چین و غرب، رویارویی اجتناب ناپذیر و تمام سناریوهای ممکن صنعتی و اقتصادی

با رشد ناگهانی اقتصاد و صنعت چین، غرب جایگاه مطمئن و هژمون خود را در خطر میبیند. پس از دههها بهرهمندی از مزایای همکاری با اژدهای شرقی، آیا اکنون زمان تقابل رسیده است؟ طیف نتایج احتمالی از همکاری و ساخت جهانی بهتر تا تقابل و فروپاشی گسترده است.

چین و آمریکا، جنگ صنعتی تجاری، برتری ژئوپولتیکی؟ یا نبرد نظامی قریب الوقوع!
چین حدود یک سوم از ظرفیت تولید کل جهان را دارد و قدرت صنعتی آن همچنان رو به فزونی است. دیپلماتها از احتمال دیداری پاییزی میان روسای جمهوری آمریکا و چین صحبت میکنند. در حالی که آمریکا به دنبال رقابت با چین است، عاملی پیچیده در میان است، قدرت صنعتی چین فراتر از مرزهای خود گسترش یافته است. کارگاه جهان در حال انتقال کارگاه های خود است.
بخش تولید چین حدود یک سوم تولید جهانی است و همچنان در حال گسترش است. همیشه درباره ظرفیت اضافهای که چین در ۴۰ سال گذشته ایجاد کرده صحبت می کردیم، اما هنوز به اوج آن نرسیده ایم.
پس اگر چین، کارگاه جهان، بیش از حد کارگاه ساخته و عملاً نمی تواند همه محصولاتش را بفروشد، چه گذار یا تغییری در حال رخ دادن است؟
آن ها خلاق تر شده اند. شرکت های بیشتری کارخانه های خود را در کشورهای آسیای جنوب شرقی، به ویژه ویتنام، کامبوج و مالزی مستقر می کنند و سپس بازارهای آنجا را محک میزنند. استراتژی اروپا برای تولیدکنندگان داخلی چین اهمیت بیشتری پیدا کرده است. بسیاری از تولیدکنندگان به دنبال بازارهای خارجی هستند و با ایجاد کارخانه در خارج کشور، از یک سو می توانند به بازارهای آمریکا و اروپا و با تعرفه کمتر دسترسی پیدا کنند و از سوی دیگر بازار جدید محلی ایجاد کنند.
اکنون جبهه جدید در تایلند، اندونزی، مغولستان و مالزی است. اما فراتر از آسیای شرقی، خاورمیانه نیز مطرح است. عربستان سعودی و عمان اهمیت بیشتری پیدا کرده اند؛ آن ها از نظر سیاسی پایدارند و نسبت به سرمایه گذاری چینی برخوردی دوستانه دارند. آمریکای لاتین برای بسیاری از شرکت های دولتی مهم است، معادن فراوان و نزدیکی استراتژیک به ایالات متحده از جمله دلایل این ارزشمندی است. آفریقا هم مهم است، اما کسب و کار سودآور در آنجا دشوار است.
سرمایهگذاری چین در کشورهای دیگر خیلی موفق و تا حدی ترسناک بوده است، چون به شکل قابل توجهی فرهنگ محلی را تغییر می دهد. ناگهان افراد و سرمایه گذارهای چینی زیادی وجود دارد و سیاست مداران محلی نگران می شوند. این امر دینامیک محلی، از جمله رابطه بین اتحادیه ها و شرکت ها، نحوه تعیین دستمزد و سیاست صنعتی را تغییر می دهد.
پیامدهای این وضعیت برای اروپا، دیگر بازیگر بزرگ صنعتی جهان، چیست؟ این وضعیت شبیه اتفاقی است که در دهه ۱۹۸۰ برای ژاپن رخ داد؛ هنگامی که شاهد گسترش خارجی شرکت های ژاپنی بودیم. در طول دهه های ۸۰ و ۹۰ میلادی، ژاپن عملاً ژاپنی دیگر در خارج ایجاد کرد و شرکت های ژاپنی ظرف ۲۰ سال تولید ناخالص داخلی بیشتری نسبت به GDP ژاپن ایجاد کردند.
رقابت صنعتی چین و اروپا: حفاری و نبرد جهانی فناوری

رقابت صنعتی میان چین و اروپا از رقابتی پنهان به موازنهای آشکار و استراتژیک تبدیل شده است. این رقابت تنها مربوط به فناوری های دیجیتال یا نیمه هادی ها نیست بلکه به تسلط بر زیرساخت های صنعتی جهان مربوط می شود: سیستمهای هوای فشرده، ماشین آلات حفاری و اتوماسیون صنعتی که موتور اقتصاد جهانی را به حرکت درمی آورند.
در سال های اخیر، چین و اتحادیه ی اروپا وارد کشمکش فناورانهای شده اند که طی آن اتحادیه اروپا بر کاهش وابستگی به چین متمرکز بوده و چین با توسعهی ظرفیت تولید به دنبال تسلط و خودکفایی در زنجیره تأمین صنعتی تبدیل بوده است. چین سرمایهگذاری های کلانی در صنایع سبز، باتری، خودروهای برقی، کمپرسور و اتوماسیون صنعتی انجام داده و به سرعت در حال پیشرفت است، در حالی که اروپا همچنان در دقت مهندسی، مقرراتگذاری، تحقیق و توسعه و فناوری پیشرفته برتری دارد. این چرخه رابطهی چین و اروپا در صنایع هوای فشرده و ماشین آلات حفاری را به نوعی وابستگی متقابل تبدیل کرده است: اروپا به ظرفیت تولید چین نیاز دارد و چین از فناوری و اعتبار برندهای اروپایی برای ارتقای جایگاه خود در زنجیره ارزش استفاده می کند.
در صنعت کمپرسور، تقریبا تمامی برندهای بزرگ اروپایی دارای خطوط تولید در چین هستند. این امر نه تنها به دلیل کاهش هزینه تولید، که ۲۰ تا ۴۰ درصد کمتر از اروپا است، بلکه به دلیل دسترسی به بزرگ ترین بازار مصرف کمپرسور در جهان نیز ضروری است. برندهای سوئدی و آلمانی مانند اطلس کوپکو و کایزر، همچنین برندهای آمریکایی با حضور قوی اروپایی مانند اینگرسول رند، تولید خود را در شهرهای صنعتی چین مانند ووکسی، سوژو و جیانگسو متمرکز کرده اند. این کارخانه ها تنها خطوط مونتاژ نیستند، بلکه تولید کامل محصولات را بر اساس نیاز بازارهای آسیایی انجام می دهند و استراتژی «تولید بومی برای بازار بومی» را عملی کردهاند.

نمونهی برجستهی این استراتژی، کارخانه اطلس کوپکو در ووکسی است. این کارخانه انواع کمپرسورهای اسکرو روغنی، کمپرسورهای پرتابل دیزلی و سیستمهای تصفیه هوا را تولید میکند. محصولات از نظر طراحی و فناوری سوئدی باقی مانده اند، اما بهینهسازیهایی برای بازار آسیا انجام شده است، از جمله استفاده از سیستمهای خنککاری کوچکتر، موتورهای محلی و کنترلهای سادهتر تا قیمت نهایی رقابتی باقی بماند. اطلس کوپکو بازار خود را به سه سطح تقسیم کرده است؛ محصولات ممتاز برای بازار اروپا و آمریکا، محصولات میان رده برای بازارهای آسیایی، خاورمیانه و آفریقا، و محصولات اقتصادی از طریق برندهای زیرمجموعهای همچون لیوتک که فناوری سوئدی را با قطعات و طراحی محلی ترکیب کرده تا با برندهای چینی رقابت کند.
این تفکیک میان نوآوری در اروپا و تولید در چین به برندها امکان داده است که در بازارهای در حال رشد قیمت رقابتی داشته باشند، جایگاه ممتاز خود را در اروپا حفظ کنند و همزمان از زنجیره تأمین چین بهره ببرند. با این حال، این وضعیت باعث شده است که اروپا به تولید چین وابسته شود و کاهش این وابستگی، چالشی اساسی شده که اتحادیه اروپا در تلاش برای مدیریت آن است.
در حوزه ماشین آلات حفاری، رقابت چین و اروپا پیچیده تر و آشکارتر است. چین در پانزده سال گذشته از واردکنندهی دستگاههای حفاری به صادرکنندهی جهانی تبدیل شده است. شرکتهایی مانند XCMG، Sany، Zoomlion، Sunward و Kaishan اکنون انواع دستگاه های حفاری روتاری، دان د هول، تاپ هامر و اکتشافی را با کیفیت قابل قبول و قیمت بسیار پایینتر از نمونههای اروپایی تولید میکنند. این تجهیزات عمدتاً برای پروژههای بزرگ عمرانی داخلی چین طراحی شدهاند اما بخش زیادی از آن به بازارهای خارجی، به ویژه در آفریقا و خاورمیانه صادر میشود. به نظر نمیرسد کمپانیهای غربی از فروش به بازار ۴ میلیاردی هند و چین بگذرند.
اروپا همچنان در بخش تجهیزات حفاری ممتاز پیشتاز است. برندهایی مانند Epiroc، Sandvik، Soilmec، Comacchio و Bauer دوام، دقت و فناوری پیشرفته را ارائه میدهند، اما هزینه تولید و زمان تحویل آنها بیشتر است. با این حال، همکاری و رقابت همزمان بین اروپا و چین مشهود است؛ شرکت های اروپایی دارای کارخانههای تولیدی در چین هستند تا محصولات میان رده را برای بازارهای آسیایی تولید کرده و در برخی پروژهها با شرکتهای چینی همکاری کنند، در حالی که در پروژههای دیگر با آن ها به رقابت می پردازند. این تعامل باعث شده است که مرز بین رقابت و همکاری به شدت همپوشانی داشته باشد.
در مجموع، اروپا در تکنولوژی پیشرفته پیشتاز است، در حالی که چین بازار انبوه و اقتصادی را در اختیار دارد. تجهیزات اروپایی در کشورهای توسعهیافته به دلیل دوام و فناوری دادهمحور برتری دارند، اما در بازارهای در حال توسعه، تجهیزات چینی به دلیل قیمت پایین و قابلیت دسترسی، سهم عمده بازار را در اختیار گرفتهاند.
نکته ای که اروپا را بیش از هر چیز نگران می کند، انتقال فناوری است. سالها همکاری و سرمایهگذاری مشترک باعث شده است که شرکتهای چینی دانش پیشرفته هیدرولیک، اتوماسیون، طراحی ضدلرزش و فناوریهای سطحی فلزات را بیاموزند و به تدریج توانایی بازتولید ویژگیهایی که زمانی مزیت اختصاصی اروپا بود را به دست آورده اند.
در پنج سال آینده، اروپا تلاش خواهد کرد با کاهش ریسک، انتقال بخشی از تولید به مناطق دیگر و تمرکز بر نوآوری، جایگاه خود را حفظ کند و قوانین سرمایهگذاری و مالکیت فکری را تقویت کند. در مقابل، چین به توسعه مقیاس تولید، افزایش صادرات و ارتقای فناوریهای کنترل هوشمند و اتوماسیون صنعتی ادامه خواهد داد.
به طور خلاصه، رقابت صنعتی چین و اروپا نه جنگ سرد بلکه نوعی رقابت وابسته است. اروپا برای حفظ رقابت قیمتی به تولید در چین نیاز دارد و چین نیز برای ارتقای اعتبار و فناوری خود از همکاری با اروپا بهره میبرد. در صنایع هوای فشرده و حفاری، این وابستگی دوطرفه مشهود است و در بلندمدت، فاصلهی فناوری در حال کاهش است و توازن قدرت صنعتی ممکن است به سمت شرق تغییر کند.