عادتهای روزمره، ضد استرس بحرانها

جهان صنعت، فاطمه زرگر، دکترای روانشناسی بالینی، عضو هیاتعلمی گروه روانشناسی سلامت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و مترجم و تدوینگر آثاری چون «مقدمهای بر نسل سوم درمانهای شناختی- رفتاری»، «زمینه های آسیب شناسی روانی عوامل خطر ساز در گستره زندگی»، «درمان اختلال پانیک و گذرهراسی»، « اختلال شخصیت وابسته»، « اختلال دوقطبی»، «هویت و معنویت: مروری بر نظریه های روانشناختی با تاکید بر هویت معنوی» است.
وی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا درباره اختلال استرس پس از سانحه یا حادثه، گفت: در اصطلاح انگلیسی این موضوع Post-traumatic stress disorder و به طور خلاصه پی تی اس دی نامیده میشود، در این شرایط ما با یک تروما مواجه هستیم، یعنی فشار روانی در شرایط پر استرس که از تجربه عادی ما انسانها فراتر است. در زندگی روزمره، ما مداوم تحت استرسهای کوچک و بزرگ هستیم، این اصطلاح تروما در واقع شرایط استرسزایی است که دیگر شرایط معمولی زندگی ما را پوشش نمیدهد. استرس ما زمانی که از شهری به شهر دیگر مهاجرت میکنیم، شغل خود را از دست میدهیم، زیاد است ولی باز هم این موارد تروما نیستند.
تروما شرایط استرسی است که واقعا خارج از تجربه انسانی معمول باشد، مثل اینکه آدمها در شرایط حادثههای طبیعی قرار بگیرند، سیل، زلزله، آتشسوزی، تخریب شدن ساختمان به دلایل مختلف، تجاوزهای فیزیکی و جنسی و همینطور چیزهایی مثل جنگ را میتوان تروماهای بسیار شایع در نسل بشر دانست.
این استاد دانشگاه افزود: این موارد تجاربی هستند که ما به طور معمول در زندگی روزمره تجربه نمیکنیم. وقتی این شرایط اتفاق میافتد، تروما به وجود آمده است. یعنی ما به شرایطی تروما میگوییم که فرد احساس کند در خطر مرگ است یا برای فرد مهمی در زندگیاش خطر جانی وجود دارد، یا اینکه عزت نفسش به شدت طی آن حادثه تروماتیک از دست میرود. در تستهای جدید میگویند حتی اگر شما درباره آن بشنوید و شاهد آن باشید نه اینکه آن شرایط پراسترس برای خودتان اتفاق بیفتد نیز میتواند اختلال پس از سانحه در شما ایجاد کند.
حذف عامل تروما
وی در پاسخ به این سوال که در این شرایط چه کاری میتوان انجام داد؟ گفت: شاید مهمترین گام در کاهش علایم پی تی اس دی یا کاهش علایمی که ما استرس را تجربه میکنیم حتی اگر تشخیص پزشکی آن را نداشته باشیم این است که آن عامل تروما، آن عامل استرسزا را بتوانیم حذف کنیم یا کاهش دهیم. مثلاً فرض کنید من ریزش یا خرابی یک ساختمان را تجربه کرده باشم، یا زیر آوار مانده و بیرون آورده شده باشم. اگر دوباره وارد همان ساختمان خراب شوم، یا به ساختمانهایی از همان جنس بروم، نمیتوان انتظار داشت رفتارم منطقی باشد یا درمان شوم.
زرگر ادامه داد: در حیطه کاری که به ما روانشناسها مربوط میشود شاید آنچه اکنون بتوانیم انجام دهیم این باشد که به مردم اطمینان بدهیم، یا از مبادی مختلف این اطمینان را منتقل کنیم که شرایط امن است و ثبات دارد. این شاید مهمترین عامل برای کاهش میزان استرسها باشد. گروههای سنی متفاوتاند، ما با بزرگترها متفاوت از کودکان رفتار میکنیم. آنچه در چنین شرایطی که فعلاً آتشبس برقرار است و اوضاع به نظر میرسد در ثبات باشد، به ما کمک میکند، این است که آدمها به زندگی عادی خود بازگردند.
ممکن است در افراد هنوز هم نشانههایی از اضطراب یا نگرانی دیده شود؛ اینکه ممکن است دوباره مشکلی شبیه آنچه رخ داده اتفاق بیفتد. نه میتوانیم این نگرانی را رد کنیم و نه میتوانیم آن را تأیید کامل کنیم اما اینکه آدمها بتوانند با کسی که میتواند از آنها حمایت کند یا یک مشاور درباره این مسائل صحبت کنند میتواند تا حدی از استرسشان بکاهد.
تدوینگر کتاب «هویت و معنویت: مروری بر نظریه های روانشناختی با تاکید بر هویت معنوی» گفت: ممکن است افراد پس از این وقایع، خلق منفی را تجربه کنند. ما اغلب میبینیم که اضطراب، وقتی در سطح بالایی و طی مدت زمانی ادامه پیدا میکند، بعد از آن انگار بهطور ناگهانی فرو میریزد و فرد دچار فرسودگی میشود. در این مرحله، ممکن است نشانههایی از افسردگی بروز کند. انگار که انسان مدتی درگیر یک جنگ برای بقا بوده و حالا انرژیاش تمام شده است. افراد ممکن است احساس افسردگی داشته باشند، یا همچنان دچار اضطراب باشند.
این استاد دانشگاه گفت: انتظار نداریم افراد در شرایط فعلی، همان علایمی را نشان دهند که در زمان وقوع جنگ یا بحران داشتند. اگر همچنان به همان اندازه برانگیختهاند، حس بدی دارند، یا نگران هستند، بهتر است با مشاور صحبت کنند و اگر علایم شدید بود، با کمک دارو و روانپزشک شدت علایم کاهش یابد.
برگشتن به زندگی معمول میتواند کمککننده باشد؛ مثل اینکه کارهای روزمره را دوباره از سر بگیریم. حتی شاید لازم باشد در انجام این کارها کمی اغراق و پافشاری کنیم.. مثلاً احیای روابط با دوستان و خانواده، یا بازگشت به تفریحاتی که قبلاً به آنها علاقهمند بودم یا هنوز هم علاقه دارم، میتواند در بستر زندگیام نقش مهمی داشته باشد.
وی گفت: در مورد بچهها، وظیفه ما بزرگترها این است که شرایط را برای آنها روشنتر کنیم. خیلی جالب نیست میبینیم گاهی به کودکان درباره شرایط جنگی دروغ گفته میشود. در حالیکه واقعیت این است که بچهها حتی در سنین پایین مثل چهار یا پنج سالگی میتوانند شرایط را به شکل ملموسی درک کنند. اگر حالا صدایی نمیآید و شرایط آرام است، اما کودکی همچنان نگران است، باید این نگرانی را برطرف کنیم. اگر هنوز در کودکان علایم اضطراب میبینیم، باید با صبر و حوصله به آنها کمک کنیم تا بتوانند در مورد اضطرابشان حرف بزنند. ما باید به آنها توضیحاتی بدهیم که باعث حذف نگرانی و ترس شود.
بازی به مثابه ابزاری برای کاهش تنش کودکان
زرگر ادامه داد: اگر بچهها کابوسهایی میبینند، در حالیکه پیشتر این علایم را نداشتند و حالا بعد از این شرایط جنگی بروز پیدا کرده، باز هم همراهی والدین میتواند کمککننده باشد. احتمالاً این یک دوره گذراست، نگرانکننده نیست و شاید حتی نیازی به مصرف دارو هم نباشد.
اگر در دوران جنگ تدابیری برای کودکان اندیشیده شده بود، مثلاً فضایی برای بازی، خانوادههایی که با آنها ارتباط داشتند، حالا میتوان آن فضا را دوباره احیا کرد. خانوادههایی که به نوعی درگیر این مسائل بودهاند، میتوانند جلسات خانوادگی برگزار کنند، یا بازیهایی ترتیب دهند که کودکان در کنار هم جمع شوند.
وی تاکید کرد: بازی کردن میتواند به کاهش تنش در بچهها کمک قابل توجهی کند. ما بزرگترها دیگر چنین دستمایههایی برای تخلیه روانی نداریم، اما برای بچهها، بازی با همسنوسالهایشان میتواند راهی مؤثر برای بازگشت به زندگی عادی باشد.
منبع: ایرنا