«ای ایران»؛ صدایی تازه در دل یک سنت کهن
در شب عاشورای امسال، مراسمی مذهبی که همواره با حالوهوایی خاص برگزار میشود، با لحظهای متفاوت و معنادار همراه شد. در این مراسم که با حضور رهبر معظم انقلاب برگزار شد، ایشان در اقدامی کمسابقه از مداح خواستند سرود
«ای ایران» را بخواند. سرودی که هر ایرانی، با هر سلیقه و گرایشی، آن را شنیده و با آن همدل شده است؛ شعری سرشار از عشق به میهن و نوایی برخاسته از عمق فرهنگ ملی.
این انتخاب، برای بسیاری از ناظران و حتی بدنه جامعه صرفا یک لحظه احساسی نبود بلکه نشانهای از توجه حاکمیت به مولفههای وحدتبخش ملی و شاید سرآغازی برای بازخوانی یک زبان مشترک میان مردم و ساختار رسمی تلقی شد. در تاریخ ملتها، چنین لحظاتی کمسابقه نیست. نمادهایی که در ابتدا تنها یک سرود یا پیام فرهنگی بودند، در بزنگاههایی خاص بدل به پیامهای سیاسی و اجتماعی شدند؛ از «مارسییز» در انقلاب فرانسه تا «آریرانگ» در کرهجنوبی و «God Save the Queen» در بریتانیا. نمادهایی که انسجام ملی را نه با فشار بلکه با پیوند عاطفی و فرهنگی تقویت کردند.
امروز برای بسیاری این پرسش مطرح است: آیا خواندن «ای ایران» تنها یک لحظه احساسی باقی خواهد ماند یا میتواند سرآغاز گفتوگویی تازه میان مردم و حاکمیت باشد؟
شکی نیست که در سالهای اخیر جامعه ایران با چالشهایی جدی در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی روبهرو بوده است. شکافهایی که بخشی از افکار عمومی را از مشارکت و همدلی دور کرده و نیازمند ترمیمی هوشمندانه و مبتنی بر درک واقعیتهای جامعه ایرانی است. بازخوانی سرودهایی چون «ای ایران» میتواند نشانهای باشد از درک این واقعیت که وحدت ملی که بر بستر هویت مشترک شکل گرفته، نیازمند برافراشته ماندن پرچم «ایران برای همه» است.
مردمی با باورها، اقوام و سبکهای زندگی متفاوت باید احساس کنند که در سرنوشت کشور سهیم هستند و شنیده میشوند.
اگر قرار باشد این اقدام صرفا بهعنوان یک نشانه باقی نماند و به اعتمادسازی منجر شود، گامهای ملموستری نیز در عرصه حکمرانی لازم است. اصلاح سیاستها و ساختارها برای افزایش مشارکت واقعی مردم ضرورتی انکارناپذیر است.
وحدت ملی نه با یکشکلسازی اجباری بلکه با به رسمیت شناختن تنوع و ایجاد بسترهایی برای همزیستی محترمانه شکل میگیرد.
تاریخ ایران نشان داده است که هرگاه این ملت احساس احترام و شنیده شدن کرده، با همه وجود از کشور و ارزشهایش دفاع کرده است اما اگر تنها بخشی از جامعه احساس تعلق کند، همبستگی ملی آسیب خواهد دید و ظرفیتهای کشور به هدر خواهد رفت. خواندن سرود «ای ایران» در یک مجلس مذهبی، رخدادی نمادین و در عین حال پُرمعنا بود؛ تلاشی برای ساختن زبان مشترک میان دولت و ملت، سنت و تجدد، مذهب و میهن تا شاید انسجام اجتماعی از دل صداقت و احترام متقابل بازسازی شود.
این اقدام، میتواند آغازگر بازنگریای جدی در سیاستها، گفتارها و رویکردهای رسمی باشد؛ بازنگریای که باید در رسانهها، آموزشوپرورش، نظام حقوقی و فضای سیاسی کشور بازتاب پیدا کند. اگر این لحظه به نقطه شروعی برای همفکری و تحول ساختاری بدل شود، میتوان گفت حاکمیت فرصتی تازه برای همدلی پیدا کرده است ؛ فرصتی که اگر به درستی قدر نهاده شود، میتواند به انسجامی پایدار منجر شود. در غیر این صورت اگر این اقدام در حد یک احساس لحظهای باقی بماند، نمیتوان انتظار داشت که یک سرود، شکافهای عمیق جامعه را درمان کند. در آن صورت نهتنها سرمایهای حاصل نشده بلکه فرصتی ارزشمند نیز از میان خواهد رفت. در شرایطی که منطقه و جهان در التهاب هستند و مردم با دغدغههای معیشتی، روانی و هویتی دستوپنجه نرم میکنند، ساختن زبان وحدت ملی ضرورتی دوچندان یافته است.
شاید خواندن «ای ایران» با خواست عالیترین مقام کشور یادآور این حقیقت باشد که این سرزمین فراتر از همه اختلافها، خانه مشترک ماست.
اگر این نگاه به راهبردی پایدار و سیاستی مشهود در سطوح مختلف حکمرانی تبدیل شود، بیتردید میتوان به آیندهای امیدوار بود؛ آیندهای که در آن دین و میهن، ایمان و ایران نه در تقابل بلکه در کنار هم، هویت نسل آینده را خواهند ساخت.
محمدرضا سعدی، مدیرمسوول روزنامه جهان صنعت