حباب خوشبینی!

جهانصنعت – در نیمهدوم سال ۲۰۲۵ سرمایهگذاران آمریکایی گویی در جادهای معامله میکنند که هر حرکتی در این جاده میتواند مسیر آینده داراییهایشان را دستخوش تغییراتی بنیادین کند. رشد پرشتاب برخی صنایع، بهخصوص در حوزه فناوری و انرژیهای نو، همزمان با فشارهای تورمی و سیاستهای سختگیرانه پولی، تصویری متناقض اما آموزنده از بازار ساخته است. این وضعیت یادآور ضرورت پایبندی به اصول بنیادین سرمایهگذاری است که در طول تاریخ مالی بارها آزموده شده و همچنان راهنمای اصلی تصمیمگیریهای موفق به شمار میآید.
یکی از خطاهای رایج در چنین مقاطعی، غفلت از تنوع داراییها و تمرکز بیش از حد بر یک کلاس خاص از دارایی است. تجربه نشان میدهد که حتی در زمانهای اوجگیری بازار سهام، بیتوجهی به اوراق قرضه یا داراییهای بینالمللی میتواند به زیانهای جبرانناپذیر بینجامد. در مقابل، پرتفویهایی که بر پایه ترکیب متوازن و سنجیده ساخته میشوند، توان بیشتری برای تابآوری در برابر نوسانات دارند.
بازنشستگان نیز با چالشهای کمسابقهای روبهرو هستند. افزایش طول عمر، رشد هزینههای درمانی و فشارهای تورمی سبب شده دوران بازنشستگی به مرحلهای حساس و پیچیده بدل شود. در این میان، استراتژیهایی نظیر نگهداشت نقدینگی کافی برای هزینههای کوتاهمدت، اتکا به درآمدهای پایدار از محل سود اوراق یا سهام و پرهیز از فروش داراییها در زمان افت بازار، میتواند سپری محافظ در برابر بحرانهای مالی ایجاد کند.
در نهایت، نیمهدوم ۲۰۲۵ نهتنها آزمونی برای بازارهای مالی بلکه آزمونی برای سرمایهگذاران است. آنها که اصولی همچون انضباط، صبوری و مدیریت ریسک را در عمل بهکار گیرند میتوانند از فرصتهای این دوره بهرهبرداری کنند اما برای کسانی که در دام هیجان یا وسوسه رشدهای زودگذر گرفتار شوند، احتمال زیان سنگین دور از ذهن نخواهد بود.
ریسک پنهان در دل رونق سهام
طی یک دهه گذشته، صعود مداوم شاخصهای سهام تصویری کمنظیر از رشد در بازار سرمایه ترسیم کرده و بسیاری از سرمایهگذاران را به بازدهیهایی فراتر از میانگینهای تاریخی عادت داده است. حتی پس از افت کوتاهمدت در بهار سال جاری یعنی سال ۲۰۲۵، بازار به سرعت احیا شد و بازدهیها دوباره به سطوحی بازگشت که در مقیاس ۱۰ تا ۱۵ساله همچنان بسیار بالاتر از میانگینهای گذشته قرار دارد.
همین روند طولانی و چشمگیر اما تهدیدی پنهان را ایجاد کرده است که از خوشبینی بیش از حد سرمایهگذاران ناشی میشود. وقتی رشد بازار برای مدت طولانی ادامه یابد، بسیاری از فعالان تمایل پیدا میکنند تنوع پرتفوی خود را کاهش دهند و صرفا به بازار داخلی تکیه کنند. چنین رویکردی هرچند در ظاهر سودآور به نظر میرسد اما در عمل ریسکهای جدی به همراه دارد. هرگونه نشانه از کندی رشد اقتصادی، کاهش مصرف یا شوکهای ناشی از سیاستهای تجاری میتواند بهسرعت روند صعودی را متوقف کند.
نشانههای اولیه از این خطر اکنون در حال ظاهر شدن است. آمارهای اخیر حاکی از افت نسبی در مصرف خانوار و فشار فزاینده ناشی از تعرفههای تجاری است. این عوامل میتواند بهتدریج بر سودآوری شرکتها و اعتماد سرمایهگذاران اثر منفی بگذارد. در نتیجه، چرخهای که سالها با قدرت ادامه یافته، ممکن است در برابر چنین فشارهایی شکنندهتر از آن چیزی باشد که به نظر میرسد. این شرایط برای سرمایهگذارانی که موفقیتهای اخیر را دائمی میدانند، یادآوری مهمی است. حفظ تنوع داراییها، توجه به بازارهای بینالمللی و درک ریسکهای پنهان میتواند کلید عبور ایمن از مرحلهای باشد که احتمال تغییر مسیر بازار بیش از هر زمان دیگری جدی است.
سن و افق زمانی؛ عامل تعیینکننده ترکیب پرتفوی
در میان توصیههای کلیدی برای سرمایهگذاران، یکی از مهمترین نکات توجه به سن و افق زمانی است. برای افرادی که به نیمهدوم عمر کاری خود نزدیک میشوند، کاهش بخشی از ریسک پرتفوی اقدامی حیاتی است. هرچند دوران بازنشستگی ممکن است ۳۰ تا ۴۰سال طول بکشد اما تجربه نشان داده بسیاری از افراد زودتر از آنچه انتظار دارند از بازار کار خارج میشوند. بنابراین توصیه میشود افراد بالای ۵۰سال که توانایی حضور در بازار سرمایه آمریکا را دارند، بخشی از داراییهای خود را به اوراق قرضه کوتاهمدت و میانمدت با کیفیت بالا و همچنین مقداری وجه نقد اختصاص دهند تا در برابر شوکهای احتمالی بازار سهام مقاوم باشند. البته لازم به ذکر است که وقتی صحبت از وجه نقد برای سرمایهگذار ایرانی فعال در بورس آمریکا به میان میآید منظور ارزهای خارجی هستند نه ریال داخلی چراکه هدف حفظ ارزش داراییها است و با تورم حال حاضر کشورمان ریال نمیتواند نقش سپر تورمی را ایفا کند. در مقابل، جوانترها میتوانند همچنان تمرکز بیشتری بر سهام داشته باشند، مخصوصا اگر پرتفوی خود را بهصورت جهانی متنوعسازی کنند. سهم بازارهای غیرآمریکایی در سرمایهگذاریهای جهانی حدود ۳۸درصد است اما بسیاری از سرمایهگذاران جوان بهشدت در سهام داخلی متمرکزند. این عدم توازن در بلندمدت میتواند پرهزینه باشد.
اوراق قرضه در مقابل سهام بینالمللی
پس از سالها عقبماندگی، بازارهای سهام خارج از آمریکا در سال جاری نشانههایی از احیا را بروز دادهاند. پرسشی که این روزها ذهن سرمایهگذاران را درگیر کرده آن است که آیا برای ورود به این بازارها دیر شده یا هنوز فرصت باقی است.
بررسی عوامل بنیادی نشان میدهد که هنوز مزایای مهمی برای سهام بینالمللی وجود دارد: نسبت قیمت به درآمد پایینتر، بازده نقدی بالاتر و همچنین چرخههای تاریخی که نشان دادهاند دورههای برتری سهام غیرآمریکایی معمولا چند ساله است و در یک دوره کوتاه خلاصه نمیشود. در کنار این موارد، تضعیف ارزش دلار در ماههای اخیر نیز بهعنوان یک نیروی محرک تازه برای این بازارها عمل کرده است. بنابراین به نظر میرسد فرصت ورود به این حوزه هنوز از بین نرفته است.
از سوی دیگر با وجود اینکه بازار انتظار کاهش یک یا دو مرحلهای نرخ بهره توسط بانک مرکزی آمریکا را دارد، همچنان سطح بهرهها در مقایسه با سالهای گذشته بالاست. همین موضوع اوراق قرضه را به گزینهای جذابتر نسبت به گذشته تبدیل کرده است.
بازده اوراق ۱۰ساله خزانهداری در حدود ۲/۴درصد قرار دارد که این سطح میتواند بازدهی آتی اوراق را نسبت به یکدهه گذشته بهبود دهد. هرچند کارنامه اوراق قرضه در ۱۰ تا ۱۵سال اخیر چندان درخشان نبوده و حتی در برخی دورهها بازدهی واقعی منفی داشته، اما شرایط امروز متفاوت است. نرخهای بهره بالاتر نهتنها چشمانداز بازدهی اوراق را تقویت میکند بلکه دست سیاستگذاران برای واکنش به رکود احتمالی را نیز باز میگذارد.
برای سرمایهگذارانی که به دنبال ثبات و جریان نقدی هستند، تخصیص بخشی از داراییها به اوراق قرضه کوتاهمدت و میانمدت آمریکایی میتواند یک سپر مطمئن در برابر نوسانات بازار سهام باشد.
هسته پرتفوی: صندوقهای شاخصی و ETFها
یکی از اصول کلیدی سرمایهگذاری موفق، سادهسازی ساختار پرتفوی است. بهجای اتکا بر انتخابهای پیچیده یا پرخطر، استفاده از صندوقهای شاخصی وETFهای کمهزینه میتواند بهعنوان ستون اصلی پرتفوی عمل کند. این رویکرد چند مزیت اساسی دارد:
از هزینههای پایین و شفافیت بالا گرفته تا سهولت در مدیریت و بازبینی دورهای، کاهش ریسک ناشی از انتخاب اشتباه مدیران فعال و ایجاد امکان سادهسازی پرتفوی در دوران بازنشستگی و کاهش فشار تصمیمگیری در شرایط افت توان شناختی همگی از مزایای این رویکرد استراتژیک به شمار میآیند.
سهام با سود نقدی نیز یکی از گزینههای محبوب برای بازنشستگان است البته به شرط اینکه بتوانید برداشت آسان و بیدردسر ریالی داشته باشید. لازم به ذکر است که سرمایهگذار ایرانی باید هزینه صرافی، تبدیل دلار به ریال و کارمزد مربوطه را در افق سرمایهگذاری خود به دقت محاسبه کند. در هر صورت، دریافت جریان نقدی مستقیم از محل سود تقسیمی حس امنیتی ایجاد میکند که برای افرادی بدون درآمد ثابت بسیار ارزشمند است. افزون بر آن، دادههای تاریخی نشان میدهد که شرکتهای سودده معمولا ثبات مالی بیشتری دارند و در دورههای رکودی نوسان کمتری تجربه میکنند.
با این حال، خطراتی نیز وجود دارد. بحران مالی ۲۰۰۸ نشان داد که حتی بزرگترین پرداختکنندگان سود نقدی میتوانند ناچار به کاهش یا حذف سود شوند. به همین دلیل، اتکا صرف به سهام سودده نمیتواند خیال سرمایهگذاران را به صورت ۱۰۰درصدی راحت کند. ترکیب این استراتژی با داراییهای امنتر مانند وجه نقد و اوراق قرضه، رویکردی متوازنتر برای دوران بازنشستگی است.
یکی از استراتژیهای توصیهشده، تمرکز بر شرکتهای رشد سود تقسیمی است که نهتنها سود پرداخت میکنند بلکه سابقه افزایش مستمر آن را نیز دارند. هرچند بازده نقدی این گروه معمولا چندان بالاتر از میانگین بازار نیست اما کیفیت بالاتر و ثبات بیشتری به پرتفوی اضافه میکنند.
بازنشستگی؛ فراتر از پول
وقتی سخن از بازنشستگی به میان میآید، اغلب توجهها بر اعداد و نمودارها متمرکز میشود. اندازه پرتفوی، نرخ برداشت سالانه و ترکیب داراییها جز پارامترهایی است که در نگاه اول عواملی حیاتی بهنظر میرسند و الباقی دادهها چندان مهم تلقی نمیشوند. اما واقعیت این است که استراتژی مالی تنها بخشی از داستان است. بسیاری از بازنشستگان تازه درمییابند که شغلشان فراتر از یک منبع درآمد، بخشی از هویت، گروه اجتماعی و حتی گویی الزامی برای بقای فیزیکی آنها بوده است.
به همین دلیل، برنامهریزی برای بازنشستگی باید شامل جایگزینهایی برای این ابعاد غیرمالی نیز باشد. یافتن سرگرمیهای جدید، حفظ ارتباطات اجتماعی و داشتن اهداف کوچک اما معنادار میتواند کیفیت زندگی در دوران بازنشستگی را به طور چشمگیری بهبود دهد.
در حوزه مالی نیز، بررسی دقیق هزینهها در سالهای پیش از بازنشستگی و طراحی بودجهای برای دهه نخست پس از خروج از بازار کار، شفافیت بیشتری ایجاد میکند. پیشبینی مخارج بزرگ مانند تعمیرات خانه، خرید خودرو یا سفرهای خانوادگی، فشار روانی ناشی از ناشناختهها را کاهش میدهد. همچنین تمرکز بر منابع درآمدی که خارج از پورتفوی باشند همچون حقوق بازنشستگی، بیمههای عمر و مستمریها میتواند بخش بزرگی از بار تامین مالی را بر دوش بگیرد.
ادغام فرصت و تهدید
بازارهای مالی در ۲۰۲۵ ترکیبی از فرصت و تهدید را پیش روی سرمایهگذاران قرار دادهاند. سهام همچنان موتور اصلی رشد ثروت بهشمار میآیند اما تمرکز صرف بر بازار داخلی و چشمپوشی از ریسکهای اقتصادی میتواند پرهزینه باشد. اوراق قرضه در فضای نرخهای بهره بالا دوباره به گزینهای جذاب تبدیل شدهاند و سادگی و شفافیت صندوقهای شاخصی بیش از پیش اهمیت یافته است.
برای بازنشستگان و آنهایی که به آستانه این دوره نزدیک میشوند، ترکیب هوشمندانه داراییهای امن و پرریسک، تنوع بینالمللی و توجه به ابعاد غیرمالی زندگی میتواند کلید موفقیت باشد. در نهایت، سرمایهگذاری موفق در گرو پایبندی به اصول بنیادین و پرهیز از دامهای رفتاری است که نهتنها در سال ۲۰۲۵ بلکه در تمام دورههای پرنوسان بازار سرمایه، راهنمایی مطمئن برای سرمایهگذاران خواهد بود.