جنگ؛ تله دشمن
اذهان و ارادههایی که برای بهبود شرایط اجتماعی، به یاری بیگانگان دلخوش کردهاند، درک بسیار ضعیفی از «مناسبات و جنس» عرصه روابط بینالملل دارند. شهروندان ایران زمین نهتنها هیچ دوستی در عرصه بینالملل ندارند بلکه ایران به چشم دیگر کشورها، تنها یک طعمه چرب و لذیذ است. به عبارتی «هیچ کشوری بهویژه استعمارگران غربی و شرقی، خواهان ثبات، امنیت و توسعه ایران نیستند.» تنها راه بهبود شرایط اجتماعی فهم، پذیرش و انسجام نخبگان سیاسی و اجتماعی پیرامون منافع ملی است. انسجام پیرامون منافع ملی نهتنها «بستر تعامل موثرِ افکار عمومی با نهاد مدیریت کلان» بلکه بستر اقتدار ملی به منظور دفع تلاشهای بیگانگان برای تضعیف و غارت ثروت ملی ایران زمین است.
شاید در یک شرایط آرام و بدون تنش میتوانستیم این پرسش که چه شد یا کدام عوامل و سیاستها داخلی و خارجه باعث شد که کشور کوچکی مثل رژیم صهیونیستی به خود «جرات» دهد به ایران حمله کند اما در شرایط فعلی وظیفه ملی همه دلسوزان این است که اجازه ندهیم ایران در «تله از پیش برنامهریزی شده توسط دشمنان» گرفتار شود.
به گواه شواهد و اسناد بیشمار، گرفتار کردن ایران در جنگ، یک تله از پیش برنامهریزی شده توسط «دشمنان ایران» است. قبل از پرداختن به تله از پیش طراحی شده برای گرفتار کردن ایران در یک جنگ بیحاصل اجاره دهید تا تبیین کلی و مختصری از چیستی و سازوکارهای عرصه روابط بینالملل ارائه شود.
اقتدار، دیپلماسی و فریب سه مولفه بنیادی به منظور تحقق اهداف و منافع ملی در عرصه روابط بینالملل است. به عبارتی تحقق منافع ملی تابع اقتدار، زیرکی دیپلماتیک مبتنی بر درک واقعبینانه عرصه بینالملل و فریب و ریاکاری است. به عنوان مثال، به منظور صیانت از امنیت و منافع ملی، روسیه برای خنثی کردن غرب و هجوم به اوکراین متوسل به اقتدار نظامی، اقتصادی و… شد. یا قبل از حمله عراق به کویت، سفیر آمریکا در عراق به صدام حسین اطمینان داد(فریب و ریاکاری) که آمریکا مخالفتی با حمله عراق به کویت ندارد اما بعد از حمله عراق به کویت، آمریکا به عراق حمله کرد. با وجود برتری همهجانبه چین نسبت به تایوان، چین سیاست صبر، مدارا و دیپلماسی را در قبال تایوان اتخاذ کرده است. میزان اقتدار ملی و ارزیابی هزینههای احتمالی، اصلیترین دلایل برای انتخاب گزینه (جنگ، دیپلماسی و فریب) مطلوب در مناسبات بینالملل است.
چرا جنگ یک تله از پیش برنامهریزی شده برای تضعیف ایران است؟
دهههاست که رژیم صهیونیستی با این «ادعای کذب» که ایران قصد نابودی این کشور چه را دارد، در عرصه بینالملل مظلومنمایی کرده، روابط خود با همه کشورها را بهبود بخشیده، کسب مشروعیت جهانی پیدا کرده و از همه کشورها بهرهبرداری اقتصادی(باجگیری) کرده است. این ادعا به این دلیل بدیهی، کذب محض است که حتی در جوامع هزاران سال پیش، نمونهای مبنی بر اینکه یک کشور، یک کشور دیگر را نابود یا محو کرده است، وجود ندارد بنابراین بیان چنین «ادعای کذبی» در جهان دانش، اخلاق، قانون و… بنیاد معاصر یک شوخی بچهگانه و فریبکارانه بیش نیست. یقینا بیان چنین «ادعای کذبی» در افکار عمومی جهان منجر به حمایتهای همهجانبه از رژیم صهیونیستی شده و میشود. به منظور «خنثی کردن فریبکاری رژیم صهیونیستی»، بسیار کاربردی است تا نماینده ایران در سازمان ملل در حضور جهانیان اعلام کند که «ادعای کذب» رژیم صهیونیستی مبنی بر هدف ایران برای نابودی این کشور یک فریب محض و ریاکاری است و ایران هرگز چنین هدف غیراخلاقی، غیرممکن و بیحاصلی را نداشته است. با اعلام رسمی و خنثی کردن ادعای کذب و ریاکاری رژیم صهیونیستی در سازمان ملل، بستر خروج ایران از معاهده انپیتی و ادامه قطع رابطه با آمریکایی که در حال افول در عرصه معادلات جهانی است، برای ایران مهیا میشود. خنثی کردن ادعای کذب رژیم صهیونیستی بیشک میتواند زمینهساز توسعه همهجانبه توان دفاعی ایران باشد. در جهانی که امنیت، توسعه، آرامش و… ملی تابع توان دفاعی است، هیچ مانعی برای توسعه توان دفاعی نباید پذیرفته شود.
بسیار ضروری و حتی حیاتی است تا دلسوزان و میهندوستان در نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر به یک نکته کاربردی توجه داشته باشند. اینکه، این یک دروغ بزرگ است که کشور اسرائیل به خاطر فجایع جنگ جهانیدوم ایجاد شد. رژیم صهیونیستی مخلوق شرکتهای نفتی آمریکایی و اروپایی، برای غارت ذخایر انرژی و ثروت کشورهای خاورمیانه تاسیس شد. بنابراین طرف حساب ایران نه کشور صهیونیستی بلکه شرکتهای نفتی، تولیدکننده تسلیحات و… آمریکایی و اروپایی است. «ادعای کذب»، نقشه و برنامه(تله) شرکتهای نفتی و تولیدکننده تسلیحات با اجرای رژیم صهیونیستی برای ایجاد آشفتگی، بیثباتی و ناامنی به منظور غارت ذخایر انرژی و ثروتهای کشورهای خاورمیانه است.
«صلح در هر شرایطی بهتر از جنگ است» بنابراین، «یکپارچگی سیاسی و کنار گذاشتن اختلافات و کدورتهای جناحی به منظور جلوگیری از افزایش و پایان جنگ در شرایط نامطلوب و خطرناک کنونی یک وظیفه ملی است.» بنابراین وظیفه ملی همه رییسجمهورهای ادوار است که برای پایان «مناقشهای که جنس یک تله را دارد»، وارد عرصه تصمیمسازی و تصمیمگیری شوند. کمک به جلوگیری از افزایش تنش، نیاز به مجوز ندارد. رییسجمهورهای ادوار به ضرورت، باید به طور یکپارچه برای کمک به نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر، اقدام به ارائه راهکارهایی برای خنثی کردن «تله از پیش برنامهریزی شده جنگ»، توسط دشمنان ایران، وارد عمل شوند. به عبارتی، برای «پرهیز از بازی در زمینی(جنگ) که دشمن طراحی کرده است»، خرد، اراده و منافع ملی باید هدایتکننده عملکرد نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر باشد.