جهان صنعت در گفت‌وگو با جلال میرزایی فراز و فرود ۱۲ روز جنگ را بررسی کرد؛

از همدلی شهروندان تا اقتدار نیروهای مسلح

علیرضا کیانپور
کدخبر: 541646
نخستین ساعات بامداد سه‌شنبه 3 تیرماه، در حالی که ایران و رژیم صهیونیستی خود را برای سیزدهمین روز جنگ آماده می‌کردند، ناگهان دونالد ترامپ، رییس‌جمهور آمریکا در پیامی که از طریق حساب کاربری‌اش در شبکه اجتماعی خود (تروث سوشال) منتشر کرد، از توافق تهران و تل‌آویو برای برقراری «آتش‌بس» خبر داد.
از همدلی شهروندان تا اقتدار نیروهای مسلح

علیرضا کیانپور- ‌نخستین ساعات بامداد سه‌شنبه ۳ تیرماه، در حالی که ایران و رژیم صهیونیستی خود را برای سیزدهمین روز جنگ آماده می‌کردند، ناگهان دونالد ترامپ، رییس‌جمهور آمریکا در پیامی که از طریق حساب کاربری‌اش در شبکه اجتماعی خود (تروث سوشال) منتشر کرد، از توافق تهران و تل‌آویو برای برقراری «آتش‌بس» خبر داد. آتش‌بسی که البته مطابق انتظار طی ساعات نخست، بسیار شکننده به نظر می‌رسید و حتی در نخستین ساعات صبح سه‌شنبه، پیرو ادعاهایی که ازسوی برخی اعضای تندروی کابینه جنگ نتانیاهو مطرح شد، در آستانه فروپاشی قرار گرفت اما رفته‌رفته تثبیت شد تا مقدمه‌ای باشد برای آنکه بتوان این جنگ تحمیلی از سوی رژیم صهیونیستی را بالاخره پس از ۱۲‌روز، کمابیش پایان‌یافته تلقی کرد. هرچند آنها که با ادبیات جنگ آشنایی دارند، می‌دانند که بیشترین میزان احتیاط در به‌کار بردن واژگان در این اوضاع و احوال ملتهب جنگی نیز اندک است و به تعبیری، ناچیز می‌نماید. با این همه اما باتوجه به آنکه این آتش‌‌بس شکننده، دست‌کم در زمان نگارش این گزارش در حوالی ساعات ۱۷عصر سه‌‌شنبه ۳ تیرماه نیز کماکان پابرجا بود، بر آن شدیم تا با فرض تثبیت این وضعیت، به تحلیل ابعاد گوناگون تحولات این ۱۲روز بپردازیم و در عین حال این مهم را مورد ارزیابی قرار دهیم که در روزها و هفته‌های پیش‌رو چه تحولاتی در انتظارمان خواهد بود.

آنچه در ادامه این مقدمه می‌خوانید، مشروح گفت‌وگوی «جهان‌صنعت» است با جلال میرزایی، استاد علوم سیاسی و روابط بین‌الملل دانشگاه باهنر کرمان و رییس کمیته سیاسی فراکسیون امید مجلس دهم است.

آقای میرزایی! همانطور که مستحضرید در نخستین ساعات بامداد سه‌شنبه، ناگهان اخباری درخصوص توافق تهران و تل‌آویو بر سر آتش‌بس مخابره شد که البته این خبر اولیه، در ساعات بعد با اما و اگرهایی مواجه شد؛ به نظر شما، آیا این آتش‌بس شکننده کنونی پابرجا خواهد ماند یا خیر؟!

به نظر می‌رسد این آتش‌بس دوام بیاورد چراکه بسیاری از بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و حتی اسرائیلی‌ها کم‌کم به این نتیجه رسیده بودند که ادامه این جنگ به هیچ عنوان به صلاح‌شان نیست و هزینه‌های آن از فواید و مزایای آن پیشی گرفته و باتوجه به آنکه کم‌کم به سمت فرسایشی شدن جنگ پیش می‌رفتیم، قاعدتا هرچه بیشتر در این وضعیت باقی می‌ماندند، خسارات بیشتری نیز متحمل می‌شدند؛ بنابراین آنچه باعث شد طرف مقابل به پیشنهاد آتش‌بسی که ظاهرا از سوی رییس‌جمهور آمریکا مطرح شده، پاسخ مثبت بدهد، همین مساله بوده و به همین دلیل نیز بعید است که بخواهند دست به اقدامی بزنند که این شرایط آتش‌بس را به چالش بکشند. البته اکنون که این بحث مطرح شده، ممکن است آنچه می‌خواهم بگویم کمی دور از واقعیت به نظر برسد اما واقعیت این است که تحولات این چند روز اخیر به نحوی بود که برخی ناظران این احتمال را متصور بودند که این شرایط جنگی بعید است خیلی بیش از این ادامه پیدا کند. درواقع پس از حمله آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران و ورود علنی ارتش ایالات‌ متحده به این جنگی که ابتدا اسرائیلی‌ها به راه انداختند، به‌ویژه باتوجه به واکنش قاطع و در عین ‌حال معقول و هوشمندانه ایران به این اقدام نظامی آمریکایی‌ها که در جریان حمله شامگاه دوشنبه به یک پایگاه نظامی ایالات‌ متحده در خاک قطر انجام گرفت، می‌شد کم‌کم نشانه‌های اولیه شکل‌گیری شرایط برقراری آتش‌بس را رویت کرد.

با این همه اما در همان چند ساعت نخست پس از اعلام آتش‌بس، ابتدا طرف اسرائیلی، ایران را به نقض آتش‌بس متهم کرد و در ادامه نیز اخباری به نقل از برخی مقام‌های نظامی ایرانی مخابره شد که به نحوی، به معنای طرح اتهام مشابه علیه طرف مقابل بود.

بله اما این مباحث کاملا طبیعی است. درواقع می‌توان گفت این مساله تا حدی برمی‌گردد به شرایط حساس و خاصی که همواره در ساعات اولیه آتش‌بس در تمامی نزاع‌ها و جنگ‌های اینچنینی حاکم می‌شود. به بیان دیگر، وقتی در یک نزاع و جنگ نظامی آتش‌بس اعلام می‌شود، هر دو طرف تلاش می‌کنند در ساعات پایانی بیشترین ضربات ممکن را به طرف مقابل وارد کنند؛ بنابراین هم این‌ که شامگاه دوشنبه شاهد یکی از سنگین‌ترین حملات دو طرف این نزاع به یکدیگر بودیم، امری طبیعی بود و هم این‌ که در ساعات اولیه پس از اعلام آتش‌بس، شاهد اتهام‌زنی درخصوص نقض آتش‌بس بودیم، جای تعجب نداشت.

با این همه اما واقعیت قضیه این است که اولا؛ این ایران نبود که این جنگ را آغاز کرد بلکه رژیم صهیونیستی رسما شروع‌کننده جنگ بود و این جنگ را در ۱۲‌روز گذشته به ایران و ایرانیان تحمیل کرد. ثانیا؛ اسرائیلی‌ها در حالی رسما شروع‌کننده این جنگ بودند که تقریبا از همان نخستین روز آغاز مخاصمه، آمریکا و حتی برخی از قدرت‌های اروپایی‌ها نیز با تمام توان از ارتش رژیم صهیونیستی حمایت کردند. همین شرایط نیز باعث شد در روزهایی که شاهد مخاصمه و تداوم درگیری‌ها بودیم، اگرچه در مجامع بین‌المللی برخی کشورها به ناچار، همسو با حقوق و قوانین بین‌الملل، در حمایت از ایران موضع‌گیری کردند اما این حمایت‌‌ها به هیچ عنوان آنطور که باید با قاطعیت صورت نگرفت چرا که آمریکا و قدرت‌های اروپایی با سوءاستفاده از نفوذی که در این مجامع بین‌المللی دارند، مانع می‌شدند که حق مطلب درخصوص محکومیت آغاز مخاصمه از سوی رژیم صهیونیستی و تحمیل جنگ به ایران ادا شود.

عملکرد دستگاه دیپلماسی و به طور کلی نهادهای تصمیم‌گیر داخلی را در این ۱۲‌روز چطور ارزیابی می‌کنید؟

اولا؛ باید بگویم که در داخل کشور با این موضوع برخورد بسیار معقول و مدبرانه‌ای صورت گرفت و کاملا با درایت و عقلانیت برخورد شد تا مبادا مواضعی اتخاذ شود که مشکلات را بیشتر کنند. متاسفانه ما همواره با این مشکل روبه‌رو هستیم با این‌ که تحت‌تجاوز قرار می‌گیریم و مظلوم واقع می‌شویم اما به‌خاطر مواضع شعاری و مباحثی که بعضا از طریق برخی تریبون‌ها مطرح می‌کنیم، باعث می‌شویم در فضای افکار عمومی و جامعه جهانی آنطور که باید و شاید مورد حمایت قرار نگیریم اما در این نوبت، حقیقتا رفتار معقولی صورت گرفت و همه دستگاه‌ها و نهادهای تصمیم‌گیر، اعم از مسوولان دیپلماسی و نظامی و البته سران کشور، با موضع‌گیری هوشمندانه و مدبرانه، شرایطی را فراهم کردند که دست‌کم هزینه اضافی برای کشور ایجاد نشود.

بحث مهم دیگری که در جریان این ۱۲‌روز نیز هرازگاه مورد نظر ناظران قرار داشت، بحث مذاکرات هسته‌ای بود. به هر حال این جنگ در حالی از سوی اسرائیلی‌ها به ایران تحمیل شد که ما درگیر مذاکرات هسته‌ای با آمریکا بودیم و پس از برگزاری ۵ دور از گفت‌وگوهایی که با میانجیگری طرف عمانی برگزار شده بود، حتی زمان برگزاری دور ششم این گفت‌وگوها نیز اعلام شده بود؛ باتوجه به آنچه در این ۱۲‌روز رقم خورد، آیا کماکان امکان بازگشت به مسیر دیپلماسی وجود دارد؟

به نظرم محتمل است اما این مساله بیش و پیش از هر مساله، بستگی به مواضع آمریکایی‌ها دارد. به هر حال اعتماد ایران به دولت آمریکا در این مدت به‌شدت خدشه‌دار شده است. ضمن آنکه در داخل کشور نیز باوجود آنکه معتقدم با عقلانیت و درایت رفتار شد اما نمی‌توان منکر شد که به دلیل همین شرایطی که رقم خورد، طیفی که همواره خواهان محدود کردن همکاری‌های ایران با آژانس بود و مخالف هرگونه مذاکره با آمریکا است، قدرت بیشتری پیدا کرده است. با این همه اما معتقدم که کماکان زمینه‌هایی برای بازگشت به مسیر دیپلماسی و میز مذاکره وجود دارد اما ابتدا باید ببینیم به ‌لحاظ حقوقی چگونه می‌توان این مسیر را مهیا کرد.

اتفاقا یک بحث مهم دیگر نیز همین مباحث مربوط به طرح دعاوی حقوقی در مجامع بین‌المللی است که چه در بحث دریافت غرامت و چه در همان بحث خاص مربوط به پرونده هسته‌ای، محل تامل است. به هر حال در جریان حملات آمریکا و رژیم صهیونیستی به تاسیسات هسته‌ای ایران خساراتی وارد شده و باتوجه به آنکه ایران آغازگر این جنگ نبوده، باید ازسوی طرف مقابل جبران شود؛ به نظر شما دولت چگونه قادر خواهد بود در این مسیر گام بردارد؟

کاملا موافقم که ما محق هستیم که حتما اعاده خسارات و غرامت کنیم و مسوولان حقوقی کشور در این زمینه مسوولیت‌هایی را برعهده دارند که حتما به موقع اقدام خواهند کرد. البته در بحث مطالبه خسارت، باتوجه به اینکه ما رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمی‌شناسیم و رفتار این رژیم را تابع رفتار دولت آمریکا می‌دانیم، قاعدتا باید علیه آمریکا طرح دعوای کنیم اما آنچه فارغ از این مباحث، حائز اهمیت است، این است که ایران هم بر حقوق حقه هسته‌ای خود تاکید دارد و هم به دفعات اعلام کرده که از دانش کافی برای توسعه هسته‌ای برخوردار است. ما استدلال‌های منطقی و محکمه‌پسندی داریم که باید روی میز بگذاریم تا بتوانیم با تشکیل یک پرونده مستدل، مطالبه خسارت کنیم. ضمن آنکه به‌جز این خسارات، ما باتوجه به اینکه کماکان درگیر مذاکرات هسته‌ای هستیم، می‌توانیم رفع تحریم‌ را نیز مطالبه کنیم و از شرایطی که به دلیل تحمیل جنگ ازسوی رژیم صهیونیستی ایجاد شده، استفاده کنیم تا بتوانیم زمینه رفع تحریم‌ها را فراهم کنیم. نکته مهم دیگری که باید حتما مورد تاکید قرار گیرد، این است که برخلاف ادعای طرف مقابل درباره نابودی تاسیسات هسته‌ای ایران، واقعیت این است که دست ایران کاملا پُر است و می‌تواند با اعمال فشار، از مجاری حقوقی، خساراتی را که به کشور وارد کردند، مطالبه کنیم.

یک بحث مهم دیگر در این مدت، نحوه عملکرد دولت در این شرایط حساس و خطیر جنگی بود؛ به هر حال دولت آقای پزشکیان هنوز در سال نخست فعالیت خود به سر می‌برد و به هر حال دولت چندان مجربی نیست و حتی پیش از آغاز این مخاصمه و جنگ تحمیلی نیز با مشکلات بسیاری دست به گریبان بود؛ با این حساب عملکرد دولت را در مدیریت این اوضاع چطور ارزیابی می‌کنید؟

به‌ جد معتقدم که دولت پزشکیان عملکرد بسیار خوبی داشته است. در واقع این دولت از زمانی که روی کار آمده، با مشکلات بسیاری هم در بحث سیاست خارجی و هم در حوزه مسائل داخلی مواجه بوده و با این همه توانست به‌موقع به امور مسلط شود. اتفاق مثبتی که از همان زمان آغاز به کار این دولت شاهد بودیم، این بود که دولت به‌جد پرهیز داشت که میان بدنه دولت و حاکمیت تفکیک قائل شود. همین رویه باعث شد که حتی مخالفان دولت و اصولگرایان نیز مشکلات مختلف کشور را صرفا متوجه عملکرد دولت ندانند و رفته‌رفته به این فهم برسند که این مشکلات، مشکل مملکت است و برای رفع آن‌ نیز باید همگی دست به کار شویم اما فارغ از این رویه اصولی دولت که از پیش از این دوره خاص زمانی نیز شاهد بودیم، عملکرد دولت در این ۱۲‌روز نیز بسیار خوب بود. در واقع دولت نه‌تنها توانست نان و آذوقه مردم را به‌خوبی مدیریت کند، بلکه در مدیریت بحث سوخت نیز به‌ خوبی عمل کرد. در واقع بسیاری گمان می‌کردند باتوجه به ناترازی گسترده انرژی در هفته‌ها و ماه‌های پیش از جنگ، این مساله با آغاز شرایط جنگی، عملا به پاشنه‌آشیل دولت تبدیل شود. به‌‌ویژه آنکه در همان روزهای آغاز حملات رژیم صهیونیستی شاهد حمله به فاز ۱۴پارس‌جنوبی بودیم و همچنین به‌نحوی مشابه به مخزن سوخت شهران و پالایشگاه تهران حمله شد. باوجود تمامی این مشکلات مضاعف اما واقعیت این است که مجموعه دولت و به‌‌ویژه وزارت نفت عملکرد بسیار درخشانی داشت و اتفاقا هرچه جلوتر آمدیم نیز باوجود آنکه شرایط جنگی پیچیده‌تر شده بود اما وضعیت مدیریت سوخت و بنزین بهتر و بهتر شد و در عمل می‌توان گفت که از این حیث، مشکل خاصی احساس نشد.

نظرتان درباره عملکرد رسانه‌ای دولت چیست؟

البته در بحث اینترنت به خاطر شرایط خاصی که حاکم شد، با محدودیت‌هایی مواجه بودیم اما درعوض خانم سخنگوی دولت سعی کرد با حضور هر روز در قاب تلویزیون، در بحث اطلاع‌رسانی فعال باشد. اقدام مثبت دیگر دولت در این زمینه، نحوه عملکرد شخص آقای رییس‌جمهور بود. چنان که شاهد بودیم آقای رییس‌جمهور بدون ترس و واهمه به بازدیدها و کارهای خود ادامه داد و این ویژگی مثبت و شجاعت آقای پزشکیان کمک بسیاری کرد که فضای عمومی کشور مدیریت شود.

و درنهایت عملکرد نیروهای مسلح که در خط‌مقدم این نبرد ایستادند؟

عملکرد نیروهای مسلح به‌واقع فراتر از انتظار بود. درواقع نمی‌توان منکر این واقعیت شد که کار اصلی را هوافضای سپاه و پهپادهای ارتش انجام دادند و با اقتدار و صلابتی که از خود نشان دادند، ضربات سنگینی را به طرف مقابل وارد کردند. در مجموع نیروهای مسلح با این عملیات ترکیبی و هوشمندانه خود باعث شدند طرف مقابل به این نتیجه برسد که ادامه این شرایط به هیچ عنوان به نفعش نیست و بهتر است هر چه سریع‌تر در رفتار و کردارش تجدیدنظر کند.

می‌خواهم به ‌عنوان پرسش پایانی از شما درباره همدلی که در این مدت در جامعه ایجاد شد، بپرسم؛ ارزیابی شما از این شرایطی که در این مدت شاهد بودیم، از چه قرار است؟

اولا؛ باید بگویم که حقیقتا در تمام این روزهای سخت، این همدلی ایرانیان بود که زمینه شکل‌گیری این ایستادگی عظیم را فراهم کرد. ما در این مدت، بیش از هر زمان دیگر، شاهد همدلی و همکاری شهروندان با یکدیگر بودیم.

شهروندانی که اگرچه خود به ‌شدت به ‌لحاظ اقتصادی و معیشتی در مضیقه بودند اما درهایشان را به روی هموطنان‌شان باز کردند و نان‌شان را با یکدیگر قسمت کردند.

درواقع همین روحیه بی‌نظیر ایرانیان است که باعث شده این سرزمین، این چنین مقتدر باشد و مقتدر بماند. به‌جز این اما دوست دارم حتما به یک نکته مهم دیگر هم اشاره کنم و آن، عملکرد منتقدان نظام است.

در این روزها، اگرچه چند چهره خاص در جریان اپوزیسیون دست به رفتار و اقداماتی شرم‌آور زد اما معتقدم قاطبه منتقدان نظام، به‌‌ویژه آن دسته از چهره‌های اپوزیسیون که در این سال‌ها به هر دلیل مورد بی‌مهری قرار گرفته و حتی ناچارا از کشور خارج شده بودند، در این مدت سربلند شدند و نشان دادند که کماکان دل در گروی این آب و خاک دارند.

به هر حال اگر فردی همچون بنده موضع بگیرم، نهایتا بر حامیان دولت تاثیرگذار است اما کسانی همچون برخی از اعضای دفتر تحکیم وحدت مانند آقای علی افشاری یا آقایان دکتر سروش و دکتر کدیور به ‌واقع مواضعی بسیار خوبی اتخاذ کردند و طبیعتا اگر پس از تثبیت شرایط بخواهیم با دقت بیشتری به آسیب‌شناسی آنچه در این ۱۲روز گذشت، بپردازیم، شاید باید به فکر تجدیدنظر در مورد برخی از این عزیزان باشیم چراکه هرچه بتوانیم جذب بیشتری داشته باشیم و کسانی را قلب‌شان برای این خاک و هموطنان‌شان می‌تپد، به خود نزدیک نگه داریم، حتما ضرر نخواهیم کرد.

وب گردی