الاکلنگ رشد و نزول بورس

دیبا حاجیها- روز گذشته شاخص کل بورس با افزایش ۵۳/۰درصدی به سطح ۲میلیون و ۵۱۳هزار و ۴۲۵واحد رسید. این رشد ۱۳هزار و ۲۹۲واحدی باعث شد شاخص دوباره کانال ۲میلیون و ۵۰۰هزار واحد را پس بگیرد اما سرعت رشد آن نسبت به روز یکشنبه کاهش یافته بود. شاخص کل هموزن نیز با رشد ۴۲/۰درصدی، ۳هزار و ۲۱۸واحد ارتفاع گرفت و در نهایت روی ۷۷۰هزار و ۹۰۱واحد بسته شد.
با وجود رشد شاخصها، سهام حقتقدم و صندوقهای سهامی همچنان تحت فشار بودند. ارزش معاملات این گروهها ۴هزار و ۹۳۶میلیارد تومان گزارش شد و باوجود ورود ۷۰۰میلیارد تومان پول در روز یکشنبه در ادامه مسیر خروج نقدینگی قرار گرفتند و در روز دوشنبه ۲۷۵میلیارد تومان نقدینگی از این بخش بازار خارج شد. با توجه به اینکه ۵۴درصد نمادها منفی باقی ماندند میتوان گفت رشد شاخص کل در واقع متمرکز در تعداد محدودی از سهام بزرگ بود.
وضعیت صفهای خرید و فروش نیز قابلتوجه بود. در پایان بازار ارزش صفهای فروش به ۲هزار و ۶۴۵میلیارد تومان رسید، در حالی که ارزش صفهای خرید تنها ۱۳۸میلیارد تومان بود و فاصله معناداری میان عرضه و تقاضا ایجاد شد. روند بازار از ساعت ۱۱صبح تغییر کرد و تعداد نمادهای منفی از مثبت پیشی گرفت. در این بازه یک ساعت و نیمه تا پایان بازار، ۶۹ نماد از صف خرید وارد محدوده منفی شدند و در نهایت ۱۷۴نماد روز را با صف فروش به پایان رساندند.
شاخص کل در روز دوشنبه توانست کانال ۲میلیون و ۵۰۰هزار واحد را باز پس گیرد اما نشانههای خروج پول و تسلط صفهای فروش همچنان نگرانی از روند آینده بازار را افزایش میدهد. فعالان بازار بر این باورند که ادامه مسیر صعود بدون ورود نقدینگی تازه و حمایت سهام کوچک دشوار خواهد بود و احتمال نوسانهای کوتاهمدت در شرایط فعلی بالاست.
صنایع کلیدی در گرداب پساجنگ
پس از پایان جنگ بازار سرمایه با شوکی بیسابقه مواجه شد و ارزش صنایع بزرگ کشور بیش از ۱۵۰۰همت کاهش یافت. بیشترین فشار روی پتروشیمیها بود که ۵۰۲همت از ارزش خود را از دست دادند. این ریزش کمسابقه نهتنها سرمایهگذاران خرد بلکه صندوقها و هلدینگهای بزرگ را هم به چالش کشید و ترس از ادامه روند نزولی در بین فعالان بازار شدت گرفت. ارزش صنعت فولاد در بازار سرمایه نیز کاهش ۳۳۹همتی را تجربه کرد و نشان داد زیرساختهای تولید در مواجهه با پساجنگ چقدر شکننده هستند. این کاهش ارزش باعث شد که بسیاری از سهامداران استراتژیهای سرمایهگذاری خود را بازنگری کنند و تصمیمهای محافظهکارانهتری اتخاذ کنند. هلدینگها نیز وضعیت مشابهی داشتند و ۱۷۳همت از ارزش خود را از دست دادند. در کنار تمام این موارد صنعت خودرو با افت ۱۲۰همتی مواجه شد. این ریزشهای گسترده نشاندهنده آسیبپذیری صنایع کلیدی و وابستگی شدید بازار سرمایه به شرایط کلان سیاسی و اقتصادی است. سرمایهگذاران با مشاهده این ارقام، نسبت به چشمانداز کوتاهمدت بازار بدبین شدند و فشار فروش در برخی گروهها شدت گرفت. تحلیلگران بازار معتقدند که بازسازی اعتماد سرمایهگذاران و تثبیت ارزش سهام صنایع بزرگ نیازمند برنامهریزی دقیق، حمایتهای دولت و بازگشت آرامش به فضای اقتصادی است. با وجود این، برخی فعالان بازار فرصتهایی را در دل این ریزشها میبینند و معتقدند کاهش قیمتها میتواند نقطه آغاز خرید برای بلندمدت باشد اما واقعیت این است که جنگ ۱۲روزه نهتنها ارزش سهام را کاهش داده بلکه ریسک سرمایهگذاری را نیز افزایش داد و ذهنیت محافظهکارانهای در میان فعالان بازار ایجاد کرد. به هر حال سقوط بیش از ۱۵۰۰همتی صنایع بزرگ، از پتروشیمی و فولاد گرفته تا هلدینگها و خودروسازان، یک زنگ هشدار جدی برای تمام بازیگران بازار سرمایه است که بدون تحلیل دقیق و مدیریت ریسک ادامه سرمایهگذاری میتواند به زیانهای سنگین منجر شود.
مدنیزاده به فعالان بازار چه گفت؟
در جلسه اخیر فعالان نهادهای مالی با وزیر اقتصاد، نگرانیهای جدیای از سوی فعالان بازار سرمایه مطرح شد که نشاندهنده فشارهای متعددی است که اقتصاد کشور با آن مواجه است. نخستین موضوع، نرخ بهره بالاست که تبعات گستردهای بر سرمایهگذاری و هزینههای تامین مالی شرکتها دارد و باعث کاهش جذابیت بازار برای سرمایهگذاران شده است. فاصله قابلتوجه میان ارز آزاد و ارز ترجیحی یا رانتی نیز مورد انتقاد قرار گرفت و کارشناسان هشدار دادند که این شکاف نهتنها شرکتها را دچار مشکل میکند بلکه شفافیت و کارایی بازار را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
کسری بودجه و چاپ بیرویه اوراق بدهی فشار مضاعفی بر بازار بدهی وارد کرده و ریسک سیستماتیک را افزایش داده است. فعالان همچنین به قیمتگذاری دستوری اشاره کردند که با بیتوجهی به حاکمیت شرکتی، تصمیمگیریهای اقتصادی را مختل میکند و کارایی صنایع را کاهش میدهد. انتشار اوراق دولتی با شلختگی و بدسلیقگی، سرمایهگذاران را سردرگم کرده و اعتماد به سیاستگذاری مالی را کاهش داده است. موضوع سهام عدالت نیز مطرح شد چراکه بینظمی و عدم انسجام در سیاستهای دولت باعث سردرگمی دارندگان سهام و نهادهای مالی شده است.
نرخ خوراک و انرژی صنایع یکی دیگر از مسائل بحرانی است که دولت با تغییرات دستوری در آن، عملا درآمد شرکتها را هدف قرار میدهد و سودآوری صنایع کلیدی را تهدید میکند، همچنین فعالان نگران نبود ریسکسنجی جدی در بودجه پیشرو هستند که میتواند زمینهساز تصمیمات ناپایدار و فشارهای جدید به بازار سرمایه شود. موضوع خودروسازان و نرخگذاری دستوری در این صنعت نیز به عنوان مسالهای کلیدی مطرح شد که نهتنها تولیدکنندگان بلکه زنجیره تامین و بازار سرمایه را تحت تاثیر قرار میدهد.
به طور کلی این نشست نشان داد که ترکیبی از نرخهای بهره بالا، سیاستهای ارزی و بودجهای، قیمتگذاری دستوری و عدم شفافیت در انتشار اوراق دولتی مجموعهای از چالشهای ساختاری برای بازار سرمایه ایجاد کرده و نیازمند تصمیمگیریهای دقیق و هماهنگ دولت و نهادهای مالی است.
درسهایی خونبار از کشورهای دیگر
بازار سرمایه در کشورهای مختلفی که درگیر جنگ بودهاند واکنشهای متفاوتی نشان داده است و در همین راستا تجربه چهار کشور آمریکا، ژاپن، آلمان و عراق با شرایط جغرافیایی و اقتصادی متفاوت میتواند الگوی جالبی برای تحلیل وضعیت ایران پس از جنگ باشد.
در ایالاتمتحده پس از جنگ جهانی دوم، بورس با روند صعودی قابلتوجهی روبهرو شد و افزایش تولید صنعتی، بازگشت سربازان به اقتصاد و رشد مصرف داخلی، محرکهای اصلی رونق سهام بودند. دولت با سیاستهای مالی انبساطی و سرمایهگذاری در زیرساختها، اعتماد سرمایهگذاران را بازگرداند و بازار سهام به سرعت به سطح پیش از جنگ بازگشت و حتی رکوردهای جدید ثبت کرد. در ژاپن پس از جنگ جهانی دوم، بازار سرمایه ابتدا با سقوط عمیق مواجه شد و تخریب زیرساختها و نابودی صنایع کلان باعث شد بورس تقریبا متوقف شود. با این حال سیاستهای بازسازی اقتصادی و کمکهای مالی آمریکا (طرح مارشال آسیایی) زمینه رشد سریع بورس و صنایع کلان را فراهم کرد. ظرف دو دهه، بازار سهام ژاپن به یکی از بزرگترینهای جهان تبدیل شد. در آلمان پس از جنگ جهانی دوم، بورس و اقتصاد آسیب شدیدی دیدند. در ابتدا سرمایهگذاران اعتماد خود را از دست دادند و ارزش سهام کاهش شدیدی پیدا کرد. اصلاحات پولی، کنترل تورم و بازسازی صنعتی، همراه با سیاستهای مالی منسجم باعث شد بازار سرمایه ظرف چند سال شروع به بازیابی خود کند و به سطح پیش از جنگ نزدیک شود، هرچند روند رشد بورس آلمان آرامتر از آمریکا و ژاپن بود. در عراق پس از جنگ خلیجفارس و جنگ ۲۰۰۳، بازار سرمایه با بحران شدید مواجه شد. بیثباتی سیاسی، فساد و نابسامانی در نهادهای مالی باعث شد بورس عملا تعطیل شود. تنها با تثبیت نسبی حکومت و بازسازی زیرساختها، بازار توانست روند محدودی از رشد را تجربه کند اما اعتماد سرمایهگذاران داخلی و خارجی هنوز بسیار شکننده بود. این تجربهها نشان میدهد بازسازی اقتصادی، شفافیت سیاستهای مالی و اعتماد سرمایهگذاران سه عامل کلیدی برای بازیابی و رشد بازار سرمایه پس از بحرانهای بزرگ است. بسیاری از کشورها در دوران پساجنگ توانستند با سیاستهای انبساطی و بازسازی صنعتی، بازار سهام را به مسیر رونق بازگردانند در حالی که کشورهایی که ثبات سیاسی و مالی نداشتند، همچنان با رکود و نوسان شدید مواجه شدند.