مذاکرهای در کار نیست
هرچه از تاریخ شروع آتشبس جنگ ۱۲روزه دور میشویم، این پرسش که سرنوشت این منازعه به کجا میانجامد و آیا توافقی برای پایان جنگ و اعلام آن حاصل میشود یا نه؟ بیشتر مطرح میشود. حالا تقریبا در ایران کسی نیست که در مورد این پرسش و پاسخ آن عطش و اشتیاق نداشته باشد و نخواهد که تکلیف زندگی برای روزهای آینده را بداند. ممکن است این عطش و اشتیاق در مورد شهروندان اسرائیلی کمتر باشد چراکه آنان در طول سالهای گذشته و هم اکنون نیز تجربههای مستمر و مداومی از حملات به شهرها و اماکن خود دارند و دیدهاند که هرازگاهی یک راکت، موشک یا بمب در نقطهای در شهر یا حوالی آن فرود میآید و باعث بروز خسارت یا جراحت یا حتی مرگ میشود. بنابراین اگرچه به لحاظ حجم پرتابهها، شدت انفجار و خسارات آن و ناامنی ایجاد شده، حملات ایران با حملات فلسطینیها، حزبالله لبنان وانصار الله یمن قابل مقایسه نبوده است اما به هر حال ماهیت آنچه در جنگ فیمابین ایران و رژیم صهیونیستی به وقوع پیوست با ماهیت آنچه در سرزمینهای اشغالی رخ داد، میدهد و خواهد داد، تفاوت زیادی نمیکند.
شهروندان اسرائیلی مانند پسر نتانیاهو نیز آموختهاند که در مواقع سخت خاک اسرائیل را ترک کنند و پس از پایان رویدادهای ناخوشایند دوباره به کشور بازگردند.
در مورد ایرانیان اما چنین نیست و ایرانیان در همین روزهای اوج جنگ نیز به فکر مهاجرت و ترک وطن نیفتادند هرچند که برخی ایرانیان شهرهای بزرگ را که نامزد دریافت حملات بزرگتر بود ترک کردند و راهی نقاط کم خطر شدند اما در مجموع گمان نمیرود که در صورت طولانی شدن جنگ، مانند آنچه در مورد نبرد ایران با عراق رخ داد، ایرانیان زیادی به فکر مهاجرت و ترک وطن بیفتند. از این منظر اتفاق روند ادامه جنگ یا پایان آن، برقراری آتشبس دائمی و اعلام پایان جنگ برای ایرانیان اهمیت زیادی دارد. البته تقریبا همه ایرانیان میدانند که اگر کشورشان بخواهد به یک آرامش پایدار دست پیدا کند، در وهله اول این ایالاتمتحده است که باید وارد ماجرا شود و برقراری آرامش را به تلآویو دستور دهد. ایرانیان مشاهده کردهاند که رژیم صهیونیستی در ابتدا و در نقطه زمانی که ترامپ دستور داد، مایل به توقف حملات خود به ایران نبود و در تلآویو نه فقط نتانیاهو که ژنرالهای نظامی هم وادار به توقف حملات شدند. به همین دلیل همه کسانی که به پایداری آتشبس و یا توقف کامل جنگ فکر میکنند در وهله اول این پرسش را مطرح مینمایند که آیا ممکن است ایران و ایالاتمتحده با یکدیگر وارد گفتوگو و مذاکره شوند و دوباره مذاکراتی که میان عراقچی و ویتکاف در جریان بود، از سر گرفته شود. این نکته مهمی است که حتی اگر در یک حالت انتزاعی میان تهران و واشنگتن گفتوگو انجام گیرد، آیا این گفتوگو را میتوان مذاکره نامید یا توصیف کرد؟
همین امروز (دوشنبه) قرار است بنیامین نتانیاهو به واشنگتن سفر کند، روشن است که مهمترین یا دستکم یکی از مهمترین موضوعهای مطرح در گفتوگوهای مقامات ارشد سیاسی و نظامی ایالاتمتحده و رژیم صهیونیستی، موضوع ایران و آینده منازعه تهران- تلآویو است.
این منازعه هنوز در مرحله آتشبس قرار دارد و اگرچه ترامپ در تقویم زمانی خویش پیشبینی کرده بود که پس از ۱۲ساعت این جنگ به طور کامل به پایان برسد اما دستکم در اسرائیل توقف جنگ میتواند حاوی این پیام مهم باشد که هیچ رفتار تخاصمآمیزی از سوی دو طرف علیه یکدیگر انجام نشود. رژیم صهیونیستی اما هیچیک از جنگهایی را که در آن درگیر بوده به پایان نرسانده و هنوز حتی با سوریه نیز که حکومت آن تغییر کرده و متمایل به تلآویو شده، قرار بر ترک تخاصم امضا نکرده است. به این ترتیب واقعا هیچ آمادگی برای ترک تخاصم با ایران، برای رژیم صهیونیستی وجود ندارد و از این بابت دستکم تلآویو حاضر به اعلام پایان جنگ با ایران نیست.
در چنین شرایطی تنها خواسته ترامپ از ایران میتواند تسلیم و تن دادن به خواستهایی باشد که رییسجمهور ایالاتمتحده آنها را در ابتدای به قدرت رسیدن خطاب به ایران مطرح کرد. این خواستها نه فقط توقف کامل فعالیتهای هستهای را درخواست میکند بلکه کاهش فعالیتهای موشکی و حضور منطقهای را دستور میدهد؛ اموری که در ایران نه قابل گفتوگو و نه قابل پذیرش است. بهترین دلیل برای اثبات این مدعا تلاشهایی است که ایران هماکنون برای آواربرداری و بازسازی سایتهای هستهای نظنز، فردو و اصفهان انجام میدهد و به این ترتیب پیام میدهد که تلاش برای غنیسازی و تکمیل چرخه فعالیتهای هستهای همچنان دنبال میشود.
در عین حال اگرچه برخی روزنامههای آمریکایی اظهار داشتهاند که تبادل نظر به طور غیرمستقیم میان ایرانیها و آمریکاییها وجود دارد و ترامپ نیز تاریخها و سررسیدهایی برای انجام مذاکره میان تهران و واشنگتن تعیین کرده است اما در ایران نه فقط رهبران که افکار عمومی نیز از شروع مذاکرات استقبال نمیکنند، حتی مخالفان دولت و علاقهمندان به مذاکره با غرب که گاه و بیگاه، جمهوری اسلامی ایران را به برقراری تعامل با غرب و بالاخص ایالاتمتحده فرامیخواندند اکنون یا موقعیت را برای انجام این مذاکره مناسب نمیدانند یا دست کم جرات بیان افکار خود را ندارند چراکه میدانند درصد زیادی از افکار عمومی در ایران، ایالات متحده را فریبکار و غیرقابل اطمینان ارزیابی میکند و حاضر به گفتوگو با مقامات آمریکایی نیست.
بر این پایه و از آنجا که دشمنی میان تهران- تلآویو به طور فزایندهای بیشتر شده و هنوز ارادهای برای کاستن از این شدت تخاصم در نزد هیچیک از دو طرف نیست، گمان نمیرود حتی در چشمانداز قابل پیشبینی فضایی برای ازسرگیری مذاکرات میان ایران و آمریکا پدید آید به ویژه آنکه در شرایط فعلی دونالد ترامپ خود را پیروز میدان جنگ میداند و نه فقط حاضر به دادن هیچ امتیازی نیست بلکه به طور کاملا آشکاری مقامات آمریکایی بیشتر بر طبل جنگ و سرکوب ایران میکوبند و تنها راه پیشروی ایران را تسلیم شدن در برابر خواستهای ایالاتمتحده میدانند.