از دیوار سفارت تا پیچ‌وخم سیاست؛ سرنوشت متضاد دانشجویان پیرو خط امام

سایت خوان
کدخبر: 572534
این دانشجویان طی سال‌های بعد از ماجرای سفارت، سرنوشت‌های عجیب و متفاوتی از یکدیگر داشتند. بسیاری از آن‌ها را می‌شناسیم و حتی همین امروز ممکن است در مسئولیتی باشند و برخی دیگر سال‌هاست که بازنشسته هستند. اما در کنار تمام نقل‌هایی که تا کنون شنیده‌ایم، قصه پشیمانی، دفاع یا افتخار به این اقدام، چند دسته‌بندی دیگر درباره سرنوشت هر کدام از آن‌ها وجود دارد.
از دیوار سفارت تا پیچ‌وخم سیاست؛ سرنوشت متضاد دانشجویان پیرو خط امام

جهان صنعت – ۱۳ آبان روز خاص و تاثیرگذاری در تاریخ معاصر ایران است. روزی که جمعی از دانشجویان تصمیم گرفتند برای نشان دادن اعتراض خود به پذیرفتن شاه از سوی آمریکا، سفارت این کشور را اشغال و توجه‌ها را به سمت خواسته‌های ایران جلب کنند. اما سناریویی که برای چند روز نوشته شد، تبدیل به بحرانی ۴۴۴ روزه شد که در ایران با نام اشغال لانه جاسوسی و در آمریکا با عنوان بحران گروگانگیری (Iran hostage crisis) شناخته می‌شود. رویدادی مهم که بسیاری چیزها در ایران را تغییر داد.

این اقدام دانشجویان پیچیدگی‌های خاص خود را داشت. از جمله این که تعداد زیادی از دانشجویان هستند که با عنوان دانشجویان پیرو خط امام شناخته می‌شوند. بعضی از آن‌ها حضوری موثر در این بحران داشتند و برخی حضورشان مقطعی بود. بعضی در جلسات هماهنگی حضور داشتند اما در روز بالا رفتن از دیوار سفارت حاضر نشدند. برخی دیگر پس از چند روز سفارت را ترک کردند. این دانشجویان طی سال‌های بعد از ماجرای سفارت، سرنوشت‌های عجیب و متفاوتی از یکدیگر داشتند. بسیاری از آن‌ها را می‌شناسیم و حتی همین امروز ممکن است در مسئولیتی باشند و برخی دیگر سال‌هاست که بازنشسته هستند. اما در کنار تمام نقل‌هایی که تا کنون شنیده‌ایم، قصه پشیمانی، دفاع یا افتخار به این اقدام، چند دسته‌بندی دیگر درباره سرنوشت هر کدام از آن‌ها وجود دارد.

تقی محمدی

تقی محمدی، یکی از عجیب‌ترین سرنوشت‌ها در میان دانشجویان پیرو خط امام را دارد. تصویر او که کنار یکی از گروگان‌ها ایستاده، زمانی به عنوان محمود احمدی‌نژاد شناخته می‌شد. اما سال ۱۳۸۴ سعید حجاریان در گفتگویی با آسوشیتدپرس گفت که تصویر متعلق به فردی دیگر است.

محمدی از جمله اعضای دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست‌وزیری بود که کار خود را از کمیته‌های انقلاب شروع کرد. او سپس به رکن ۲ ارتش، ستاد ضدکودتا و در نهایت پاستور رفت. بر اساس گزارشی که جوان‌آنلاین در سال ۱۳۸۹ منتشر کرد، محمدی سال ۱۳۶۰ و پس از انفجار نخست‌وزیری به ماموریت خارج از کشور فرستاده شد و به کویت رفت. با توجه به این که در آن زمان حوزه اطلاعات خارجی در اختیار نخست‌وزیری بود، او نیز به عنوان نماینده این دفتر به کویت رفت و پس از آن هم کاردار ایران در کابل شد. او در ماموریت کابل بود که به خاطر نزدیکی به مسعود کشمیری عامل انفجار نخست‌وزیری به تهران فراخوانده و بازداشت شد. تقی محمدی که متهم به ارتباط با سازمان رجوی و بر اساس روایت‌های موجود، مدارک و اعترافات علیه او بود، ۱۹ فروردین ۱۳۶۵ در سلولش حلق‌آویز پیدا شد. این که تقی رحمانی خودکشی کرده باشد، هیچ وقت باور نشد.

زریبافان

پس از ساخت فیلم ماجرای نیمروز، شخصیتی به نام عباس زریباف (یا زریبافان) برای عموم مردم شناخته شد. زریباف از جمله دانشجویان اشغال‌کننده سفارت بود که وارد سپاه شدند. او به واحد اطلاعات رفت و پس از وقایع سال ۱۳۶۰ بود که مشخص شد در واقع عامل نفوذی سازمان رجوی در دستگاه امنیت داخلی آن زمان است. عباس زریباف پس از لو رفتن و فرارش، در نهایت مانند دیگر اعضای سازمان کارش به عراق و اردوگاه اشرف کشید. او در جریان عملیات مرصاد (سال ۱۳۶۷) و درگیری‌های تنگه چهارزبر کشته شد. برخی می‌گویند همسر زریباف هم در این عملیات کشته شد.

فرارو

وب گردی