بازیهای تعاملی؛ کلید کاهش استرس

جهان صنعت– واکنش کودکان به شرایط استرسآور ناشی از یک وضعیت بحرانی میتواند بسته به عوامل مختلفی، از جمله سنشان متفاوت باشد. وقتی به طور مستقیم در شرایط جنگ و درگیری قرار میگیریم یا اخبار آن در رسانهها منتشر میشود، کودکان و نوجوانان ممکن است با طیفی از احساسات شدید مانند ترس، اضطراب، خشم، سردرگمی و غم مواجه شوند. برخی از آنها ممکن است بتوانند درباره احساساتشان صحبت کنند اما بسیاری از کودکان این احساسات را از طریق رفتار نشان میدهند. وحشت و اضطراب رایجترین نوع واکنش کودکان است که اغلب بهشکل چسبیدن به والدین، عدم تمایل به جداشدن از بزرگترها و ترس از تنها ماندن بروز پیدا میکند اما برخی هم ممکن است به طور غیرمعمول پرخاشگر یا پرانرژی شوند، یا برعکس ممکن است خجالتی، ساکت، منزوی یا افسرده شوند. شماری از کودکان در تمرکز یا خوابیدن مشکل پیدا میکنند، یا کماشتها میشوند. برخی کودکان هم ممکن است بیتفاوتی یا بیاحساسی نسبت به جنگ و وقایع پیرامونشان نشان دهند و اینگونه وانمود کنند که برایشان هیچ اهمیتی ندارد اما این هم نوعی واکنش به اضطراب است.
بر همین اساس یک نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان بر نقش بازیها، قصهها و فضای گرم خانواده به عنوان راهکارهایی مهم برای ایجاد آرامش و حفظ سلامت روان کودکان تاکید میکند و توصیههایی کاربردی برای والدین و مربیان ارائه میدهد. لیلا کفاشزاده درخصوص اینکه این روزها چگونه میتوانیم به کودکان آرامش بدهیم، گفت: بهترین راه آرامسازی بچهها بازی است؛ بازیهای مختلف، قصهگویی، فیلمهایی که دوست دارند. اگر امکانش هست، بازیهای گروهی با حضور اعضای خانواده در خانه ترتیب دهیم. در شرایط بحرانی، گفتن حقیقت به کودکان معمولا به کاهش اضطراب کمک نمیکند بلکه آنها را نگرانتر میکند اما وقتی در فضای بازی قرار بگیرند، وقتی احساس کنند انگار در تعطیلات هستند، ذهنشان منحرف میشود و بهتر میتوانند با شرایط کنار بیایند. او ادامه داد: واقعیت این است که کودکان یکی از آسیبپذیرترین گروهها در موقعیتهای بحرانیاند؛ چه زلزله، چه جنگ، چه سیل و چه سایر رویدادهای طبیعی یا انسانی. علت این است که شناخت آنها از محیط اجتماعی هنوز کامل نیست و نمیتوانند علت وقایع و روابط پیچیده اجتماعی را درک کنند، به همین دلیل بهسرعت دچار اضطراب میشوند. این اضطراب دوران کودکی اگر شدید باشد و درمان نشود، متاسفانه میتواند تا پایان عمر با آنها باقی بماند. هر حادثهای ممکن است این اضطراب را دوباره زنده کند و حتی به آسیبهای جدی روانی منجر شود.
کودکان را در معرض اخبار قرار ندهیم
این نویسنده با بیان اینکه ضروری است خانوادهها بدانند در برابر کودکان باید چه رفتاری داشته باشند، به ایرنا اظهار داشت: حتما بچهها سوالاتی در ذهن دارند. ممکن است صداهایی را که میشنوند، نشناسند. بزرگترها شاید تجربه جنگ را داشته باشند و با این صداها آشنا باشند اما برای بچههای امروز، این نخستین مواجهه است. باید با آرامش با آنها حرف زد؛ در حدی که متناسب با درکشان باشد. مسائل کلی را میتوان توضیح داد؛ مثلا اینکه گاهی کشورها ممکن است مثل بچههایی که باهم قهر میکنند، باهم دچار اختلاف شوند و این اتفاقها پیش میآید اما جای نگرانی نیست. نکته مهم این است که از سویی نه باید موضوع را بیاهمیت جلوه داد و نه باید جزئیات اضطرابآور را کامل توضیح داد. اخبار، حتی برای بزرگترها هم اضطرابآور است. بنابراین بهتر است اخبار را با صدای بلند گوش نکنیم یا اگر دنبال میکنیم، در غیاب کودکان و بهصورت نوشتاری باشد.
فضا را شبیه به سفر کنیم
این پژوهشگر قصهگویی، به این سوال که با توجه به صداهای شبانه پدافند، چه نوع قصهها یا بازیهایی مناسبتر است، پاسخ داد: حملات شبانه باعث شده بچهها در ساعات شب مضطربتر شوند. از طرفی، اگرچه روانشناسان کودک بر استقلال تاکید دارند اما بهنظر من (که البته من متخصص روانشناسی نیستم، فقط تجربه مادری دارم) اکنون زمان مناسبی برای اصرار بر استقلال کودک نیست. بهتر است فضا را شبیه به یک سفر یا مهمانی کنیم. مثلا همه باهم بخوابیم. این «شکستن قاعده» برای بچهها جذاب است. آنهایی که معمولا تنها میخوابند، حالا میتوانند کنار والدین باشند یا والدین پیش آنها بخوابند. این نوع همراهی در خواب شبانه در این شرایط، همراه با نوازش و آغوش، به بچهها حس امنیت بالایی میدهد. او اضافه کرد: در مورد بازیها، بازیهای ایرانی زیادی هستند که میتوان استفاده کرد؛ مثل «گرگم و گله میبرم»، «گنجشک»، «کک به تنور»، یا دیگر بازیهای قدیمی و ساده ایرانی. حتی قصههای کهن مانند «کدو قلقلهزن» را میتوان با ریتم و حالت تکرارشونده، بهصورت خندهدار اجرا کرد. اگر بچهها کمی بزرگتر باشند، مثلا دانشآموز باشند، کتابهای خوبی در این حوزه وجود دارد. نویسندگان و مترجمان برجستهای، آثار باکیفیتی درباره جنگ برای کودکان نوشتهاند که بدون خشونت، مفاهیم عمیق انسانی را منتقل میکنند. برای مثال، کتاب «دشمنان» نوشته دیوید کالی با ترجمه رضی هیرمندی، کتابی تصویری و فوقالعاده تاثیرگذار است.
او اضافه کرد: کتاب «سازگاری» هم داستان زیبایی از دوران غارنشینی است که کودک بهجای استفاده از تیرکمان برای شکار، از آن برای نواختن موسیقی استفاده میکند و حیوانات دورش جمع میشوند. پیام آن، پرهیز از خشونت است، بدون اینکه مستقیم درباره جنگ صحبت کند. یا «ساز دهنی» اثر جین کاتلر که طاهره آدینهپور آن را ترجمه کردهاند، درباره جایگاه موسیقی در تقابل با جنگ است. تصاویری زیبا و احساسی دارد و بچهها در آغوش پدر و مادر هستند. این کتاب موسیقی را نجاتبخش میداند. بسیاری از این آثار به نوعی تلخی جنگ را نرم میکنند. حتی اگر درباره جنگ باشند، شدت خشونت را کاهش داده و ذهن کودک را به سمت صلح میبرند. با این حال اگر خودم بچهای در این سن داشتم، بیشتر به سراغ داستانهای کهن ایرانی میرفتم. با آنها نمایش اجرا میکردم، با پارچههای ساده لباس درست میکردم و بیشترین وقت و انرژیام را صرف همراهی با او میکردم زیرا جنگ تمام میشود اما اضطرابهای باقیمانده، آثار بلندمدتی خواهند داشت.
باید زندگی را به خاطر کودکان ادامه دهیم
کفاشزاده در پاسخ به این سوال که چطور میتوان به کودکان آموخت که با وجود شرایط سخت، زندگی متوقف نشده و باید ادامه داد، گفت: این پرسش مهمی است. باید بگویم بچهها بیشتر از آنکه از گفتههای ما چیزی یاد بگیرند، از رفتار ما میآموزند. این جمله را زیاد شنیدهاید که «رفتار ما تربیت فرزندانمان میشود». ما بزرگترها اگر بخواهیم دائم نگران باشیم، اضطراب بگیریم و غصه بخوریم، فلج روانی میشویم. ممکن است زنده باشیم اما عملکرد سالم روانیمان را از دست بدهیم. پس باید زندگی را حتی اگر به سختی ادامه دهیم. وقتی کودک میبیند که مادرش دارد آشپزی میکند، آنهم غذایی که خودش دوست دارد، یا میبیند پدرش دارد فیلمی تماشا میکند، یا موسیقی گوش میدهد، وقتی خانواده بازی میکنند، میخندند، دورهمی دارند، کودک هم متوجه میشود که زندگی ادامه دارد اما اگر پدر و مادر مدام اخبار تماشا کنند، عصبی باشند، سر بچهها فریاد بزنند، آنها را ساکت کنند و نگرانی خود را به آنها منتقل کنند، بچه نیز دقیقا همان اضطراب را تجربه خواهد کرد. بهترین روش برای آموزش ادامه زندگی به کودک این است که خود ما زندگی را ادامه دهیم و این کار نهفقط با حرف بلکه در عمل باشد. این نویسنده اضافه کرد: در فضای مجازی دیدم که بعضی مراکز اعلام کردهاند برای بازی، بچهها را رایگان میپذیرند. اگر آن مراکز مورد اعتماد و در دسترس است، این فرصت خوبی به شما میدهد. حتی خانوادهها میتوانند با دوستانشان برنامههای گروهی ترتیب دهند. کودک وقتی ببیند ما بزرگترها زندگی میکنیم، یاد میگیرد زندگی در جریان است. رفتار ما تربیت اوست، اینکه ما چطور هستیم، مهمتر از آن است که چه میگوییم. وقتی کودک ببیند که کتاب در دست والدین است، خودش هم بهسمت کتابخوانی میرود. بدون اینکه لازم باشد حتی یک کلمه حرف بزنیم. رفتار ما الگوی اوست. او در پایان گفت: آرزوی من برای تمام مردم؛ بهویژه کودکان سرزمین ایران، این است که هرچه زودتر این شرایط به صلح و امنیت بازگردد و همه با کمترین آسیب این دوران را پشت سر بگذارند. زندگی همیشه فراز و نشیب دارد. هیچجای دنیا نیست که سراسر آرامش باشد و جای دیگر سراسر بحران. زندگی، زندگی است. مهم این است که بتوانیم از دل سختیها عبور کنیم. برای ایران عزیزمان، چنین توان، صبوری و امیدی را آرزو میکنم.