اصل و اساس مردمند
اگر شهروندان و جمعیت در جایی نباشند چه اتفاقی می‌افتد؟ مهم‌ترین واقعه در چنین جایی که رخ می‌دهد خشک شدن بستری است که در آن نهادی چون دولت فلسفه وجودی خویش را از دست می‌دهد چون نهاد دولت هنگامی معنا دارد که سرزمینی و ملتی وجود داشته باشد.
به لحاظ تاریخی نیز نهاد مردم و نهاد ملت زودتر از دیگر نهادها به‌ویژه نهاد دولت پدیدار شده‌اند. تجربه تاریخی همچنین نشان می‌دهد یکی از مهم‌ترین وظایف دولت در شرایط دشوار مثل رخ دادن زلزله، سیل، آتش‌سوزی و نیز جنگ با دیگر کشورها نجات دادن نهاد ملت است.
خرد انسانی نیز می‌گوید اگر مردم نباشند بودن دولت و مجلس و دیگر نهادهای حکومتی بی‌معناست. مردم یک کشور فرضی در پویش تاریخ در صورت رخ دادن هر اتفاقی بیشتر از اینکه بخواهند دولت را نجات دهند در این شرایط نجات خود را در دستور کار دارند.
در این روزهایی که سرزمین و مردم ایران در آستانه جنگ تازه‌ای به سر می‌برند این پرسش پیش می‌آید که چه باید کرد؟ آیا مردم ایران و جان و مال آنها اهمیت دارد یا اینکه باید جان و مال آنها در دسترس دشمن باشد و نهاد دولت حفظ شود؟ همانطور که در سطرهای بالا نگاشته شد این دولت است که باید با استفاده از قدرتی که مردم در اختیارش قرار داده‌اند از جان و مال شهروندان صیانت کند.
بدیهی است که بهترین و کارآمدترین حالت این است که مردم و دولت دست در دست همدیگر از سرزمین دفاع کنند اما اگر قرار بر ماندن سرزمین و ملت یا سرزمین و دولت باشد نگهبانی از سرزمین و مردم ضروری است.
نهاد دولت می‌تواند و باید برای نگهبانی از سرزمین و مردم برخی آرزوهای بلند‌مدت خود را نادیده گرفته و پس از آرامش و در شرایط تازه دنبال خواسته‌هایش برود. یکی از راه‌ها این است که به طور مثال و همانطور که برخی کارشناسان توصیه کرده‌اند می‌شود از مردم درباره غنی‌سازی اورانیوم در این شرایط نظرخواهی علمی- کارشناسی کرد. غنی‌سازی اورانیوم هنگامی معنا دارد که مردم بتوانند از آن در روزگار صلح و آشتی استفاده کنند.
امید است آقای پزشکیان این مساله را برای نظرسنجی آماده کند.
