چرا طبقه متوسط ایران دیگر نمیتواند سرمایهگذار باشد
حسامالدین شیخی ، روزنامه نگار
در اقتصاد هر کشوری، طبقه متوسط نقش کلیدی در پایداری، توسعه و حرکت رو به جلو ایفا میکند. این طبقه نهتنها موتور محرک تولید و مصرف است بلکه سرمایهگذار بالقوهای در بازارهای کلیدی چون مسکن، بورس، خودرو و حتی سپردهگذاری بانکی است اما در ایرانِ امروز، این طبقه بهتدریج از جایگاه تاریخی خود بهسمت «حاشیه مصرف» رانده شده است؛ بیآنکه صدای این افول، جدی گرفته شود.
در دهههای گذشته، خانوادههای طبقه متوسط توان خرید یک خانه کوچک، یک خودرو متوسط، سرمایهگذاری در بورس یا حتی پسانداز بلندمدت را داشتند اما امروز، نهتنها این گزینهها از سبدشان حذف شده بلکه دغدغه اصلیشان، حفظ کیفیت حداقلی زندگی است. تورم بالا، رکود مزمن، کاهش ارزش ریال و نبود ابزارهای پوشش ریسک، عملا طبقه متوسط را از بازی سرمایهگذاری خارج کردهاند.
اگر در گذشته، یک کارمند با حقوق ثابت میتوانست در ۵ تا ۷سال صاحب خانه شود، حالا حتی تصور آن، نوعی شوخی تلخ است. بازار مسکن تبدیل به زمین بازی پولهای کلان شده و بازار سرمایه در چشم طبقه متوسط، بیشتر یک قمارخانه دولتی مینماید تا محلی برای خلق ثروت. بانکها نیز با نرخ بهره واقعی منفی، عملا هیچ مشوقی برای سپردهگذاری بلندمدت باقی نگذاشتهاند.
پیامد این حذف آرام، تنها اقتصادی نیست. طبقه متوسطی که احساس امنیت مالی نکند، نه به نوآوری تمایل دارد، نه به ریسکپذیری. وقتی پسانداز یک خانواده تنها کفاف دوماه بحران را میدهد، چه انگیزهای برای توسعه کسبوکار، ارتقای تحصیل یا مشارکت در پروژههای تولیدی باقی میماند؟
خطر بزرگتر، آنجاست که با فرسایش طبقه متوسط، اقتصاد کشور دچار «شکاف رفتاری» میشود. طبقات ثروتمند مسیر خود را از اکثریت جامعه جدا میکنند، و طبقات پایینتر نیز از مسیر مصرف و مشارکت اقتصادی کنار میکشند. نتیجه، رکودِ توام با نارضایتی مزمن است؛ وضعیتی که پیشزمینه بیثباتی اقتصادی و حتی اجتماعی خواهد بود.
وقت آن رسیده سیاستگذاران اقتصادی، نگاهشان را از نمودارهای کلان و رشدهای مصنوعی بردارند و به واقعیت زندگی روزمره مردم بنگرند. بازگرداندن طبقه متوسط به چرخه سرمایهگذاری، نه یک انتخاب بلکه ضرورتی برای ثبات بلندمدت اقتصاد ایران است.