما این صرفهجوییها برای جبران هزینههای مالی و زمانی بالای سفر به این مقاصد کافی نیست.
هزینهکرد گردشگران بینالمللی در این قاره تقریبا با همان سرعت رشد هزینهکرد گردشگران داخلی افزایش یافته و این رشد تا حد زیادی ناشی از افزایش سفرهای درونقارهای است. بازدیدکنندگان خارجی همچنان اکثریت مسافران ورودی به آفریقا را تشکیل میدهند و انتظار میرود این سهم تا پایان دهه جاری میلادی به حدود ۶۰درصد برسد.
مراکش، سومین بازار بزرگ گردشگری تفریحی آفریقا پس از آفریقای جنوبی و مصر، افزایش قابلتوجهی نسبت به سال۲۰۱۹ ثبت کرده است. این رشد حاصل ترکیبی از بهبود ارتباطات هوایی از طریق مسیرهای پروازی جدید و گسترش گسترده ظرفیت اقامتی با کمک مشوقهای سرمایهگذاری است. توسعه داراییهای فرهنگی این کشور نیز به شکلگیری تصویری مثبت در میان گردشگران بینالمللی کمک کرده و با تبلیغات بیشتر، مراکش را در آستانه میزبانی مشترک جام جهانی فوتبال۲۰۳۰ در مسیر تبدیل شدن به مقصدی پیشرو قرار داده است.
الجزایر نیز بازگشتی قوی را تجربه کرده، هرچند تقریبا بهطور کامل متکی بر بازار گردشگری داخلی بوده است. در مقابل، رشد مصر اندکی کندتر بوده، با این حال این کشور اکنون بزرگترین مقصد گردشگری تفریحی در آفریقا محسوب میشود. آفریقای جنوبی، دومین بازار بزرگ، تنها به تازگی به سطح هزینهکرد پیش از همهگیری بازگشته و همچنان در جذب گردشگران بینالمللی با چالشهایی روبهرو است. با این وجود انتظار میرود در سالهای آینده رشد متوسطی در این کشور مشاهده شود.
در بین سایر کشورهای آفریقایی، تانزانیا رشد چشمگیری را برای مقصدی بزرگ و تثبیتشده تجربه کرده است و کشورهایی چون مالاوی و نامیبیا نیز عملکرد قابلتوجهی داشتهاند. به نظر میرسد این مقاصد از تمرکز تازه گردشگران جهانی بر اصالت فرهنگی و تجربههای مبتنی بر طبیعت بهرهمند شدهاند.
ایران نیز از نظر فرهنگی و تاریخی در جایگاهی مشابه برخی کشورهای آفریقایی قرار دارد؛ ظرفیتهای بالا اما کمبود زیرساخت و ضعف در بازاریابی. درست مانند تانزانیا یا مراکش که با سرمایهگذاری در پروازها، هتلها و جذب سرمایهگذار خارجی توانستهاند بازار جهانی خود را گسترش دهند ایران نیز میتواند با توسعه مسیرهای پروازی منطقهای، حمایت از گردشگری فرهنگی و تقویت حضور بینالمللی خود، در مسیر رشد پایدارتری گام بردارد. در غیر این صورت همانگونه که برخی کشورهای آفریقایی باوجود پتانسیل بالا سهم اندکی از بازار جهانی دارند، ایران نیز ممکن است از موج جهانی رونق گردشگری جا بماند.
