حداقل حقوق برای یک‌هفته هم کفاف نمی‌دهد:

سقوط ۲۶۱‌درصدی دستمزد کارگران در کمتر از یک دهه

گروه صنعت
کدخبر: 561314
دستمزد واقعی کارگران در ایران طی ۹ سال گذشته به شدت کاهش یافته و به ۹۱ دلار رسیده است، که تنها ۳۸ درصد از دستمزد سال ۹۵ را تشکیل می‌دهد. این سقوط ۲۶۱ درصدی، فشار اقتصادی را بر روی زندگی روزمره کارگران و بازنشستگان افزایش داده و آنها را به سمت شرایط معیشتی دشوارتری سوق داده است.
سقوط ۲۶۱‌درصدی دستمزد کارگران در کمتر از یک دهه

جهان صنعت_ پایه دستمزدِ ۲۳۸ دلاری سال۹۵ در طول یک بازه زمانی ۹ساله، به ۹۱دلار رسیده؛ به عبارتی، دستمزد واقعی سال‌جاری فقط ۳۸/‌۰دستمزدی ا‌ست که کارگران در سال ۹۵ دریافت می‌کردند.

به گزارش ایلنا، سقوط «دستمزد واقعی» در بیش از دو دهه گذشته، یک روند توقف‌ناپذیر بوده اما شتاب این مسیر از میانه دهه۹۰ شمسی بیشتر شده است؛ در نزدیک به ۱۰سال گذشته، ارزش واقعی دستمزد یک سقوط بی‌سابقه را تجربه کرده است.

سقوط ۲۶۱‌درصدی دستمزد

برای روشن شدن موضوع و عینیت بخشیدن به آن، یک مقطع خاص زمانی را برای مقایسه در نظر می‌گیریم؛ قیمت دلار در فروردین۹۵ یعنی کمتر از ۱۰سال پیش در بازار آزاد، حدود ۳‌هزار و ۴۰۰تومان بوده است؛ در همان سال حداقل دستمزد ماهانه کارگر (بدون مزایایی مانند حق سنوات و حق اولاد و بن خواربار) بر اثر تصویب شورای‌عالی کار، ۸۱۲‌هزار تومان بوده است بنابراین در فروردین۹۵، حداقل دستمزد کارگری بدون احتساب مزایای مزدی، ۲۳۸دلار آمریکا بوده است؛ اگر مزایای مزدی را به این رقم بیفزاییم و دلار ۳‌هزار تومانی آن روزگارانِ نه چندان دور را در نظر بگیریم، دریافتی حداقلی کارگران به ۳۰۰ دلار یا کمی بیشتر می‌رسد.

با یک پرش ۹سال و چندماهه در زمان، دوره‌ای را که پیاپی شوک‌درمانی‌های ارزی و کاهش ارزش پول ملی و به‌طور همزمان سیاست‌های سرکوب مزدی اتفاق افتاده، پشت سر می‌گذاریم و به زمان فعلی(مهرماه۱۴۰۴) می‌رسیم. در پایان روز سیزدهم مهرماه، قیمت هر دلار در بازار آزاد ایران، حدود ۱۱۴‌هزار تومان است، در همین بازه زمانی ۹ سال و چند ماهه، نرخ دلار یک پرش عجیب ۵/‌۳۳ برابری را تجربه کرده اما حداقل دستمزد مصوب شورای‌عالی کار فقط کمی بیش از ۱۰برابر رشد داشته و از ۸۱۲‌هزار تومانِ سال۹۵ به حدود ۱۰‌میلیون و ۴۰۰‌هزار تومان در سال۱۴۰۴ رسیده است. به این ترتیب حداقل دستمزد کارگران بدون احتساب مزایای جانبی در سال‌جاری فقط ۹۱ دلار است که اگر مزایای مزدی همه شمول را به آن بیفزایم، شاید به حدود ۱۱۰ دلار برسد. می‌بینیم پایه دستمزدِ ۲۳۸ دلاری سال ۹۵ در طول یک بازه زمانی ۹ساله، به ۹۱دلار رسیده؛ به عبارتی، دستمزد واقعی سال جاری فقط ۳۸/‌۰ دستمزدی ا‌ست که کارگران در سال۹۵ دریافت می‌کردند. ارزش واقعی حداقل دستمزد کارگران(نه دستمزد اسمی و ریالی) در یک بازه زمانی ۹ ساله، ۲۶۱‌درصد سقوط کرده است! دریافتی کارگران متوسط‌بگیر و متخصص نیز در همین حدود دچار تنزل شده و قدرت واقعی خود را از دست داده است.

دستمزد فقط برای ۵ تا ۶ روز

تاثیر این سقوط در زندگی روزمره کارگران و بازنشستگان به خوبی هویداست؛ بی‌دلیل نیست که کارگران بازنشسته در تجمعات صنفی هر هفته مقابل نهادهای مسوول، پلاکارد دست می‌گیرند که «دستمزد ما ریالیه اما هزینه‌ها دلاریه.» در این بین محاسبات مستقل سبد معیشت خانوارهای کارگری براساس وعده‌های واقعی غذایی و با استناد به جدول خوراکی‌ها متشکل از یک وعده غذای گرم در روز که توسط فرامرز توفیقی، فعال کارگری انجام شده نشان می‌دهد که ‌درصد پوشش حداقل دستمزد یک خانواده متوسط ۳/‌۳ نفره که رقم ۱۵‌میلیون و ۱۰۰‌هزار تومان است به ۴۳/‌۱۲‌درصد هزینه‌های حداقلی زندگی رسیده و فقط مخارج ساده و حداقلی ۵ تا ۶ روز ماه را کفاف می‌دهد. سبد خوراکی‌ها به‌تنهایی خیلی بیشتر از دستمزد کارگران حتی دستمزد کارگران متخصص و متوسط‌بگیر است.

به عقب برمی‌گردیم؟

آیا می‌توانیم امیدواریم باشیم که سطح کیفی و کمّی زندگی مزدبگیران نه به دهه‌ها قبل بلکه فقط به کمتر از ۱۰سال قبل، مثلا همان سال۱۳۹۵ بازگردد؟ بهرام حسنی‌نژاد، فعال کارگری و رییس اسبق انجمن صنفی کارگران معدن چادرملوی یزد در پاسخ به این سوال می‌گوید: زندگی مردم تنزل کرده، هم کیفی و هم کمی؛ ما مزدبگیران به درجاتی رسیده‌ایم که زندگی برای‌مان فقط تامین معاش است و دیگر هیچ….

به گفته این فعال کارگری، بخشی از این تنزل ناخواسته به افت منزلت و شأن معنوی کارگران و مزدبگیران برمی‌گردد؛ او می‌گوید: وقتی کارگر «مجبور» به هر کاری می‌شود تا کرایه خانه بدهد، شأن و منزلتی ندارد، وقتی تغذیه مناسبت نیست، آموزش‌وپرورش طبقاتی ا‌ست و فرزندان ما آینده‌ای ندارند…

حسنی‌نژاد ادامه می‌دهد: با ادامه سیاست‌های فعلی، هیچ زمان معیشت و منزلت ما کارگران و مزدبگیران به سطح سال‌های میانه دهه۹۰ برنمی‌گردد، هرچند در آن سال‌ها هم مشکلات جدی داشتیم. من در چشم‌انداز مقابل، امکانی برای یک جهش بلند اصلاحی نمی‌بینم و سقوط به‌سمت پایین جدول زندگی ادامه دارد.

«هر دولتی که روی کار آمده، سیاست‌های ضدکارگری دولت قبل را تکمیل کرده و هربار به رکوردهای جدیدی دست یافته‌اند!» این فعال کارگری با تاکید بر این واقعیت می‌افزاید: رکورد زدن قیمت دلار یعنی مزدبگیران به سمت قعر می‌روند و ثروتمندان و دلالان و رانتخوران ثروتمندتر می‌شوند و این شکاف مدام عمیق‌تر می‌شود.

شکاف عمیق هزینه‌های زندگی و مزد و حقوق دریافتی، با یارانه نهایت ۳دلاری دولت و کالابرگ چند صد‌هزار تومانی اصلا پر نمی‌شود؛ خبری از ترمیم مزد هم نیست و شورای‌عالی کار به‌عنوان یک نهاد متولی دستمزد کاملا به خواب رفته است.

کارگران حتی کارگران ماهر به «هر کار سخت اما شرافتمندانه» روی آورده‌اند تا بخشی از این چاله عمیق را پر کنند، اجاره خانه بدهند و نگذارند سفره خانواده کاملا تهی شود؛ از مسافرکشی و دستفروشی گرفته تا جمع‌آوری ضایعات، به هر ریسمان نازکی می‌آویزند تا امرار معاش کنند؛ در روزهای اخیر یک کارگر شهرداری با ما تماس گرفت و از زباله‌گردی در ساعت‌های تاریکی شب گفت؛ او در یک جمله همه رنج استیصال را خلاصه کرد: «من شب‌ها در تاریکی استتار می‌کنم و در زباله‌ها به‌دنبال ضایعات قابل فروش می‌گردم، می‌ترسم شناخته شوم اما چه کنم، چاره دیگری ندارم.»

وب گردی