شرق در جستوجوی توازن جهانی
جهانصنعت – پیمان شانگهای یا بهطور رسمی «سازمان همکاری شانگهای» (Shanghai Cooperation Organization – SCO)، امروز یکی از مهمترین بلوکهای سیاسی و اقتصادی در حال ظهور در جهان است؛ نهادی که در پاسخ به تغییرات نظم بینالملل و چرخش تدریجی قدرت از غرب به شرق، شکل گرفت. اگرچه در ابتدا بهعنوان چارچوبی امنیتی میان چند کشور آسیای مرکزی آغاز شد اما بهتدریج به سازمانی چندوجهی با ماموریتهای گسترده در حوزههای اقتصادی، انرژی، حملونقل و همکاری مالی تبدیل شد.
ریشههای پیمان شانگهای به سال ۲۰۰۱ بازمیگردد؛ زمانی که چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان این سازمان را با هدف تقویت اعتماد متقابل نظامی و تامین امنیت مرزهای مشترک بنیان نهادند. هدف اولیه، کاهش تنشهای مرزی و مقابله با تهدیدهای تروریستی و افراطگرایی بود اما با گذشت زمان با پیوستن هند و پاکستان در سال ۲۰۱۷ و سپس عضویت رسمی ایران در سال ۲۰۲۳، شانگهای از یک پیمان امنیتی منطقهای به سازوکاری ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک تبدیل شد که امروز نزدیک به نیمی از جمعیت جهان را در بر میگیرد.
سازمان همکاری شانگهای برخلاف پیمانهای نظامی غرب مانند ناتو، ماهیتی غیربلوکی و تعاملی دارد؛ یعنی تمرکز آن نه بر تشکیل ائتلاف نظامی بلکه بر گسترش همکاریهای چندجانبه در زمینههای اقتصادی، زیرساختی و انرژی است. در عمل، این سازمان به محلی برای گفتوگو میان قدرتهای بزرگ آسیایی تبدیل شده است؛ جایی که تضادهای سنتی میان هند و پاکستان یا رقابتهای پنهان میان روسیه و چین، زیر سایه منافع مشترک در حوزه تجارت، ترانزیت و مقابله با تحریمهای غرب، بهصورت کنترلشده مدیریت میشود.
برای ایران، عضویت در پیمان شانگهای فرصتی راهبردی به شمار میآید. این عضویت، ضمن تقویت پیوند با اقتصادهای آسیایی میتواند مسیرهای جدیدی برای دسترسی به بازارهای شرق و عبور از محدودیتهای ناشی از تحریمهای غرب فراهم کند. مشارکت در طرحهای کلان منطقهای نظیر «کمربند و جاده» چین یا کریدورهای ترانزیتی روسیه-هند، برای ایران که در موقعیتی ژئوپلیتیک میان خلیجفارس، قفقاز و آسیای میانه قرار دارد، مزیت مضاعفی به همراه دارد. افزون بر آن، امکان تسویه مبادلات با ارزهای ملی میان اعضا، گامی مهم در جهت کاهش وابستگی به دلار و مقابله با فشارهای نظام مالی غرب محسوب میشود.
با این حال پیمان شانگهای چوبدستی جادویی برای حل فوری مشکلات اقتصادی نیست. تحقق منافع آن نیازمند اصلاحات ساختاری در نظام بانکی، گمرکی و مالی ایران است تا بتواند با سازوکارهای مالی کشورهای عضو همگام شود. از سوی دیگر سیاست خارجی فعال، حضور مداوم در نشستها و ارائه پروژههای عملیاتی در حوزه انرژی، حملونقل و فناوری، شرط بهرهبرداری موثر از این عضویت است.
پیمان شانگهای را میتوان نمادی از گذار تدریجی از جهان تکقطبی به نظم چندقطبی دانست؛ نظمی که در آن کشورهای آسیایی به دنبال ایجاد مسیرهای مستقل از محور غرب هستند. برای ایران، حضور در این بلوک فرصتی است برای بازتعریف جایگاه خود در نقشه اقتصاد جهانی؛ فرصتی که اگر با درک درست و اصلاح سیاستهای داخلی همراه شود، میتواند از «پیوستن» صرف فراتر رود و به «بازیگری فعال» در آینده اقتصاد شرق تبدیل شود.
