صورت من کجاست؟!

مهدیه بهارمست– فریاد «سوختم، سوختم» وقتی به گوش عابران پیاده رسید که دیگر کار از کار گذشته بود. بطری خالی اسید گوشهای از خیابان افتاده بود و زنی بیهدف و هراسان به سمت خودروها میدوید و در این میان مرد جوان و دو زنی که همراهش بودند به کمک دختر جوان شتافتند و با چهرهای روبهرو شدند که باورکردنی نبود. چهره جدید هیچ شباهتی نداشت به چهرهای که تا ثانیههایی پیش دیده میشد. اسم دخترک در لیست قربانیهای اسیدپاشی قرار گرفت. امروزه یکی از بیشترین جرائمی که شاهد آن هستیم اسیدپاشی است. اسیدپاشی یکی از غیرقابل بازگشتترین نوع جرائم به حساب میآید که افراد مجرم به دلایل مختلفی از جمله اختلافات خانوادگی یا خصومتهای شخصی، اقدام به انجام این جرم میکنند. قانون ایران نیز از آنجا که حفظ حریم شخصی افراد جامعه و همچنین آرامش آنها در مناظر عمومی برای آن حائزاهمیت است، قوانینی را درباره مجازات اسیدپاشی قرار داده است. مجازات جرم اسیدپاشی مطابق با قانون مجازات جمهوری اسلامی علاوهبر پرداخت دیه به این مجازات محکوم میشود: «در مورد جنایت بر نفس و جنایت منجر به تغییر شکل دائمی صورت شخص به مجازات حبس تعزیری درجه یک محکوم میشود. در مورد جنایت بر عضو اگر موجب مرض دائمی یا فقدان یکی از حواس مجنیعلیه یا قطع یا از کار افتادن عضوی از اعضای شخص شود به مجازات حبس تعزیری درجه دو حکم داده میشود. اگر موجب نقصان یا ضعف دائم یکی از اعضای بدن یا منافع آن یا باعث از بین رفتن قسمتی از عضو شود بدون آنکه عضو از کار بیفتد، به مجازات حبس تعزیری درجه سه محکوم میشود. اگر موجب صدمه بدنی دیگری بشود به مجازات حبس تعزیری درجه چهارم محکوم خواهد شد.» بنابراین مجازات اسیدپاشی روی صورت در قانون ایران به شکلهای متنوعی وجود دارد. مجازات اسیدپاشی روی صورت عبارت است از: «فرد مجرم به عنوان مجازات اسیدپاشی باید دیه پرداخت کند. اگر باعث تغییر شکل دائمی شخص مقابل شود، مجازات حبس تعزیری درجه یک برای آن صادر میشود که قصاص نفس است. اگر باعث نقص عضو دائمی و از دست دادن حواسهای مجنی شود، مجازات حبس تعزیری دو صادر میشود که این مجازات بین ۲ تا ۱۰سال حبس است. اگر باعث ضعف عضوهای بدن شود بدون آنکه عضو از کار بیفتد، برای مجازات حکم تعزیری درجه سه صادر میشود که دو تا پنج سال حبس است. اگر صدمه بدنی زیادی به فرد نزده باشد، متهم به مجازات حبس تعزیری شماره چهار محکوم میشود که بین دو تا سه سال حبس است.»
مجازات اسیدپاشی در ایران
همانطور که بالاتر نیز گفته شد، مجازات اسیدپاشی در ایران یکی از مجازاتهایی است که فرد علاوهبر حبس بین شش ماه تا سه سال، موظف به پرداخت مقدار وجه شخصی به عنوان دیه به فرد آسیبدیده است. جرم اسیدپاشی به ریختن اسید یا هرگونه ترکیبات شیمیایی خطرناک روی اعضا و جوارح فرد دیگر گفته میشود، همچنین جرم اسیدپاشی با فروبردن سر و صورت یا انداختن فرد دیگر در اسید یا ترکیبات شیمیایی خطرناک ارتکاب مییابد که این عمل باعث از بین رفتن بافت پوست، نقص عضو یا حتی قتل فرد قربانی میشود و عواقب جسمی، روحی-روانی و اجتماعی ناگواری را به دنبال خواهد داشت. به عنوان مثال صورت اسیدپاشیشده غیرقابل بازگشت و غیرقابل ترمیم خواهد بود.
ماده «۳»: در مورد جرائم موضوع این قانون و شروع به آن، مقررات مربوط به آزادی مشروط، تعلیق و تخفیف مجازات قابل اعمال نیست، مگر آنکه بزهدیده یا اولیایدم نسبت به مجازات تعزیری مرتکب نیز اعلام گذشت کرده باشند که در این صورت، دادگاه میتواند مجازات مرتکب را یک درجه تخفیف دهد.
ماده «۴»: مجازات معاونت در جرائم موضوع این قانون به ترتیب زیر تعیین میشود:
الف- در صورتی که مجازات قانونی مرتکب سلب حیات باشد، به حبس تعزیری درجه دو
ب- در صورتی که مجازات قانونی مرتکب قصاص عضو باشد، به حبس تعزیری درجه سه
پ- در صورتی که مجازات مرتکب قصاص نباشد یا به هر علتی قصاص نفس یا عضو اجرا نشود، به یک درجه پایینتر از مجازات تعزیری مرتکب.
ماده«۵»: در کلیه موارد مذکور در این قانون، مرتکب علاوهبر جبران خسارتهای مقرر در ماده«۱۴» قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۴/۱۲/۱۳۹۲، ملزم به پرداخت هزینههای درمان بزهدیده است. در صورتی که مرتکب با تشخیص قاضی رسیدگیکننده متمکن از پرداخت هزینههای درمان نباشد، هزینههای مربوطه از محل صندوق تامین خسارتهای بدنی پرداخت میشود.
تبصره- سازمان بهزیستی کشور مکلف است با تشخیص قاضی رسیدگیکننده، به بزهدیدگان موضوع این قانون خدمات روانشناختی، مددکاری و توانبخشی ارائه کند.
ماده«۶»: به دعاوی و شکایات مربوط به جرائم این قانون خارج از نوبت رسیدگی میشود.
ماده«۷»: از تاریخ لازمالاجراشدن این قانون، لایحه قانونی مربوط به مجازات پاشیدن اسید مصوب ۱۶/۱۲/۱۳۳۷ نسخ میشود.
رواج اسیدپاشی
متاسفانه در سراسر کشور همواره شاهد اسیدپاشی روزانه به تعداد حداقل چهار مورد هستیم؛ یکی از نمونههای رای اسیدپاشی که در سایتهای حقوقی قابل رویت است، به این صورت است که در ۱۲آبانماه۱۳۸۳، جوانی در تهران اقدام به پاشیدن اسید به دختری میکند که پیشتر به کرات به او ابراز علاقه کرده بود. دختر بزهدیده که از محل کار خود به خانه بازمیگشت، از ناحیه چشم، صورت و دستها بهشدت آسیب میبیند. مرتکب در بازجوییها و مرحلههای رسیدگی به اتهامش انگیزه خود را از این کار پاسخ منفی بزهدیده به پیشنهاد ازدواج او عنوان میکند. سرانجام با گذشت چهار سال از این حادثه، جوان اسیدپاش به موجب رای شعبه۷۱ دادگاه کیفری استان تهران، از بابت جرم اسیدپاشی به قصاص دو چشم و پرداخت دیه نسبتبه دیگر عضوهای آسیبخورده بزهدیده محکوم میشود. این رای در شعبه۳۳ دیوانعالی کشور تایید میشود اما دیوان اذعان میکند که دادگاه از صدور حکم براساس ماده واحده قانونی مربوط به پاشیدن اسید مصوب۱۳۳۷ غفلت ورزیده است. فرآیند پرپیچوخم این پرونده با گذشت هفت سال از رخداد آن و چهار سال از صدور حکم بدوی، در مردادماه۱۳۹۰ تحولی شگرف به خود میبیند بهطوری که بزهدیده در شرایطی که همهچیز آماده اجرای حکم قصاص بود، از حق قصاص خود گذشت میکند. بزهدیده با تحمل درد و رنجهای فراوان و باوجود پیگیریهای مداوم درمانی، از جمله سفر به بارسلون، هنوز موفق به جبران کارآمد و کامل زیاندیدگیهایش نشده است. باید دید که در پرونده قضایی او، بهویژه رای نخستین دادگاه کیفری استان و رای شعبه۳۳ دیوانعالی کشور دال بر ابرام رای نخستین، تا چه اندازه به جنبههای گوناگون جبران بزهدیدگیهای او توجه شده است.
۱۰۵ مورد اسیدپاشی در یکسال
البته این تهدید نهتنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورهای جهان وجود دارد. طبق آماری که دولت انگلیس اعلام کرده، در یکسال حدود ۱۰۵مورد اسیدپاشی در این کشور اتفاق افتاده است. عمده قربانیان این جنایت را زنان تشکیل میدهند.
تحقیقات روانشناسان نشان میدهد که انگیزه اصلی اسیدپاشان، چیزی جز انتقامجویی نیست، به نوعی پای یک تسویهحساب شخصی در میان است. اسیدپاش قصد به قتل رساندن فرد را ندارد اما علاقه دارد، قربانیاش تا پایان عمر طعم خوشبختی را هرگز نچشد! متاسفانه کشورمان از این معضل ناگزیر نبوده است؛ اسیدپاشی گستردهای که در سال۱۳۹۳ در اصفهان رخ داد خط بطلانی بر این باور بود که این نوع خشونتها محدود و استثنایی هستند. تعداد مشخصی از قربانیان حادثه اصفهان موجود نیست. براساس برخی آمارهای موجود ۹نفر قربانی این جنایت شدهاند اما براساس دادههای غیررسمی حدود ۱۴نفر صورت خود را از دست دادهاند! حدود ۱۱سال از این ماجرا میگذرد اما همچنان انگیزه اصلی اسیدپاشان مشخص نشده است. عوامل و حدس و گمانهای متعددی وجود دارد اما توانایی پرداختن به آن وجود ندارد.
ای کاش این نمونهها وجود نداشت!
بزرگترین اسیدپاشی تاریخ ایران همان حادثه اصفهان بود که به آن پرداخته شد اما بار دیگر این اتفاق تکرار شده است. متهمان این پرونده نه افراد ناشناس هستند و نه تروریستها، قربانیان از نزدیکان خود زخم خوردهاند.
آتش اسید
مرحومه سمیه مهری، زن ۲۸ساله اهل روستای همتآباد بم در آتش خشم و کینه همسر و برادرشوهرش سوخت. سمیه دو فرزند به نامهای رعنا و نازنین داشت. رعنا هم همانند مادرش، از این حادثهناگزیر نبود. سمیه در واپسین روزهای عمرش گفته بود: به خاطر مشکلات مالی و اعتیادی که امیر(همسرش) داشت، مدتی با یکدیگر اختلاف داشتیم و به فکر جدایی از او بودم. شب حادثه سردرد شدیدی داشتم و این بهانه خوبی بود برای امیر تا نقشهاش را اجرا کند. نیمههای شب رفتوآمدهای مشکوکی انجام میداد. آن شب رعنا را در آغوش گرفته بودم تا شیر بخورد و با فاصله کمی نازنین هم خواب بود. بین خواب و بیداری بودم که ناگهان حس کردم روی صورتم روغن داغ ریختهاند. فریاد زدم «سوختم، سوختم» اما امیر به دروغ میگفت کابل برق ترکیده، بمب در کولر کار گذاشتهاند! سر آخر همسایگان ما را به بیمارستان بردند. حتی رعنا و نازنین هم قربانی این خشم و کینه شدند. کمی از اسید روی نازنین ریخت اما رعنا بهواسطه اینکه در آغوشم مشغول شیر خوردن بود به شدت آسیب دید. او در ادامه گفته بود: زمانی که در بیمارستان بودیم، رعنا خیلی بیتابی میکرد، خواستم به او شیر دهم اما وقتی چهرهام را دید رویش را برگرداند! سرانجام سمیه پس از تحمل رنج و سختی در سال ۱۳۹۴ درگذشت.
روایتهای متعددی از قربانیان اسیدپاشی وجود دارد که دل هر انسانی را به درد میآورد. نمیدانم از کدامشان برایتان بنویسم. به قول محسن مرتضوی «یکی از آسیبدیدگان»، همه قربانیان یک درد مشترک دارند: اسید فقط یکبار نمیسوزاند بلکه روزی صدبار این اتفاق میافتد. این امر حاصل بیفکری و بیعقلی افرادی کینهتوز است که نه بویی از انسانیت بردهاند و نه وجدانی دارند.
به تصاویر آسیبدیدگان چند لحظه دقت کنید شاید نتوانید حتی برای یک دقیقه آنها را تماشا کنید اما متاسفانه زنان و مردانی در گوشه و کنار این شهر زندگی میکنند که آینه هم از نشان دادن زخم آنها شرمسار است! درک رنج این افراد از توان بسیاری خارج است حتی کلمات نیز در بیان بزرگی این فاجعه ناتوان هستند چه رسد به انسان!
حسادت مساوی است با اسید!
فاطمه قاسمی، یکی از قربانیان اسیدپاشی در گفتوگو با «جهانصنعت» داستان زندگیاش را اینگونه روایت میکند: همه چیز از آبان۹۵ شروع شد. در آن زمان دانشجوی ترم آخر رشته مهندسی صنایع بودم و قرار بود با پسری که عاشقانه یکدیگر را دوست داشتیم، ازدواج کنیم. همسر برادرم مدام تماس میگرفت و از من درخواست میکرد که از دختر کوچکترش مواظبت کنم تا به امورات بیرون از منزل برسد. در آن روزها من درگیر درس و امتحانات بودم و به ناچار درخواست او را پذیرفتم. بعد از شام، همراه برادرزادهام در اتاق خوابیده بودیم و همسر برادرم در اتاق پذیرایی بود، همه چیز آن شب خوب پیش میرفت اما غافل از اینکه نمیدانستم قرار است چه اتفاقی برایم رخ دهد. صبح روز حادثه، با صدای زنگ تلفن همراه برادرم، از خواب بیدار شدم اما دوباره خوابم برد. بعد از مدتی چشمم را باز کردم و دیدم که یک نفر همه صورت خود را پوشانده و داشت من را با یک شال خفه میکرد. بعد از اینکه چشمم به آن فرد افتاد فهمیدم الهام «همسر برادرم» است. ناگهان او ظرف اسید را روی صورت من خالی کرد. در آن لحظه فقط میسوختم و فریاد میزدم. به سختی خود را از منزل آنها بیرون کشیدم و هنگام پایین آمدن از پله چندبار به زمین افتادم.
وی افزود: در این حادثه نهتنها من بلکه مقداری بر روی پای خودش هم ریخته شد و همسایگان با صدای فریاد او به منزل برادرم رفتند، حتی یکی از همسایگان هنگام کمک به من هم دچار سوختگی شد. اسید حدود سه یا چهار ساعت روی پوست من باقیمانده بود. هنگامی که داشتم به بیمارستان منتقل میشدم، ماشین اورژانس تصادف کرد و باعث شد اسید با قدرت به کارش ادامه دهد. در بیمارستان که بودم شبها خواب نداشتم چون او هم در یکی از بخشها بستری شده بود. مدام میترسیدم مبادا دوباره به سراغم بیاید.
این زن ادامه داد: بعد از حدود سه ماه از بیمارستان مرخص شدم. سختترین لحظههای زندگی من همین روزها بود. یکسال جرات این را نداشتم که خودم را در آینه ببینم. واقعا روزهای بدی بود. حتی نمیتوانم به آن فکر کنم. بعد از طی کردن مراحل قانونی در دادگاه با او روبهرو شدم. شاید برایتان جالب باشد، زمانی که من را دید یک لبخند رضایتی به صورت داشت و از این اتفاق بسیار خوشحال بود.
فاطمه از روزهای سختش به «جهانصنعت» گفت: نامزدم و خانوادهاش پس از این حادثه مدتی حمایتم کردند اما چندی بعد با حرفها و رفتارهای توهینآمیز آزارم دادند. برادرم بهواسطه این اتفاق از همسرش جدا شد و در مدت طی کردن مراحل قانونی از من پشتیبانی کرد. او نهتنها زندگی من بلکه زندگی چند نفر را خراب کرد. قطرههای اسیدی که روی من ریخت چندین نفر را درگیر خودش کرد. علت اصلی که همسر برادرم این کار را انجام داد، حسادت میدانم. او دوست نداشت که من سر و سامان بگیرم و آخرسر دست به چنین جنایتی زد. از مردم میخواهم که حسادت اطرافیان خود را جدی بگیرند و به سادگی از کنارش عبور نکنند.
فاطمه با گلایه از روند قضایی این پرونده اضافه کرد: من خواهان قصاص هستم اما تا به حال این اتفاق نیفتاده است. چند سری به مراکز قانونی مراجعه کردیم اما هنوز او مجازات نشده است. دادگاه برایم دیه تعیین کرده اما به خاطر اینکه او توانایی پرداخت آن را ندارد، همچنان منتظر هستیم تا ببینیم چه پیش میآید. هزینه جراحی به شدت بالاست و من در پرداخت آن دچار مشکل شدهام. امیدوارم مردم در روزهای سخت از قربانیان اسیدپاشی حمایت کنند.
بالاتر از سیاهی رنگی نیست
گفتنی است مصاحبهای که خواندید روایتی بود از داستان زنی که چهره زیبایش را از دست داد. فاطمه اما قوی مانده بود. در پیج اینستاگرامش شجاعانه خواستهاش را فریاد میزند و امیدوار است که دیگر چنین حادثهای برای هیچکس رخ ندهد. هنگامی که با او به گفتوگو پرداختم تلخترین حرفی که از نظر من زده شد این بود:« جرات نداشتم در آینه خودم را ببینم.» این حرف تمامی قربانیان اسیدپاشی است. بهراستی این اسید بیوجدان خودش نمیداند که به چه معضلی تبدیل شده است. وقتی به دست نااهل و بیعقلش میافتد نهتنها صورت بلکه زندگی را میسوزاند. گمان کنم در این موضوع دو طرف مقصر هستند؛ یکی فرد اسیدپاش است و دیگری خود اسید! هردویشان خوی شیطانی دارند و از انجام این کار لذت میبرند؛ یکی از ریختن یکی از سوختن! این گزارش شاید نتواند زخمهای قربانیان را درمان کند اما شاید مرهمی باشد بر رنجی که سالهاست با آن دستوپنجه نرم میکنند. چهره شما بیانگر ایستادگی و قدرت شماست؛ قویتر از همیشه بمانید و بدانید که صدای شما هستیم.