پیامدهای فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌ها

فریدون مجلسی
کدخبر: 559194

فریدون-مجلسی

فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین و تحلیلگر مسائل بین‌الملل

موضوع فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌ها از دو منظر قابل بررسی است؛ نخست آنکه شرایط کشور می‌تواند مشابه دوران پیش از برجام شود یعنی همان وضعیتی که ایران را وادار کرد تا دو سال پای میز مذاکره بنشیند و به توافق برجام برسد. برجام از نگاه طرف غربی در واقع مجازاتی در برابر نقض تعهدات هسته‌ای از سوی جمهوری اسلامی تلقی شد و این توافق امکان بهره‌مندی ایران از آزادی‌ها و مزیت‌های تجارت بین‌المللی را فراهم می‌کرد. با این حال در داخل کشور با مخالفت‌هایی روبه‌رو شد و همان گروهی که اکنون زمام امور را در دست دارند، با شلیک موشک‌های نشانه‌گذاری شده زمینه تضعیف و لغو برجام را فراهم کردند. در نهایت ایران از منافع آن بهره‌ای نبرد؛ قراردادهایی که برای خرید هواپیما نوشته شده بود لغو و منابع مشترک گاز به سود همسایگان جنوبی کشور از دسترس ما خارج شد تا آنها در صف کشورهای ثروتمند جهان قرار بگیرند.

اکنون با فعال شدن مکانیسم ماشه، تحریم‌ها بار دیگر بازگشته و ایران دیگر تنها متهم نیست بلکه از منظر حقوق بین‌الملل محکوم به انجام اقداماتی علیه صلح و امنیت بین‌المللی شناخته می‌شویم. اکنون مطابق فصل هفتم منشور ملل متحد، دست جامعه جهانی برای اقدام علیه ایران باز است. نه به این معنی که به زودی تمام کشورها برای اقدام علیه ما بسیج خواهند شد اما برای اقدام علیه کشور توجیه لازم را در اختیار دارند. البته در حال حاضر همان افرادی که پیش از این تحریم‌ها را دور می‌زدند تا زمانی که مزاحمت‌های دریایی و ممنوعیت‌های پرواز برای کشور پیش نیامده است به کار خود ادامه خواهند داد اما تولیدکنندگان برای تامین مواد اولیه خود که پیش از این از طریق چین، ترکیه و امارات تامین می‌شد با مشکل روبه‌رو خواهند شد و این قطعنامه و تحریم‌ها همچون شمشیری بر فراز اقتصاد کشور بوده و هزینه ایجاد ثبات در اقتصاد کشور بسیار سنگین خواهد بود.

موضوع دوم و شاید مهم‌تر این است که با وجود یا در فقدان تحریم‌های بین‌المللی، رژیم صهیونیستی وارد جنگ ۱۲روزه شد؛ هرچند این جنگ بدون مقدمه آغاز نشد و ترور هنیه در تهران و در دو مرحله درگیری وعده صادق و جنگ با لبنان، سوریه و یمن زمینه‌ساز این حمله بود و بخشی از تحولات اخیر منطقه؛ مشکل ما فارغ از مخاطرات اقتصادی تهدید جنگ رژیم صهیونیستی است که اکنون در تدارک مجدد برای بازگرداندن آمادگی از دست رفته خود است. ایران نیز متقابلا اعلام کرده که به تعرضات پاسخی شدید خواهد داد. نکته قابل توجه این است که رژیم صهیونیستی و آمریکا را باید ذیل یک بسته امنیتی در نظر گرفت زیرا درگیری با یکی به معنای رویارویی با دیگری است.

راه‌حل در رفع خصومت‌هاست، نه در اتکا به منطق بازدارندگی. بازدارندگی زمانی معنا دارد که طرفین در پی ستیزه‌جویی باشند. اگر ایران و همسایگانش دست از دشمنی بردارند، هیچ‌کدام نیازی به بازدارندگی ندارند. تجربه جنگ ایران و عراق نشان داد که خصومت چه هزینه‌های سنگینی برای ملت‌ها به همراه دارد و با مقاومت جانانه در خرمشهر تکلیف آن ستیزه‌جویی مشخص شد و باید از آن درس گرفت.

سفر اخیر رییس‌جمهور به نیویورک هیچ دستاوردی نداشت. سخنان هیات ایرانی چیزی جز تکرار مواضع گذشته نبود؛ مواضعی که سال‌هاست از سوی طرف‌های مقابل پذیرفته نشده و بازگویی مجدد آن نیز نتیجه‌ای متفاوت در بر نداشت. محدودیت‌های اعمال‌شده بر هیات ایرانی و محصور شدن آنها در محدوده‌ای کوچک در شأن کشور نبود و در این شرایط بهتر بود که در این مکان حضور پیدا نمی‌کردند. این در حالی است که برخی مقامات همچنان بر مواضع تند و شعارهای دیرینه علیه رژیم صهیونیستی و آمریکا تاکید می‌کنند؛ مواضعی که امروز با بازگشت قطعنامه‌ها و فشارهای بین‌المللی بیش از پیش برای ایران هزینه‌ساز است. اکنون سخنانی مبنی بر خروج از NPT یا حتی سازمان ملل متحد نیز به میان آمده که نه‌تنها کمکی به کشور نمی‌کند بلکه انزوای بیشتری به همراه خواهد داشت. راهبرد خروج از وضعیت کنونی در آینده نزدیک روشن نیست اما در بلندمدت با تغییر نسل‌ها و دگرگونی شرایط جهانی ممکن است مسیر تازه‌ای را بگشاید.

وب گردی