سایه نااطمینانی بر اقتصاد خانواده

مجید سلیمی بروجنی
کدخبر: 573266

سلیمی-بروجنی

مجید سلیمی بروجنی، کارشناس اقتصادی

ایران در نیمه دوم سال ۱۴۰۴ با شرایطی روبه‌رو است که شاید بتوان آن را یکی از پیچیده‌ترین دوره‌های معاصر کشور دانست. کشور در یکی، دو سال پیش‌رو احتمالا با مجموعه‌ای از بحران‌های درهم‌‌تنیده داخلی و خارجی درگیر خواهد شد که همزمان ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زندگی مردم را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند. از یک‌سو تشدید تنش‌های منطقه‌ای و بازگشت تحریم‌های بین‌المللی فشار قابل‌توجهی بر اقتصاد وارد کرده است. از سوی دیگر ایران از لحاظ داخلی با تورمی افسارگسیخته، رکود اقتصادی و نابرابری درآمدی عمیق مواجه بوده که معیشت مردم را به‌شدت تضعیف کرده است. تورم رو به افزایش است و احتمالا رکورد همه دوران را می‌شکند. تشدید وضع رکودی محتمل است و اقتصاد ایران به‌میزان زیادی گرفتار نااطمینانی می‌شود. در چند هفته آینده احتمالا ریسک‌های زیادی به اقتصادمان تحمیل خواهد شد که دولتمردان و فعالان بخش‌خصوصی باید در تصمیم‌گیری‌های‌شان آن را لحاظ کنند. در طول سده گذشته اقتصاد ایران فرازوفرودهای بسیاری تجربه کرده و نسلی که شاهد این تحول‌ها بوده بیش از هر چیز با نااطمینانی زیسته است. مسن‌ترین نسل کنونی متولدان دهه۲۰ که هنوز در میان ما هستند یک جنگ جهانی، دو تغییر حکومت، یک کودتا، یک انقلاب سیاسی، دو جنگ تحمیلی، چند بار اعتراض اجتماعی و اقتصادی و نیم‌قرن تحریم ظالمانه را از سر گذرانده‌اند. در مقایسه، هم‌سن و سال‌های آنها در کشورهای دیگر دست‌کم نیمی از عمرشان را در ثبات سپری کرده‌اند و چنین تحول‌هایی در مخیله‌شان نمی‌گنجد. اگرچه این نسل در ایران با ثبات نسبی دهه۴۰ را تجربه کرد اما برای متولدان دهه۴۰ به بعد، ثبات به رویایی دست‌نیافتنی تبدیل شده است. این قرن نااطمینانی آغاز شد و با نااطمینانی به پایان می‌رسد. تنها جنس پرسش‌ها و منابع نااطمینانی تغییر کرده اما احساس بی‌ثباتی همواره پایدار بوده است. در یک نگاه کلی می‌توان گفت نسل دهه۵۰ امید داشت اما آن امید ناتمام ماند. نسل دهه۶۰ بار سنگین جنگ و بازسازی و سیاست‌های سخت را برداشت. نسل دهه۷۰ با پیامدهای اقتصادی و فرهنگی دهه‌های گذشته مواجه شد. نسل دهه‌های۸۰ و ۹۰ دچار ناایمنی و بلاتکلیفی‌اند، احساس کمبود فرصت و شکاف بین «خواست‌ها» و «واقعیت‌ها» زیاد است اگر بخواهیم معیاری بسازیم شاید بتوان گفت که نسل دهه۶۰ در ایران بیشترین تراکم رنج را تجربه کرده چون ترکیبی از عوامل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی همچون جنگ، سرکوب، فشار اقتصادی و امید به آینده را به‌صورت همزمان زیست کرده است. این به‌معنای آن نیست که سایر نسل‌ها رنج نداشته‌اند، یا کمتر رنج برده‌اند بلکه سبک رنج برای هر نسل متفاوت بوده است. ریشه‌های نااطمینانی در کشورمان ناشی از عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است که به‌طور جدی بر زندگی مردم تاثیر گذاشته‌اند. یکی از مهم‌ترین این عوامل، متوسط نرخ‌های بالای تورم است که در سال‌های گذشته در ایران به‌شکل مزمن حضور دارد. نوسان شدید بازار ارز و بی‌ثباتی در سیاست‌های اقتصادی، شرایط را برای پیش‌بینی سخت کرده است. این اوضاع باعث شده خانوارهای ایرانی نتوانند برنامه‌ریزی دقیقی برای مسائل ساده زندگی روزمره خودشان انجام دهند. از تعیین بودجه برای خرید موادغذایی گرفته تا پرداخت اجاره‌خانه و حتی تصمیم‌گیری درباره سرمایه‌گذاری یا مهاجرت، همه این امور با دشواری و نگرانی همراه شده است. نااطمینانی به‌معنای نداشتن آینده نیست بلکه به‌معنای زندگی در وضعی است که احتمال بدتر شدن شرایط نسبت‌به امروز می‌رود و این موضوع به‌طور جدی سلامت روانی خانواده‌ها و انسجام اجتماعی را تحت‌تاثیر قرار داده است.

 

تغییر قیمت‌ها، بی‌ثباتی بازار و فشارهای اقتصادی، فقط معیشت خانواده‌ها را تحت‌تاثیر قرار نمی‌دهد بلکه باعث افزایش استرس، اضطراب و کاهش کیفیت زندگی شده است. علاوه‌بر این، تورم و بی‌ثباتی اقتصادی به کاهش اعتماد عمومی میان مردم و نهادها دامن‌ زده و حس ناامنی و بی‌اعتمادی در جامعه گسترش یافته است. وقتی خانواده‌ها نمی‌دانند فردا چه شرایطی دارند، سطح نگرانی‌ها افزایش می‌یابد و این می‌تواند باعث بروز اختلافات خانوادگی، کاهش کیفیت روابط بین اعضای خانواده و تضعیف بنیان خانواده شود. مردم در شرایط نااطمینانی احساس می‌کنند مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند. حس بی‌اعتمادی، سرمایه اجتماعی را که پایه و اساس همکاری و همبستگی در جامعه است تضعیف می‌کند. یکی دیگر از پیامدهای نااطمینانی، افزایش میل به مهاجرت است. بسیاری افراد و به‌خصوص جوانان به‌دلیل نبود چشم‌انداز روشن و احساس ناامنی، ترجیح می‌دهند وطن را ترک کنند. این روند فرار سرمایه انسانی و مالی را تسریع می‌کند و به کاهش پتانسیل‌های رشد و توسعه منجر می‌شود. بحران نااطمینانی در ایران پیچیده و چندبعدی است و راه‌حل‌های ساده و فوری برای آن وجود ندارد. با این حال کارشناسان بر این باورند که کاهش تنش‌های داخلی و بهبود روابط بین‌المللی، از جمله پیش‌شرط‌های ضروری برای ایجاد فضای آرامش و ثبات در کشورمان است. سیاستگذاری‌های داخلی باید با رویکرد بلندمدت شفاف و متعهدانه به‌سمت کنترل تورم، ایجاد ثبات در بازار ارز و بهبود شرایط اقتصادی حرکت کنند. احیای اعتماد عمومی یکی دیگر از کلیدهای حل بحران است.

توجه به بعد روانی و اجتماعی بحران نااطمینانی مهم است. نااطمینانی در ایران چیزی فراتر از اعداد و ارقام است. چنین فضایی باعث می‌شود افراد کمتر به اصول اخلاقی پایبند باشند و اعتماد بین اعضای جامعه کاهش می‌یابد.

وب گردی