فصل تازه اعتماد در بورس

جهانصنعت- هفته دوم مهرماه برای تالار شیشهای هفتهای سبز و پرهیجان بود و شاخص کل بورس با گامهای محکمتری به مسیر صعودی بازگشت. بازار سرمایه در هفته گذشته موفق شد رکوردهای از دست رفته را یکی پس از دیگری پس بگیرد و در قله ۹/۲میلیونی نماگر بازار بنشیند.
مسیر امیدوارانه بازار سهام از همان ابتدای هفته و با انتشار خبر تقویت تالار دوم ارزی آغاز شد؛ مجوز شرکتهای صادراتی کوچک برای عرضه ارز با نرخ توافقی در بازار دوم که با رقمی بالاتر از بازار اول معامله میشود، آغازگر هفتهای متفاوت برای بازار سهام بود.
به این ترتیب از همان ابتدای هفته، صفوف خرید در نمادهای بزرگ شکل گرفت و شرکتهای شاخصسازی چون فارس و فملی را در صدر توجه سرمایهگذاران قرار داد. شرکتهایی که در ادامه هفته نیز عموما از اثرگذارترین نمادها در جهش شاخص کل بورس بودند. این روند در ادامه هفته نیز پایدار بود و پنجصنعت بزرگ از جمله فلزات، پالایشیها، شیمیاییها، بانکیها و خودروییها را به مقصد ورود پولهای حقیقی تبدیل کرد؛ همانهایی که با سیاست جدید ارزی امکان عرضه ارز صادراتی خود را در تالار دوم یافته بودند!
نفسهای حبسشده در مرز شاخص ۳ میلیونی
از میانه هفته شاخص کل برای فتح قله ۹/۲ میلیونی خیز برداشت و در نهایت موفق شد تا پایان هفته این هدف را محقق کند. شاخص کل در این مسیر توسط پول تازه نفس حمایت میشد. هفته دوم مهر بیش از هر چیز نشانهای از بازگشت امید به بازار بود؛ امیدی که پس از ماهها رکود، دوباره رنگ سبز را به تابلوها برگرداند و حالا نفسها را برای عبور از مرز ۳میلیون واحدی نماگر تالار شیشهای حبس کرده است.
اعتماد، مهمترین سرمایه بازار
کارشناسان معتقدند که بازار سرمایه در مسیر بازگشت از رکود به سمت تعادل قرار گرفته است. اما این صعود برای تبدیل شدن به یک روند پایدار، بیش از هر چیز به بازسازی اعتماد نیاز دارد. با این حال اعتماد، نه با چند هفته رشد شاخص بلکه با ثبات در سیاستگذاریها شکل میگیرد. وقتی سرمایهگذار احساس کند تصمیمهای اقتصادی قابل پیشبینی هستند و نرخ ارز و بهره در مسیر منطقی حرکت میکنند، آرامش و اطمینان به بازار بازمیگردد. در مقابل تصمیمهای ناگهانی و حمایتی کوتاهمدت، ریشههای این اعتماد را تضعیف میکند.
سایه ابهامات سیاست دستوری بر سر بورس
عامل دیگر رشد پایدار بورس به عملکرد واقعی شرکتها گره خورده است. صنایع بزرگ مانند پتروشیمی، فلزات و بانکها نشانههایی از بهبود را نشان دادهاند اما ابهاماتی نظیر قیمتگذاری دستوری و سیاستهای ارزی همچنان سایه سنگینی بر سر بازار دارند. در کنار آن ورود نقدینگی جدید اگرچه آغازگر روندی مثبت بوده اما هنوز شکننده است. تا زمانیکه سرمایهگذاران کوتاهمدت بر بازار غلبه دارند، نمیتوان از بازگشت کامل اعتماد سخن گفت. آنچه بازار را به ثبات میرساند، ورود پول هوشمند و نگاه بلندمدت است. بررسی معاملات این روزهای بازار نشان میدهد همچنان حاکمیت دادوستدها در دست نوسانگیران است.
نقش دلار در رشد بورس
در این بین اما نمیتوان از دلار و سیاستهای ارزی و اثر آن بر تحولات بازار سرمایه چشم برداشت. یکی از محرکهای اصلی رشد اخیر شاخصها، افت ارزش ریال و افزایش نرخ دلار آزاد تا حدود ۱۱۷هزار تومان بوده است. این رشد نرخ ارز باعث شده بسیاری از شرکتهای صادراتی با افزایش درآمد ریالی روبهرو شوند و تابلوهای بورس سبز شود. با این حال این رشد الزاما بهمعنای افزایش واقعی بازدهی برای سهامداران نیست زیرا بخش قابلتوجهی از آن ناشی از کاهش ارزش پول ملی است.
در همین حال سیاستهای جدید بانک مرکزی و وزارت صمت، از جمله تسهیل مقررات ارزی و آزادی بیشتر برای صادرکنندگان، تاثیر مثبتی بر صنایع پالایشی گذاشته است. به عنوان نمونه، کرک اسپرد پالایشگاهها به حدود ۸/۱۲دلار رسیده که تقریبا دوبرابر مدت مشابه سال قبل است.
کارشناسان معتقدند که نوسانات روزهای پایانی هفته بهویژه در سهام پالایشی، بیشتر ناشی از ذخیره سود کوتاهمدت و احتیاط معاملهگران پیش از تعطیلات آخر هفته است. بسیاری از سهامداران ترجیح میدهند در پایان هفته نقد باشند تا از ریسک اخبار ناگهانی در روزهای تعطیل در امان بمانند.
فاصله میان ارزش واقعی و قیمت بازاری سهام
نکته مهم دیگری که این روزها در محافل کارشناس مطرح میشود مربوط به ارزش واقعی و قیمت بازاری سهام است. بررسیها نشان میدهد درحالیکه شاخص کل در مسیر صعودی قرار گرفته، بسیاری از نمادها هنوز حتی به قیمتهای قبل از دوره جنگ روزه نرسیدهاند. در آن زمان دلار حدود ۸۵هزار تومان بود اما اکنون با وجود نرخ ۱۱۷هزار تومانی، بخش عمده بازار از نظر ریالی نیز عقب مانده است.
کارشناسان بهعنوان نمونه به شکاف قیمتی برخی نمادهای مهم اشاره میکنند؛ به عنوان مثال فولاد خوزستان با ارزش جایگزینی بیش از ۳میلیارد دلار، امروز تنها حدود ۳۰۰میلیون دلار قیمت دارد. نیروگاه دماوند که ارزش آن بیش از ۵/۲میلیارد یورو برآورد میشود، زیر ۱۰۰میلیون دلار معامله میشود. یا بانک تجارت که تنها در بخش املاک غیربانکی خود بیش از ۶۰هزارمیلیارد تومان دارایی دارد، با قیمتی بسیار پایینتر از ارزش واقعیاش دادوستد میشود.
این فاصله عظیم هم فرصت و هم هشدار است؛ فرصتی برای سرمایهگذاران بلندمدت و هشداری برای سیاستگذاران که از ظرفیت واقعی بازار سهام غافل نمانند.
رشد مشروط به ثبات تصمیمها
با این حال اما باید در نظر داشت که در فضای سیاستگذاری و اقتصادی ایران، در کنار عوامل اقتصادی، تصمیمهای سیاسی و سیاستهای ارزی نیز نقش مهمی در آینده بازار دارند. بر این اساس فعالان بازار معتقدند که راهاندازی تالار دوم ارزی گامی مثبت بوده اما کافی نیست و همچنان بخشی از تولیدکنندگان مجبورند ارز صادراتی خود را با نرخهای بسیار پایینتر از بازار آزاد عرضه کنند؛ تفاوتی که بهمعنای انتقال رانت سنگین به واردکنندگان است.
کارشناسان اقتصادی میگویند بهترین راهکار برای برونرفت از این شرایط نابرابر، آزادسازی تدریجی نرخ ارز و حذف محدودیتهای صادراتی است تا شرکتها بتوانند در فضای رقابتی واقعی فعالیت کنند. در چنین شرایطی بازار سرمایه نیز بهجای واکنشهای کوتاهمدت، به مسیر منطقی و پایدار خود بازمیگردد.
بورس در آستانه فصل تازهای از اعتماد
در پایان باید گفت که با وجود تمامی ابهامات و ریسکهای سیاسی و اقتصادی، روند سبز روزهای اخیر، نشانهای از احیای امید در میان سهامداران بوده است. هرچند بخشی از این رشد به عوامل ارزی و تورمی بازمیگردد اما در دل آن نشانههایی از بازگشت آرام اعتماد نیز دیده میشود.
در این مقطع اگر سیاستگذار با ثبات و تدبیر عمل کند، دولت از مداخله بپرهیزد، تصمیمهای ناگهانی کنار گذاشته شوند و فضای شفافتری برای شرکتها فراهم شود، این رشد میتواند آغاز یک فصل تازه برای بازار سرمایه باشد؛ فصلی که در آن اعتماد، عقلانیت و سرمایه بلندمدت، سه ستون اصلی تالار شیشهای خواهند بود.