نگاه تاریخی مصدق به نفت

علی برزگر
کدخبر: 557147
نویسنده با تأکید بر اهمیت ملی کردن نفت ایران به رهبری دکتر مصدق، آن را اقدامی ضروری برای استقلال کشور در برابر استعمار انگلیس و تأثیرات تاریخی آن می‌داند.
نگاه تاریخی مصدق به نفت

علی برزگر*– شگفت‌انگیز است در دوران ما که اثرهای زیانبار سیاست‌های استعماری انگلیس در تاریخ معاصر جهان از هند تا چین، آفریقا، آسیای جنوب غربی و به‌ویژه فلسطین و ایران بر همه جهان آشکار است کسی بگوید که ملی کردن نفت ایران اشتباه دکتر مصدق بود و شاهد را هم آن بیاورد که اگر نفت ملی نمی‌شد کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲ نیز رخ نمی‌داد این اندیشه تهی از نگاه تاریخی است. دکتر مصدق پذیرفتن نامزدی نخست‌وزیری را منوط‌به تصویب لایحه ملی‌کردن صنعت نفت از سوی مجلس شورای ملی کرده بود. با اینکه بیشتر نمایندگان مجلس شانزدهم وابسته به انگلیس بودند با توجه به پشتیبانی گسترده در جامعه برای ملی کردن نفت و رهبری مصدق به این لایحه گردن نهادند و مصدق را با ۹۲رای از ۱۰۲نماینده حاضر به نخست‌وزیری برگزیدند. مصدق با توجه به تجربه‌ای که پس از جنبش مشروطه در سیاست خارجی ایران داشت استعمار انگلیس را می‌شناخت و می‌دانست که آن کشور در ۲۰۰سال تجربه استعماری‌اش در ایران خاطره خوبی از خود بر جای نگذاشته است.

– انگلیس با ترکیبی از یک شاه سست‌عنصر و درباری فاسد، بزرگمردانی چون میرزا ابوالقاسم فراهانی و میرزا تقی‌خان امیرکبیر را از سر راه خود برداشت. انگلیس بلوچستان و افغانستان را که از پادشاهی کوروش بخشی از سرزمین ایران بودند از ایران جدا کرد. او دیده بود که چگونه انقلاب مشروطه برآمد و نمایندگان مردم از سراسر ایران یک قانون اساسی نوشتند که در آن کانون مشروعیت حکومت در مجلس شورای ملی بود و شاه تنها جایگاهی تشریفاتی بود و هیچ قدرت نظامی یا حکومتی نداشت. دولت از سه قوه مقننه، مجریه و قضاییه جدا از هم تشکیل شد. نخست‌وزیر برگزیده مجلس و رییس قوه‌مجریه بود. قوه‌قضاییه دادگاه‌های مستقلی را در برداشت که عدالت در کشور را تضمین می‌کردند و بر قانونی بودن کارهای قوه مقننه و مجریه نظر داشتند. این قانون اساسی که بر پایه الگوی بلژیک نوشته شده بود در صورت اجرا می‌توانست ایران را به‌سوی یک دولت دموکراتیک شبیه کشورهای اروپایی ببرد.

– مصدق دیده بود که چگونه انگلیس علی‌اصغر اتابک که نخست‌وزیر برگزیده مجلس بود را برنتابید و در پایان روزی که با محمدعلی‌شاه بر سر انتقال اختیارات نظامی به توافق رسید او را در جلوی مجلس شورای ملی با تپانچه عباس‌آقا فرستاده سید حسن تقی‌زاده که عامل انگلیس بود، کشتند. در همان روز یعنی هشتم آگوست۱۹۰۶ در سن‌پترزبورگ روسیه در جلسه‌ای که میان نمایندگان دولت‌های انگلیس و روسیه برگزار شد توافق شد که سرزمین ایران میان آن دو کشور تقسیم شود. مصدق دیده بود که چگونه ایران دو پاره شده و برای ۱۵سال در اشغال آنها بود و دچار جنگ، خشونت، هرج‌ومرج، بیماری و قحطی شد که در آن میلیون‌ها ایرانی کشته شدند و دادرسی نبود.

– نیروهای متفقین پس از ورود به ایران در سوم شهریور۱۳۲۰ رضاشاه که در سال‌های حکومتش به هیتلر گرایش یافته بود را برکنار و تبعید کردند. در جلسه مجلس سیزدهم شورای ملی پسر بزرگ رضاشاه به‌عنوان محمدرضاشاه پهلوی به قانون اساسی سوگند یاد کرد. در دوران پس از جنگ که ایران در اشغال نیروهای متفقین بود مردم زندگی دشواری داشتند و دولت با کاهش ارزش ریال در برابر ارز خارجی به سود نیروهای خارجی به گرانی دامن زد و زندگی مردم دشوارتر شد. نخستین حزبی که پس از جنگ در ایران تشکیل شد حزب توده با پشتیبانی اتحاد شوروی بود. چند حزب دیگر نیز تشکیل شدند اما فعالیت آنها زیر نظر اداره آگاهی بود. در سال۱۳۲۲ انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورای ملی در سراسر کشور برگزار شد که کنترل شده بود. از نقاطی که در اشغال نیروهای شوروی بود هشت‌نماینده از حزب توده، در تهران که در دید جهانیان قرار داشت انتخابات آزاد محمد مصدق بود و چهار تن از حزب ایران انتخاب شدند و نمایندگان مجلس از دیگر نقاط همگی وابسته به انگلیس بودند. روزنامه‌ها آزاد بودند اما امنیتی در کشور نبود.

– در سال۱۳۲۴ دولت شوروی که نیروهایش شمال ایران را در اختیار داشتند از دولت ایران درخواست امتیاز نفت شمال ایران را کرد. گویا در سفری که احمد قوام نخست‌وزیر به شوروی داشت هم به او قول داده بودند که در صورت دریافت امتیاز نفت شمال شوروی هم نیروهای خود را از ایران بیرون خواهد برد. به هنگام طرح مساله در مجلس دکتر مصدق پیشنهادی داد مبنی‌بر اینکه تا زمانی که نیروهای نظامی خارجی در ایران حضور دارند بررسی هرگونه تقاضای امتیاز در مجلس ممنوع خواهد بود. این پیشنهاد رای نیروهای ملی و هواداران انگلیس در مجلس را آورد و سرانجام نیروهای شوروی بدون دریافت امتیاز نفت شمال، ایران را ترک کردند.

– انتخابات مجلس پانزدهم در زمان قوام بود و او اجازه راه یافتن نمایندگان مستقل و ملی به مجلس را نداد. در ۱۵بهمن۱۳۲۷ ناصر فخرآرایی وابسته به حزب توده در دانشگاه تهران به شاه تیراندازی کرد. شاه اندک خراشی برداشت و تیرانداز با تیر ماموران کشته شد. این بهانه‌ای شد برای مجلس که حزب توده را غیرقانونی اعلام کند. پیرو آن در ابتکار دیگری که خاستگاه آن انگلیس بود مجلس موسسانی تشکیل شد که با اصلاح قانون اساسی شاه این اختیار را یافت که بتواند هرگاه بخواهد هریک یا هر دو مجلس باهم را منحل کند؛ کاری که آشکارا مخالف با قانون اساسی مشروطه بود.

– در مجلس پانزدهم لایحه‌ای مطرح شد که طبق آن قرارداد۱۹۳۳ نفت ایران با شرکت نفت انگلیس و ایران تمدید می‌شد اما پیش از آن که به تصویب برسد دوران مجلس پانزدهم به ‌سرآمد.

انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی شرایطی را برای تغییر دموکراتیک در ایران فراهم آورد. این انتخابات زیر نظر عبدالحسین هژیر، وزیر دربار در همه جای کشور با تقلب کامل انجام شد اما نیروهای ملی در تهران که به‌گونه‌ای مردمی بر انتخابات نظارت داشتند درباره تقلب در انتخابات افشاگری کردند که آبروی دولت را برد و هژیر که در تقلب‌ها نقش اصلی داشت از سوی سید حسن امامی، عضو فداییان اسلام کشته شد. پس از این افشاگری با پشتیبانی گسترده مردمی و با فشار سفارت آمریکا دولت انتخابات تهران را باطل اعلام کرد و در انتخابات بعدی که با آزادی برگزار شد هشت‌تن از نامزدان جبهه ملی از تهران به مجلس راه یافتند. ریچارد کاتم بعدها در کتاب خود درباره ناسیونالیسم در ایران نوشت که «شاید شاه اجازه برگزاری انتخابات آزاد در تهران را بزرگ‌ترین اشتباه در زندگی خود بداند.» مجلس شانزدهم دکتر مصدق که تنها هشت نماینده پشتیبان داشت را در ۱۵اردیبهشت۱۳۳۰ با دریافت ۹۹ از ۱۰۲رای به نخست‌وزیری برگزید در زمانی که حزب توده و نیروهای دربار، سازمان‌های اطلاعاتی ارتش، شهربانی، نیروهای سازمان اطلاعات خارجی بریتانیا(ام.آی.۶.) در ایران، اوباش تهران، مالکان بزرگ، شرکت نفت انگلیس و ایران و فداییان اسلام با او و هدف‌های سیاسی او که استقلال و برقراری دموکراسی در ایران بود مخالف بودند.

در برابر این دشمنان مصدق با جامعه‌ای روبه‌رو بود که میلیون‌ها تن از طبقه متوسط نوین، دانشگاهیان، نیروهای متخصص، پزشکان، مهندسان، مدیران کارمندان دولت دانشجویان و دانش‌آموزان بودند که خسته از استبداد و خواستار آزادی سیاسی و دولت قانون مشروطه بودند و او را به‌عنوان رهبر مبارزه با استعمار انگلیس قبول داشتند. رادیو هم آمده بود و روزنامه‌های گوناگون هم خواستار دموکراسی در ایران بودند و ماه‌ها پیش از برآمدن مصدق به نخست‌وزیری در تظاهرات و اعتصاب‌ها و گردهمایی‌ها از سیاست‌های او پشتیبانی کرده بودند. مصدق به این نتیجه رسیده بود که ملت ایران می‌تواند از جنبشی ترقی‌خواه برای دموکراسی پشتیبانی کند. این پشتیبانی رو به افزون را او در تظاهرات خیابانی مردم در شهرها در دهه۲۰ دیده بود اما اکنون این تظاهرات در سطحی بسیار گسترده‌تر و در همه کشور پراکنده بودند. او می‌دانست که اگر شرکت نفت انگلیس و ایران را هدف گیرد با جو برآمده پس از جنگ که سرزمین‌های استعمارزده و ملت‌ها آزاد شده بودند ایران نیز می‌تواند استقلال و آزادی خود را به دست آورد. با تجربه تاریخی بیش از ۲۰۰سال دسیسه‌های ضد ایرانی از سوی انگلیس و از میان بردن رجال ملی ایران و از دست دادن بخش بزرگی از سرزمین ایران روشن بود که هدف مصدق چانه‌زنی بر سر میزان سهم نفت انگلیس نبود. کینگزلی مارتین، سردبیر مجله انگلیسی معتبر نیواستیتزمن در گزارشی از مصاحبه‌ای در تهران با مصدق از قول مصدق نوشت: «او باور داشت که کافی نیست از شر شرکتی که کشورش را استثمار کرده آزاد باشد بلکه باید مطمئن شد که هیچ‌کس یا قدرت خارجی در موقعیتی نباشد که بتواند قدرتی را که شرکت نفت انگلیس و ایران در گذشته داشته در آینده داشته باشد.» دولت انگلیس به دیوان داوری لاهه شکایت کرد. دیوان لاهه ایران را برحق دانست. به همین سادگی. تصمیم مصدق در روی آوردن به ملی کردن نفت چیزی نبود که به او الهام شده باشد بلکه ملت ایران از راه تجربه‌های گران در ۲۰۰سال گذشته به آن رسیده بود. هیچ قدسیتی هم در آن نبود. مصدق بر میهنی بودن این کار که به آزادی و نیک‌بختی ملت ایران می‌انجامید پایبند بود.

از سوی دیگر مصدق به زمینه‌های جهانی و عملی این کار نیز توجه داشت. او دریافته بود که رهبران حزب دموکرات در آمریکا به‌گونه‌ای آرام از نهضت ملی پشتیبانی می‌کنند. روز ۲۷اسفند۱۳۲۹ دین اچسن وزیر امور خارجه آمریکا در نامه‌ای به هنری گریدی سفیر آن کشور در ایران از مخالف نبودن آمریکا با ملی شدن نفت ایران خبر داد. در ۱۶اردیبهشت۱۳۳۰(۱۶مه۱۹۵۱) ایستگاه تهران، سازمان سیا گزارشی به سازمان مرکزی سیا در واشنگتن فرستاد که در آن گفت:

– پشتیبانی مردم از مصدق از درون و بیرون جبهه ملی بیشتر از هر کس دیگر در دولت‌های اخیر بوده است.

– قدرت مصدق برآمده از روح ملت‌خواهی است که در حال حاضر بر سیاست ایران چیرگی دارد. این روح به‌نظر می‌رسد در رویارویی با نفوذ بریتانیا و اتحاد شوروی است. به‌نظر می‌رسد که ایران نظر خوبی به آمریکا دارد، به‌عنوان نیروی سومی که به‌دنبال منافع خاصی در ایران نیست.

– بهترین کار برای تامین هدف‌های آمریکا در ایران تشویق یک جنبش بومی لیبرال و پیشرو است که بتواند از نفوذ حزب توده بکاهد.

مصدق آشنایانی هم در محافل قدرت در آمریکا یافته بود. گریدی سفیر آمریکا در ایران رابطه نزدیک و خوبی با مصدق داشت. ویلیام داگلاس قاضی دیوان عالی آمریکا نیز به مصدق احترام می‌گذاشت و او را پیشگام دموکراسی در ایران می‌دانست. دین اچسن وزیر امور خارجه آمریکا نظر خوبی به مصدق داشت. انتخابات پاییز۱۹۵۲ در انگلیس با روی کار آمدن حزب محافظه‌کار به رهبری وینستون چرچیل و انتخابات نوامبر همان سال با روی کار آمدن ژنرال آیزنهاور همراه بود که همراه با او معاونش ریچارد نیکسون بود که گرایشی به جناح راست حزب جمهوریخواه داشت و برادران دالس که یکی (فاستر) وزیر خارجه و دیگری (آلن) رییس سازمان سیا شد. این دو برادر وابسته به یک شرکت حقوقی در نیویورک بودند که وکیل شرکت نفت ایران و انگلیس و مشاور بانک چیس منهتان در نیویورک بودند. این دگردیسی دولت آمریکا را به‌سوی مخالفت با دولت مصدق و برنامه مشترک با انگلیس برای کودتا در ایران کشانید. به‌گونه‌ای‌که حتی راجر گویران که بنیانگذار سازمان سیا و سازمان بدمن در ایران بود و به مصدق نظر مثبتی داشت که در گزارش‌هایش بازتاب می‌یافت را نیز از ایران فراخواند. پس از کودتای نخست ۲۴مرداد۱۳۳۲ که با ناکامی روبه‌رو شد و بسیاری از دست اندرکاران آن بازداشت شدند، مصدق انتظار کودتای دیگری را نیز داشت که خود را برای آن آماده کرده بود. او نیروهای نظامی را به درون پادگان‌ها فرستاد تا خیالش جمع باشد که در کودتا شرکت نکنند و باور داشت که اگر حمله از جانب اوباش سازمان سیا و عناصر ام.آی ۶. صورت گیرد نیروهای انتظامی که به دولت او وفادار هستند برای پیشگیری از اوباش کافی باشند. از این رو او به همه احزاب سیاسی توصیه کرد تا در روز ۲۸مرداد باشگاه‌های خود را ببندند و اعضای خود را از تهران بیرون برند اما با خیانت چند تن از فرماندهان نیروی انتظامی از جمله برادرزاده مصدق سرهنگ محمد دفتری فرمانده کارد گمرک و شهربانی در بعدارظهر اوضاع به زیان او برگشت و برپایه گزارش سیا هنگامی‌که نیروهایش آماده بودند در ناامیدی تهران را ترک کنند کودتا پیروز شد. با توجه به پانویس زیاد این بررسی که در اینجا نمی‌گنجد. لطفا ر.ک. به : علی برزگر، پگاهی در نیمه شب، برآمدن جنبش مشروطه و نهضت ملی ایران (تهران، فرهنگ صبا، ۱۴۰۰)، دو جلد. احمد زیدآبادی، «دو اشتباه استراتژیک دکتر مصدق»، هم‌میهمن، شماره ۲۸ مرداد ۱۴۰۴

*دکترای علوم سیاسی

وب گردی