«جهان‌صنعت» از زوایای پنهان مشاور ارشد ترامپ در سنت‌شکنی سیاسی و حقوقی گزارش می‌دهد

مرد پشت پرده کاخ سفید

گروه بین الملل
کدخبر: 561374
استیون میلر، مشاور ارشد و معمار سیاست‌های مهاجرتی دولت ترامپ، به‌عنوان مرد پشت پرده کاخ سفید و نزدیک‌ترین همراه ترامپ در تعیین سیاست‌های جنجالی شناخته می‌شود.
مرد پشت پرده کاخ سفید

جهان‌صنعت – طبق ساختار سیاسی ایالات متحده، قواعد کلی بر این مبناست که بعد از ترامپ، معاونش جی‌دی ونس نفر دوم و به ترتیب وزرای خارجه و دفاع در جایگاه‌های بعدی قرار داشته باشند. با این حال در پشت پرده کاخ سفید چهره‌ای وجود دارد که ناظران از وی به عنوان مرد در سایه کاخ سفید و حتی برخی از او به عنوان مرد دوم بعد از ترامپ یاد می‌کنند. این فرد، شخصی نیست جز استفان میلر.

برخی میلر ۳۹ساله، معمار اصلی و ایدئولوگ دولت ترامپ و حتی جمهوریخواهان می‌دانند؛ فردی که در دولت دوم ترامپ، عامل بازتعریف سیاست مهاجرتی ایالات متحده بوده است. او که اکنون مشاور ترامپ است در خانواده‌ای مرفه بزرگ شده و در سال ۲۰۱۵ به عنوان نویسنده متن سخنرانی‌ها در دولت آغاز به کار کرده است. همزمان میلر در دولت اول وی طراح سیاست جنجالی ممنوعیت ورود مسلمانان به آمریکا و جدایی کودکان مهاجر از والدین‌شان در دولت اول او بود. در همین راستاست که روزنامه گاردین چندی پیش گزارش داد: نزدیکی میلر به ترامپ به حدی است که برخی او را دست راست وی می‌نامند. به طوری که وقتی از ترامپ پرسیده شد که آیا میلر ممکن است مشاور امنیت ملی شود، پاسخ داد: استیون از آن مقام بسیار بالاتر است. این موقعیت برتر به میلر اجازه داده در تمام حوزه‌های سیاستگذاری از جمله در وزارت امور خارجه نفوذ کند.

ایدئولوگ محافظه‌کار

در چنین شرایطی و در حالی که میلر را مسوول اعزام گارد ملی به شهرها و همچنین برخورد بی‌سابقه با مهاجران غیرقانونی قلمداد می‌کنند، مجله آتلانتیک روز گذشته در گزارشی در خصوص وی آورده است: استفان میلر آخر هفته‌اش را طبق معمول با توصیف سیاست آمریکا به گونه‌ای گذراند که گویی کشور در مراحل پیشرفته‌ یک جنگ داخلی قرار دارد. او در پستی در شبکه ایکس نوشت: در این کشور جنبشی بزرگ و روبه رشد از تروریسم چپ‌گرا وجود دارد. این جنبش سازمان‌یافته و تامین مالی ‌شده است و از سوی قضات، دادستان‌ها و دادستان‌های کل دموکرات افراطی حمایت می‌شود. تنها راه مقابله، استفاده از قدرت مشروع دولت برای برچیدن تروریسم و شبکه‌های تروریستی است.

انگیزه‌ این پیام تند، حکمی قضایی بود که علیه تصمیم دونالد ترامپ برای در دست گرفتن کنترل فدرال ۲۰۰ نیروی گارد ملی در اورگان صادر شد اما رویکرد میلر مدت‌هاست که برپایه‌ نوعی چالش خشونت‌آمیز با نظام سیاسی شکل گرفته؛ نگرشی که به سبب نفوذ گسترده‌اش بر سیاست داخلی آمریکا به بینش اصلی دولت ترامپ بدل شده است؛ نزاعی دائمی با دموکرات‌ها، رسانه‌ها، قوه قضاییه و هر نهادی که در مسیر او قرار گیرد.

این اتفاق در حالی صورت گرفته که در کارنامه سیاسی ترامپ یک الگوی ثابت دیده می‌شود؛ اینکه هر سخن یا اقدامی که بر خلاف منافع سیاسی او باشد، نامشروع تلقی می‌شود. طبق دیدگاه ترامپ و اطرافیان او، هر گزارش انتقادی افتراست، هر انتخاباتی که در آن شکست بخورد دستکاری ‌شده است، هر واقعیتی که چهره‌اش را مخدوش کند «دروغ» است و تقریبا هر مخالفی باید به زندان بیفتد.

میلر در آغاز فعالیتش به نفرت افراطی از مهاجرت شناخته می‌شد اما به‌تدریج و با تبدیل شدن به معمار اصلی برنامه ترامپ برای دور دوم ریاست‌جمهوری، جهان‌بینی او و ترامپ درهم آمیخت. او در ماه آگوست گفت: حزب دموکرات یک حزب سیاسی نیست، بلکه سازمانی افراطی در داخل کشور است. چند هفته بعد، ترامپ با استناد به ترور چارلی کرک، مخالفان سیاسی خود را همدست قاتل توصیف کرد و در سخنانی که گفته می‌شود میلر نوشته بود، افزود: برای سال‌ها افراط‌گرایان چپ، آمریکایی‌های بزرگی چون چارلی را با نازی‌ها و بدنام‌ترین قاتلان جهان مقایسه کردند. این نوع گفتار مستقیما مسوول تروریسمی است که امروز در کشور می‌بینیم و باید فورا متوقف شود.

مرگ کرک بهانه‌ای فوری برای توسل به قدرت دولتی در سرکوب مخالفان سیاسی شد اما اکنون که شوک این حادثه فروکش کرده، میلر بهانه‌ای پایدارتر یافته است؛ واکنش‌های سیاسی و حقوقی به استفاده گسترده ترامپ از نیروهای مهاجرت و گمرک.

البته قوه مجریه حق و بلکه وظیفه دارد قوانین مهاجرت را اجرا کند اما ترامپ این مرز را به‌طرز چشمگیری جابه‌جا کرده است؛ مانند بازداشت افراد بدون دادرسی که برخی از آنان شهروند آمریکا بودند، با مصادره اختیارات انتظامی ایالت‌ها و شهرها و با به‌کارگیری ماموران نقابدار که نه هویت سازمانی خود را اعلام و نه از حمله به خبرنگاران و شهروندان خودداری می‌کردند.

این اقدامات موجی از انتقاد عمومی و حتی چند حادثه خشونت‌بار پراکنده ایجاد کرد اما هرگز شورش یا انقلاب محسوب نمی‌شد. در حکمی که درخواست ترامپ برای فدرالیزه کردن نیروهای انتظامی در اورگان را رد کرد، اشاره شده بود که دولت برای اثبات ادعای شورش در پورتلند تنها به چهار مورد رفتار تهدیدآمیز از سوی معترضان استناد کرده است.

در منطق میلر و ترامپ، ترامپ تجسم اراده ملت و تنها سد میان مردم و هرج‌ومرج جنایی است. بنابراین هرگونه مخالفت با او، حتی از سوی قضات، شورش علیه قانون به حساب می‌آید. میلر در شبکه  ایکس نوشت: رییس‌جمهور فرمانده‌کل نیروهای مسلح است، نه یک قاضی در اورگان. پلیس پورتلند و اورگان به دستور رهبران محلی از کمک به ماموران اداره مهاجرت و گمرک که زیر حملات تروریستی قرار دارند خودداری کرده‌اند. این یک حمله تروریستی سازمان ‌یافته علیه دولت فدرال است و اعزام نیرو امری ضروری برای دفاع از کارکنان، قوانین، حکومت و نظم عمومی و جمهوری است.

ترامپ در همان شب قتل کرک نیز با لحنی مشابه گفت دولتش همه افرادی را که در این جنایت نقش داشتند، از جمله سازمان‌هایی که از آنان حمایت مالی کرده‌اند یا از قضات و نیروهای انتظامی انتقاد کرده‌اند، تحت پیگرد قرار خواهند داد. اکنون خود میلر به سراغ قضات رفته است.

در واقع میلر، مانند ترامپ معتقد است که جبهه او نماینده حق و نیکی است و مخالفانش نماد شر. پس هر روشی که ترامپ به کار برد مشروع است و هر روشی که علیه او استفاده شود نامشروع.

چند هفته پیش میلر ادعا کرده بود که تیراندازیِ فردی روان‌پریش به چارلی کرک، دولت را موظف کرده است علیه چپ‌گرایان اقدام کند. اکنون می‌گوید: چند فعال معترض به اداره مهاجرت و گمرک نیز همین الزام را ایجاد کرده‌اند. در واقع خشونت دلیل تمایل ترامپ و میلر به استفاده از قدرت دولتی برای سرکوب مخالفان نیست بلکه صرفا بهانه‌ای است برای خواستی که مدت‌هاست در دل دارند.

وب گردی