شرم و شرف را با رانت قورت دادهاند
بیش از نیم قرن است دولتهای دو رژیم با راهبردهای سیاسی بسیار متفاوت در ایران به هر دلیل که بخش عمدهای از آن به رانتهای افسانهای برمیگردد بازار ارز را اسیر کرده و حاضر نیستند قیمت این کالا را آزاد کنند. بهانه این دولتها برای در زندان کردن قیمت ارز حمایت از گروههای کمدرآمد است. این در حالی است که تجربه این نیم قرن نشان میدهد تخصیص ارز ارزان برای واردات کالاهای اساسی به رانت و فساد عظیم منجر میشود اما دولتها بازهم به این راهبرد ادامه میدهند.
چرا چنین است؟ واقعیت این است که شرکتهای بزرگی از بخش دولتی و خصولتی و نیز شرکتهای بزرگ خصوصی واردکننده نفوذ مادی و ذهنی فوقالعادهای دارند و با گرفتن سالانه نزدیک به ۱۲میلیارد دلار ارز ارزان برای واردات کالاهایی مثل برنج، شکر، چای و روغن نباتی و نیز نهادههای دام و طیور با قیمت رانتی افسانهای برای خود دست و پا کردهاند. برای اینکه معنای این داستان پرغصه آشکار شود به این عددها توجه کنید: معادل ریالی ۱۲میلیارد دلار واردات با دلار ۸۲۰۰۰تومانی در سال رقمی بالغ بر هزارهزارمیلیارد تومان میشود. این در حالی است که واردکنندگان این کالاها با دلار ۲۸۵۰۰تومانی تنها با ارفاق رقمی معادل ۴۰درصد بابت خرید دلار به دولت میدهند. به عبارت دیگر سودی برابر با ۶۵۰هزارمیلیارد تومان تنها از اختلاف قیمت ارز به دست میآورند. این میزان رانت آنقدر نیرو و قدرت به بار میآورد تا دست و پای دولتها را برای آزاد کردن قیمت دلار ببندد. نکته تاسفبار این است که همین واردکنندگان حاضر نیستند واردات خود را به قیمت مصوب به مردم بدهند و هزار بلا سر مردم میآورند تا جایی که دولتها دهها سازمان نظارتی برای نظارت بر فروش همین محصولات درست کرده و موجی از فساد هم در همین راهها پدیدار میشود.
این گروه از انحصارگران گویا شرم و شرف را با رانت قورت داده و یادشان رفته است روزی باید جواب دهند که چرا با سفره تهیدستان بازی میکنند. شاید برخی بگویند راه چیست و اگر ارز ارزان داده نشود چه و چه میشود. اما چنین نیست و اینها از بازیهای بوروکراتها، سیاسیون و نیز برخی دیدگاههای روشنفکری تاریخ گذشته است. اگر بازار باز شود و هرکسی که توانایی دارد بتواند به این بازار وارد و اگر قیمت ارز آزاد شود بخش عمدهای از این بیشرمی و رانتخواری برچیده میشود.