رسانه به مثابه جبهه جدید جنگ
سامان مرادحسینی، فعال حوزه رسانه و نمایش خانگی/ رییس مجمع رصتا / کارگردان و تهیهکننده
در جنگهای معاصر رسانهها به میدانی استراتژیک تبدیل شدهاند که گاه تاثیر آنها از میدان نبرد فیزیکی نیز فراتر میرود. تجربه جنگهای اخیر از ویتنام تا اوکراین نشان داده است که «جنگ روایتها» میتواند سرنوشت یک درگیری نظامی را تغییر دهد.
باید توجه داشت که پروتکلهای محدودکننده در زمان جنگ شامل سانسور، خطقرمزهای خبری و نظارت بر محتوا میشود و نمونه آن را میتوان در جنگ خلیجفارس۱۹۹۱ که خبرنگاران تنها با همراهی ارتش اجازه فعالیت داشتند، دید.
یکی دیگر از مسائل مطرح در زمان جنگ مربوط به پروتکلهای هدایتگر است. این پروتکلها تولید روایتهای هدفمند برای مشروعیتبخشی به عملیات نظامی را مورد توجه قرار میدهند که نمونه آن استفاده آمریکا از آمارهای گزینشی در جنگ عراق بود.
تجربه اوکراین (۲۰۲۲): این جنگ نمونه بارز «جنگ ترکیبی» بود که در آن رسانههای اجتماعی به ابزاری برای عملیات روانی تبدیل شدند. دولت اوکراین با ایجاد «مرکز ارتباطات استراتژیک» موفق شد روایت مقاومت را جهانی کند .
نقش رسانههای داخلی در مقابله با سوءتبلیغات دشمنان در زمان جنگ از چند بعد قابل بررسی است؛
نخستین موضوع مکانیسمهای جنگ روانی دشمن است. یکی از این مکانیسمها ساخت قابهای تحریفشده است، همانند ادعای رسانههای معاند در جنگ ۱۲روزه ایران و رژیم صهیونیستی مبنیبر «خروج رهبران ایران» که هدفش ایجاد شوک روانی بود. دومین مکانیسم اما تکثیر اخبار جعلی است که استفاده از شهروند – خبرنگاران برای انتشار لحظهای تصاویر دستکاریشده را مورد توجه قرار میدهد. سومین مکانیسم نیز بزرگنمایی نقاط ضعف در زمان جنگ بوده و شامل تمرکز افراطی بر مشکلات داخلی و نادیده گرفتن نقاط قوت طرف مقابل است.
درخصوص راهبردهای مقابله با این مکانیسمها باید گفت نخستین روش استفاده از تاکتیک پاسخ سریع و هوشمند است. در این روش تشکیل تیمهای راستیآزمایی فوری (Fact-Checking) همانند مدل روسیه در جنگ اوکراین طرف توجه قرار میگیرد.
راهکار دیگر اما روایتسازی خلاقانه است که تولید مستندهای میدانی از مقاومت مردم را نشانه میرود و مبتنیبر تجربه موفق برخی رسانههای دولتی در پوشش عملیاتهای نظامی است.
شفافیت کنترلشده اطلاعات نیز در زمان بروز جنگ دارای اهمیت شایانی است. انتشار اطلاعات دقیق اما غیرحساس امنیتی میتواند راهگشا باشد که الگوی چین در مدیریت اخبار کرونا میتواند نمونهای برای این موضوع باشد.
ایران تجربیات تاریخی در مدیریت رسانهای جنگ دارد. در زمان جنگ جهانی دوم، رسانههای داخلی در ایران تحت کنترل شدید متفقین قرار گرفتند و استفاده انگلیس از رادیو برای توجیه اشغال با بهانه «حضور جاسوسان آلمانی» مطرح بود. در جنگ تحمیلی اما نقاط قوت کشور در حوزه اطلاعرسانی شامل ایجاد وحدت روایی از طریق صداوسیما و استفاده از هنرهای تجسمی برای تقویت روحیه مقاومت بود و نقاط ضعف آن عدم بهرهگیری از ظرفیت بینالمللی و کندی در پاسخ به تبلیغات دشمن.
جنگ ۱۲روزه (۱۴۰۴) نیز درسهای کلیدی داشت. این جنگ مبتنی بر «هوش مصنوعی و عملیات روانی» بود و رسانههای معاند از تاکتیک «شوک غافلگیرکننده» در آن استفاده کردند و همچنین واکنش سریع رسانههای داخلی در جایگزینی فرماندهان شهید (ظرف سه،چهارساعت) الگویی بیسابقه بود.
با توجه به سیر تاریخی اطلاعرسانی کشور در جریان جنگها باید اذعان داشت مدیریت رسانه در بحرانهای جنگی با چالشهایی مواجه خواهد بود که مهمترین آن هم سلطه الگوریتمهاست. جنگ آینده در پلتفرمهایی مانند X (توئیتر) و متا رقم خواهد خورد. هجمه دیپ فیکها، استفاده دشمن از ویدئوهای جعلی با کمک هوشمصنوعی و همچنین شهروند-خبرنگاران دوگانه که هم فرصت تلقی خواهند شد و هم تهدید هستند.
یکی از اصلیترین راهکارها در مواجهه با این چالشها، تشکیل اتاق جنگ رسانهای است و ادغام ظرفیتهای رسانه ملی، فضای مجازی و نهادهای دیگر و رصد هوشمند دیتاها، استفاده از هوشمصنوعی برای شناسایی سریع اخبار جعلی است.
در این بین آموزش عمومی و ارتقای سواد رسانهای مردم برای تشخیص تبلیغات دشمن و دیپلماسی رسانهای و فعالسازی شبکههای بینالمللی همسو از مهمترین اقدامات خواهد بود .
یکی از اقداماتی که باید در بحرانهای مانند جنگ در پیش گرفت، ذخیره محتوایی یعنی آمادهسازی بانک محتوای مقاومتی برای شرایط قطع اینترنت است. آیا به این فکر شده است که اگر اینترنت و تمام دسترسیهای اطلاعرسانی قطع شود، چگونه باید جریان افکار عمومی را در دست گرفت؟
تجربیات جهانی و داخلی نشان میدهد که جنگ آینده، بیشتر از آنکه با توپ و تانک طرف پیروز آن مشخص شود، در عرصه رسانه رقم خواهد خورد. برای پیروزی در این نبرد نیازمند تدوین «سند راهبردی مدیریت رسانه در بحران» با الهام از پروتکلهای بینالمللی و تجربیات صاحبنظران این حوزه هستیم و همچنین ایجاد «مرکز پایش و پاسخ سریع» به اخبار جعلی، تربیت نسل جدیدی از خبرنگاران بحران با تسلط بر دانش فناوریهای نوین و تولید محتوای هوشمندانه متناسب با روانشناسی جامعه در شرایط جنگ از الزامات برونرفت از بحران خواهد بود.